جلسۀ ۱۸، رمضان ۱۴۴۲ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

معنای قناعت این نیست که مردم و جامعه تلاش اقتصادی نکنند، دولت وظایف اقتصادی خود را انجام ندهد و کشور پیشرفت علمی و اقتصادی نداشته باشد. بلکه قناعت آن است که انسان باید در حدّ اعتدال باشد، درست فکر کند و درست عمل کند و آن اندازه که توان دارد تلاش کند؛ آن‌هم تلاش معقول و دست‌یافتنی و با ملاحظهٔ شرایط اجتماع، شرایط خانواده و شرایط خود.

بیانات

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲، جلسهٔ هجدهم

سخن امیرالمؤمنین علیه السّلام در وصف متّقین را توضیح می‌دادیم که فرمودند: «قَانِعَهً نَفْسُهُ؛ متّقی نفسش قانع است» و مطالبی را در اهمّیت قناعت در دین و دنیای انسان از قول معصومین علیهم السّلام و با تحلیل گفتار اولیای دین بیان کردیم و نیز ادامه می‌دهیم که:

قناعت، موجب عزّت و آبرومندی انسان

قناعت تا آن اندازه اهمّیت دارد که در روایات آمده است:

لَا أَعَزَّ مِنْ‏ قَانِعٍ‏؛

هیچ‌کس عزیزتر از انسان قانع نیست.

اگر کسی دست از قناعت بردارد به ذلّت می‌افتد؛ زیرا حرص و طمع و زیاده‌طلبی انسان را ذلیل خواهد کرد. درمقابل، اگر کسی قانع بود عزیز خواهد شد؛ زیرا برای او شاه و گدا تفاوتی ندارد و ثروت و فقر برایش مهم نیست؛ چراکه او به آنچه خداوند روزی‌اش کرده، قانع است.

قناعت، منافاتی با تلاش و پیشرفت اقتصادی ندارد

البتّه تذکّر این نکته ضروری است که گاه برخی کج‌فهمان می‌گویند: ببینید! اسلام می‌خواهد با قناعت ما را از گسترش و رفاه زندگانی محروم کند و قناعت موجب عقب‌ماندگی جامعه می‌شود! درحالی‌که مراد از قناعت ترک دنیا و تلاش‌های اقتصادی نیست؛‌ چنان‌که ما قبلاً ـ در شرح برخی عبارات قبلی خطبه مانند «طَلَباً فِی حَلَالٍ؛ از نشانه‌های پارسایان، طلب روزی در حلال است» ـ دربارهٔ لزوم تلاش و کسب‌وکارهای اقتصادی و پیشرفت اقتصادی ـ چه در سطح فرد و خانواده و چه در سطح جامعه و کشور ـ و مسائل مرتبط با آن توضیحات فراوانی بیان کردیم.

بلکه مقصود از قناعت آن است که انسان نباید حریص و طمّاع باشد؛ ‌یعنی این‌چنین نباشد که اگر باوجود اینکه تلاش لازم را انجام داد، امّا آنچه از اموال دنیا و حتّی مقامات دنیوی می‌خواست به دست نیاورد، ناراحت باشد و در پریشانی به‌سر ببرد و تلاش‌های بیهوده و غیر مفید و بلکه مضرّ انجام دهد و خود را به آب و آتش بزند. این کار عقلایی نیست.

متأسّفانه دنیای امروز با تبلیغات پیدا و پنهانی که جهان سرمایه‌داری و شبه سرمایه‌داری انجام می‌دهد، روحیهٔ طمع و حرص را در مردم دامن می‌زند. بسیاری از مصیبت‌ها و مشکلات اجتماعی و روانی که گاه در برخی جامعه‌ها دیده می‌شود ـ چه جامعه‌های شرقی و غربی و چه در کشور خودمان و همسایه‌ها ـ ناشی از عدم روحیهٔ قناعت و نتیجهٔ حرص و طمع است. مردمی که با تزریق روحیهٔ دنیاپرستی، طمّاع و حریص می‌شوند، وقتی به اهدافشان نمی‌رسند، سرخورده می‌شوند و گرفتار فشارها و مشکلات روانی می‌گردند. این مشکلات هم در غرب وجود دارد، هم در شرق و هم در کشور ما، و هرچه مردم بیشتر چشم و گوش و اندیشه‌شان در گرو این افکار باطل باشد، این مشکلات هم بیشتر خواهد بود.

بنابراین همان‌طور‌که گفتیم، به‌هیچ‌وجه معنای قناعت این نیست که مردم تلاش اقتصادی نکنند، جامعه تلاش اقتصادی نکند، دولت وظایف اقتصادی خود را انجام ندهد و کشور پیشرفت علمی و اقتصادی نداشته باشد. بعضی با سوء برداشت یا سوء نیّت این حرف‌ها را تکرار نکنند! بلکه معنای قناعت آن است که انسان باید در حدّ اعتدال و میانه‌روی باشد، درست فکر کند و درست عمل کند و آن اندازه که توان دارد تلاش کند؛ آن‌هم تلاش معقول و دست‌یافتنی و با ملاحظهٔ شرایط اجتماع، شرایط خانواده و شرایط خود.

در این شرایط سخت اقتصادی، تحمّل مشکلات برای عدّه‌ای که دارای روحیهٔ قناعت هستند آسان‌تر است، هرچند برای آنها هم مشکل است و امیدواریم خداوند متعال هرچه زودتر فرج را برساند و مشکلات را برطرف سازد و کسانی که متصدّی امر هستند با جدّیت و تلاش بیشتر و تدبیر بهتر مشکلات را برطرف کنند، امّا اگر کسی را که دارای روحیهٔ قناعت است با فرد دیگر که فاقد این روحیه است مقایسه کنیم، معلوم است آن کسی‌که دارای روحیهٔ قناعت نیست در شرایط سخت‌تری به‌سر می‌برد و دارای مشکلات بیشتری خواهد بود و آن کسی‌که دارای روحیهٔ قناعت است، هم خودش و هم خانواده‌اش ـ اگر این روحیه را به آنها هم منتقل کند ـ در آرامش بیشتری به‌سر می‌برد، در‌عین‌اینکه باید وظایف خود را هم انجام دهد.

در یک کلمه، مسئلهٔ قناعت و طمع به حدّی مهمّ است که در روایتی از رسول اکرم صلّی الله علیه وآله آمده است:

خِیارُ اُمَّتی القانِعُ و شِرارُهُمُ الطامِعُ؛

گزیدگان امّت من قناعت‌کنندگان و بَدان امّت من طمعکاران‌اند.

راهکار ایجاد و تقویت روحیهٔ قناعت

بسیاری‌اوقات ما صفاتی را به عنوان صفات خوب و نیک بیان می‌کنیم، ولی سؤال می‌شود که چگونه این صفات را در خود ایجاد کنیم؟ درمورد قناعت نیز این پرسش مطرح است که چه کنیم تا بتوانیم روحیۀ قناعت را در خود پدید آوریم؟ البتّه بعضی افراد براساس فطرت و طبیعت اوّلیه‌شان قناعت دارند و خداوند این روحیه را به آنها داده است، ولی آنها هم باید آن را تقویت کنند. افرادی هم هستند که این روحیه را ندارند و باید تلاش کنند آن را در خود ایجاد کنند.

برای ایجاد یا تقویت روحیهٔ قناعت، انسان باید در مال دنیا و نعمت‌های ظاهری دنیا تفکّر کند و بداند آن مقدار روزی که مقدّر اوست به او خواهد رسید و با تلاش‌های بیهوده و خود را به آب و آتش زدن بیش از آنچه مقدّر اوست به او نخواهد رسید. شما می‌بینید در این دنیا کسانی هستند که به‌صورت خیلی عادی مشغول کسب‌وکار هستند و روزی فراوان نصیبشان می‌شود و کسانی هم هستند که شبانه‌روز تلاش می‌کنند ولی آن‌چنان‌که به نظر خودشان شایسته است و انتظار دارند چیزی نصیبشان نمی‌شود و چه‌بسا گاهی ورشکست می‌شوند و سرمایهٔ خود را نیز ـ که از ارث پدری یا راه دیگری به‌دست آورده بودند ـ از دست می‌دهند.

امیرالمؤمنین علیه السّلام که چنان سفارش‌های مؤکّدی درمورد قناعت داشتند، راه به‌دست آوردن آن را نیز در عبارتی در نهج البلاغه مورد اشاره قرار داده و مطلبی را بیان فرموده‌اند که اگر آن را بفهمیم و با تمام وجود به آن ایمان داشته باشیم، قطعاً انسان قانعی خواهیم شد و مشکلات حرص و طمع و رنج‌های ناشی از آن از ما دور خواهد شد. عبارت حضرت بسیار عالی است و شاید فقط چند عبارت است که حضرت با این قدرت القا کرده و خواسته‌اند در جان مخاطبانشان بنشیند. حضرت می‌فرمایند:

اعْلَمُوا عِلْماً یَقِیناً أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَجْعَلْ لِلْعَبْدِ وَ إِنْ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ طَلِبَتُهُ وَ قَوِیَتْ مَکِیدَتُهُ أَکْثَرَ مِمَّا سُمِّیَ لَهُ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ وَ لَمْ یَحُلْ بَیْنَ الْعَبْدِ فِی ضَعْفِهِ وَ قِلَّهِ حِیلَتِهِ وَ بَیْنَ أَنْ یَبْلُغَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ؛

ای مردم! بدانید! آن‌هم دانستنی از روی یقین! (تعبیر «اِعلَموا؛ بدانید» در بسیاری موارد به‌کار رفته، ولی حضرت در اینجا با تأکید بیشتری می‌فرمایند: «اعْلَمُوا عِلْماً یَقِیناً؛ بدانید به علم یقینی») که خداوند متعال برای عبد بیشتر از آنچه برایش در ذکر حکیم نوشته شده، روزی قرار نداده است، اگرچه که تدبیرش زیاد و تلاشش فراوان باشد و راه‌های مختلف را بپیماید. و خداوند متعال بین عبد و آن مقدار روزی که برایش در ذکر حکیم مقدّر شده، حائل نمی‌شود (یعنی آن روزی به او می‌رسد)، اگرچه که آن عبد ناتوان و تدبیرش کم باشد.

خوب دقّت کنید! امیرالمؤمنین علیه السّلام می‌فرمایند: روزی برای انسان مقدّر شده و تنها ‌همان مقدار مقدّر به او می‌رسد، نه بیشتر و نه کمتر! البتّه معنای این سخن آن نیست که انسان تلاش نکند و وظیفهٔ خود را در کسب روزی انجام ندهد، بلکه باید تلاش خود را انجام دهد، امّا تلاش دیوانه‌وار، بی‌جا و بی‌تناسب نباید داشته باشد یا تلاشی که خدای‌ناکرده همراه حرام یا حتّی مکروه باشد؛ مثلاً تلاشی که حقّ دیگران را ضایع کند یا خودش را ضایع و بیچاره کند. این‌گونه تلاش‌هاست که مذموم و نامطلوب است. سپس حضرت می‌فرمایند:

وَ الْعَارِفُ لِهَذَا الْعَامِلُ بِهِ أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَهً فِی مَنْفَعَهٍ وَ التَّارِکُ لَهُ الشَّاکُّ فِیهِ أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلًا فِی مَضَرَّهٍ؛

کسی‌که این مطلب را بداند ـ که هرچه تلاش و تدبیر کند، بیش از مقدّرش به‌دست نمی‌آورد و هرچه ناتوان و بیچاره باشد آنچه مقدّر اوست به او خواهد رسید ـ و به این مطلب عمل کند، در میان مردم بالاترین آسایش را همراه با منفعت خواهد داشت. و کسی‌که این مطلب را ترک کند و شک داشته باشد که آیا روزی‌اش می‌رسد یا نمی‌رسد، بیشترین رنج و گرفتاری را درمیان مردم دارد، درحالی‌که همراه با ضرر و خسران است. تا آنجا که حضرت می‌فرمایند:

فَزِدْ أَیُّهَا الْمُسْتَمِعُ فِی شُکْرِکَ وَ قَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِکَ وَ قِفْ عِنْدَ مُنْتَهَى رِزْقِک‏؛

ای کسی‌که کلام مرا می‌شنوی! شکرت را به درگاه خداوند زیاد کن و از عجلهٔ خود (برای کسب مال دنیا) کم کن (یعنی این‌قدر برای پول‌درآوردن خود را به آب و آتش نزن) و نزد پایان روزی خویش توقّف کن (یعنی به آن روزی که ازسوی خداوند برای تو مقدّر شده و به تو رسیده، قناعت کن و بیش از آن طلب مکن).

امیدواریم خداوند متعال ما را از کسانی قرار دهد که به این کلام امیرالمؤمنین علیه السّلام با تمام جان اعتراف داشته باشیم و به آن عمل کنیم.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته