جلسۀ ۲۸، رمضان ۱۴۴۲ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

به‌طور‌کلّی دستور عامّی در اسلام وجود دارد که انسان نباید خود را در مکان ریبه و در موضع اتّهام قرار دهد. علّت دستور اسلام آن است که قرار گرفتن در موضع تهمت، به‌نوعی در دین انسان اثر منفی می‌گذارد و حدّاقل نزد مردم انسان را کم‌آبرو می‌کند.

بیانات

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲، جلسهٔ ۲۸

کلمات امیرمؤمنان و مولای متّقیان علیه السّلام را در وصف متّقین توضیح می‌دادیم و تا آنجا رسیدیم که حضرت فرمودند: سَهْلًا أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ؛ فرد متّقی امرش سهل است و تکلّف ندارد، ولی درعین‌حال دینش محفوظ است؛ یعنی کاری نمی‌کند که خدشه‌ای به دینش وارد شود و کسی بتواند به آن دست‌اندازی کند؛ نه شیطان ـ اعمّ از شیاطین انس و جنّ ـ و نه نفس امّاره به سوء، و تا جایی ‌که می‌تواند برای دین خود حریم قرار می‌دهد و نمی‌گذارد چیزی که چه‌بسا مزاحم دینش باشد، وارد حریم دین او شود. در‌این‌رابطه روایات متعدّدی را از معصومین علیها السّلام نقل کردیم و به روایت جالبی رسیدیم:

خطر هم‌نشینی با منحرفان

راوی می‌گوید: خدمت امام علیه السّلام بودم که حضرت فرمودند: دیدم تو نزد فلان شخص می‌روی. عرض کردم: او دایی من است و برای همین نزد او می‌روم. حضرت فرمودند: هرچند دایی توست، امّا از لحاظ اعتقادی منحرف است و سخنانی می‌گوید و عقایدی دارد که نادرست است. یا نزد ما بیا و او را ترک کن، یا ما را ترک کن و نزد او برو! نمی‌توانی بین حقّ و باطل جمع کنی؛ چراکه حقّ و باطل جمع‌شدنی نیست. راوی چون آن شخص دایی‌ او بود و دلش نمی‌آمد از او ببُرد یا می‌خواست لااقل خبری از او داشته باشد، خدمت امام علیه السّلام عرض کرد:

هُوَ یَقُولُ‏ مَا شَاءَ، أَیُّ شَیْ‏ءٍ عَلَیَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا یَقُولُ؛

او هرچه می‌خواهد می‌گوید. چه ضرری برای من دارد، وقتی من سخنان او را نمی‌گویم؟!

به تعبیر امروزی‌ها آزادی بیان است و هرکس می‌تواند هرچه می‌خواهد بگوید و فکرش محترم است! البتّه اطلاق این سخن غلط است و هر فکری محترم نیست، بلکه فکری محترم است که روی حساب و منطق باشد، وگرنه فکر باطل و منحرفی که حقایق را زیر‌و‌رو می‌کند و فرد را به‌سوی جهنّم سوق می‌دهد، هیچ احترامی ندارد. به‌هر‌حال راوی گفت: او هرچه می‌خواهد بگوید، من که آن سخنان را نمی‌گویم! سخن اشتباه او چه ارتباطی به من دارد و چه ضرری می‌تواند برای من داشته باشد؟! دقّت کنید امام علیه السّلام چه پاسخی به او می‌دهند. حضرت فرمودند:

أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَهٌ فَتُصِیبَکُمْ جَمِیعاً؛

آیا نمی‌ترسی بلایی بر او نازل شود و هردوی شما را گرفتار سازد؟!

یعنی وقتی تو نزد او می‌روی و او اهل سخنان نادرست و اعتقادات فاسد است، ممکن است همان زمان بلایی بر او نازل شود و هم تو و هم او هردو را گرفتار کند. آیا از این پیشامد نمی‌ترسی؟!

برخی بلاها تر و خشک را با هم می‌سوزاند!

سپس امام علیه السّلام به داستانی از زمان حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام اشاره کردند و فرمودند:

أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِی کَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى علیه السّلام وَ کَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَیْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى تَخَلَّفَ عَنْهُ لِیَعِظَ أَبَاهُ فَیُلْحِقَهُ بِمُوسَى فَمَضَى أَبُوهُ وَ هُوَ یُرَاغِمُهُ‏ حَتَّى بَلَغَا طَرَفاً مِنَ الْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِیعاً فَأَتَى مُوسَى۷ الْخَبَرُ فَقَالَ هُوَ فِی رَحْمَهِ اللَّهِ وَ لَکِنَّ النَّقِمَهَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ یَکُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاعٌ؛

آیا داستان آن فرد از بنی‌اسرائیل را نشنیده‌ای که خودش از یاران حضرت موسی علیه السّلام و پدرش از یاران فرعون بود و وقتی قضیّهٔ لشکر فرعونیان بنی‌اسرائیل را دنبال کردند، آن فرد از اصحاب موسی علیه السّلام جدا شد و وارد لشکر فرعون شد تا پدرش را موعظه کند و او را از لشکر فرعون برهاند و به همراهی موسی علیه السّلام درآورد، امّا پدر به‌راه افتاد و پسر نیز همراه پدر به همراه فرعونیان می‌رفت و مثلاً پیوسته با پدر چانه می‌زد و او را نصیحت می‌کرد که از همراهی فرعون دست بردارد و با پیامبر خدا همراه شود، تا اینکه قدری داخل دریا شدند و آن لحظه فرا رسید که قرار بود فرعونیان غرق شوند. پس پدر و پسر با هم غرق شدند، با‌اینکه پسر، مؤمن و از اصحاب موسی علیه السّلام بود و آمده بود پدر را نصیحت کند، امّا هردو غرق شدند (شاید هم دیگر با اصرار پدر بر ضلالت، برای باقی ماندن وظیفه‌ای نداشته است). چون این خبر را برای حضرت موسی علیه السّلام آوردند که فلان شخص از یاران شما در راه هدایت پدرش غرق شد، حضرت موسی علیه السّلام فرمود: آن پسر در رحمت خداست، ولی وقتی بلا نازل شود، آن کس که نزد گنه‌کار است نیز گرفتار می‌شود و راه دفاع و فرار برای او نخواهد بود.

روایتی نظیر این هم مشایخ ثلاثه دررابطه‌با محمّد بن مسلم رحمه الله نقل کرده‌اند که در مجلس قاضی جور حضور یافته بود و امام علیه السّلام به او فرمودند: مَا مَجْلِسٌ رَأَیْتُکَ فِیهِ أَمْسِ؛ آن چه مجلسی بود که دیروز تو را در آن دیدم!؟ عرض کرد: فدایت شوم، آن قاضى مرا گرامی می‌دارد و به من احترام مى‏گذارد، لذا گاهى نزد او مى‏نشینم. حضرت به او فرمودند:

مَا یُؤْمِنُکَ‏ أَنْ تَنْزِلَ اللَّعْنَهُ فَتَعُمَّ مَنْ فِی الْمَجْلِسِ؛

چگونه مطمئنّى که هرگاه لعنت خدا بر او نازل ‏شود، هر آن‌که در مجلس است ـ ازجمله تو ـ را شامل نشود؟!

امروزه نیز این بلایی که بشریت را گرفتار ساخته، هرچند منشأش عصیان گنه‌کاران بوده، ولی می‌بینیم همه گرفتار می‌شوند؛ چون جامعه در برخی موارد قابل تفکیک نیست. البتّه گنه‌کاران و پاکان از لحاظ اجر اخروی متفاوت‌اند، امّا وقتی بلا نازل شود، چه‌بسا کسانی که اهل معصیت هم نبوده‌اند گرفتار بلا شوند. آیهٔ‌ شریفهٔ زیر نیز طبق تفسیری همین مطلب را بیان می‌فرماید:

(وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّهً)؛

 و بپرهیزید از فتنه‌ای که فقط به ستمگران شما نمی‌رسد (بلکه چه‌بسا به دیگران هم برسد).

البتّه درمورد بعضی فتنه‌ها شکّی نیست مؤمنانی که به وظایف خود ازجمله امر به معروف و نهی از منکر عمل کرده‌اند، در امان می‌مانند و از دیگران جدا می‌شوند:

(فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُون‏)؛

چون اندرزى را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، کسانى را که از بدى منع مى‏کردند نجات دادیم و ستمکاران را به سبب گناهشان به عذابى سخت فرو گرفتیم.

ولی گاهی مصیبت و بلایی که نازل می‌شود، تر و خشک را با هم در دنیا می‌سوزاند.

به‌هر‌حال همان‌طور‌که بیان شد، انسان مؤمن برای اینکه دینش محفوظ بماند، باید حصارها و مرزهایی را حفظ کند که بعضی از آنها را شماره کردیم و از مهم‌ترین آنها این بود که با اهل گناه و  معصیت، هم‌نشینی و مجالست نکنیم.

لزوم دفاع از مؤمن در مجلس غیبت

در روایت جالب دیگری، امام علیه السّلام می‌فرمایند:

مَنْ‏ کَانَ‏ یُؤْمِنُ‏ بِاللَّهِ‏ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ، فَلَا یَجْلِسْ‏ مَجْلِساً یُنْتَقَصُ فِیهِ إِمَامٌ، أَوْ یُعَابُ فِیهِ مُؤْمِنٌ‏؛

کسی‌که به خدا و روز آخرت ایمان دارد، در مجلسی حضور پیدا نکند که امامی را تنقیص می‌کنند یا از مؤمنی عیبی می‌گیرند.

یکی از وظایف مؤمنان آن است که اگر در مجلسی غیبت مؤمنی شد، باید از او دفاع کنند، نه اینکه در مجلس بنشینند و ساکت باشند یا حدّاکثر بگویند غیبت نکن! بلکه علاوه بر آن باید از مؤمن دفاع کنند. معنا ندارد در مجلسی از مؤمنی عیبی بگیرند و برخلاف وظیفهٔ شرعی سخن بگویند و شخص دیگر بشنود و قدرت دفاع هم داشته باشد، ولی دفاع نکند! بله، گاهی انسان قدرت دفاع ندارد که باید مجلس را ترک کند، ولی اگر قدرت دفاع دارد، باید دفاع کند.

پرهیز از مواضع اتّهام

به‌طور‌کلّی دستور عامّی در اسلام وجود دارد که انسان نباید خود را در مکان ریبه و در موضع اتهام قرار دهد. این مطلب در روایات متعدّد آمده است و آن‌قدر برای حفظ دین و آبرو اهمّیت قائل شده‌اند که اجازه نداده‌اند انسان خود را حتّی در معرض اتّهام قرار دهد. در‌این‌زمینه عبارت «اتّقوا مَواضعَ‏ التُّهَم‏؛ از جایگاه‌هاى تهمت‌ها بپرهیزید» بر زبان‌ها مشهور است، گرچه به این لفظ در منابع حدیثی نیامده است.

علّت دستور اسلام به پرهیز از مواضع اتّهام، آن است که قرار گرفتن در موضع تهمت، به‌نوعی در دین انسان اثر منفی می‌گذارد و حدّاقل نزد مردم انسان را کم‌آبرو می‌کند. لذا در روایات دارد که در مکان ریبه و تهمت قرار نگیرید. و مهم‌تر از آن احتیاط در شبهات است که روایت معروفی در‌‌این‌زمینه وجود دارد که إن‌شاء‌اللّه در جلسهٔ آینده بیان خواهیم کرد.

امیدواریم خداوند متعال در این شب‌های پایانی ماه مبارک رمضان به لطف و کرم خود و به حقّ اولیای خویش همهٔ ما را مورد غفران خود قرار دهد، عاقبت ما را ختم به خیر گرداند و این ماه را آخرین ماه عبادت و بندگی ما قرار ندهد. خدایا! برکات زمینی و آسمانی خود را بر ما نازل بفرما، طول عمر و رزق واسع به همهٔ ما عنایت بفرما، ارواح علما و مراجع گذشته و همهٔ شهدا را غریق رحمت بفرما، اموات بینندگان و شنوندگان و گوینده را با ارواح صدّیقین و شهدا محشور بفرما و خدمت‌گزاران به اسلام، خاصّه مقام معظّم رهبری دام ظلّه را تأیید و تسدید بفرما.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته