جلسۀ ۲۲، رمضان ۱۴۴۳ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

غضبناک شدن دربرابر فاسقان و بدکاران از ویژگی‌های مطلوب و پسندیدۀ انسان مؤمن و متّقی است و انسان برای هر گناهی که صادر می‌شود باید غضبناک شود؛ چون انسان مؤمنی که غیرت دینی دارد نمی‌تواند ببیند خداوند متعال مورد عصیان قرار می‌گیرد و او بی‌تفاوت باشد.

بیانات

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳، جلسهٔ بیست و دوم

خشم مقدّس در‌برابر گناهان و انحرافات

خطبهٔ متّقین را از مولایمان امیرالمؤمنین علیه السّلام توضیح می‌دادیم و بدین‌جا رسیدیم که حضرت فرمودند: «مَکْظُوماً غَیْظُهُ؛ فرد متّقی غیظش فروخورده شده است». دربارهٔ کظم غیظ، منشأ، آثار سوء و کیفیّت مهار آن مطالبی را بیان کردیم، ولی در‌عین‌حال این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که غضب همیشه هم بد نیست، بلکه غضب نیک و خشم مقدّس نیز داریم؛ چنان‌که درمورد جناب موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام در قرآن کریم آمده است:

وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى‏ إِلى‏ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونی‏ مِنْ بَعْدی أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ؛

و چون موسى خشمناک و اندوهگین به سوى قوم خود بازگشت، گفت: پس از من چه بد جانشینى براى من بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان پیشى گرفتید؟!

 خشمگین شدن حضرت موسی به‌خاطر گناه بزرگ شرک و بت‌پرستی بود که بنی‌اسرائیل مرتکب شده بودند و به‌هیچ‌وجه قابل تحمّل نبود. یا وقتی جناب ابوذر رضوان اللّه تعالی علیه در زمان خلیفهٔ سوم دربرابر بی‌عدالتی‌ها شورید و به عثمان اعتراض کرد و عثمان دستور تبعید او را صادر کرد، بنابرآنچه نقل شده، امیرالمؤمنین علیه السّلام همراه با امام حسن و امام حسین علیهما السّلام او را بدرقه کردند و حضرت به او فرمودند:

یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّکَ إِنَّمَا غَضِبْتَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ؛

اى اباذر! به‌راستى‌که تو تنها براى خداوند عزّوجلّ غضب کردی، پس به همان کس امیدوار باش که براى او غضب کردی‏.

اساساً غضبناک شدن دربرابر فاسقان و بدکاران از ویژگی‌های مطلوب و پسندیدۀ انسان مؤمن و متّقی است و انسان برای هر گناهی که صادر می‌شود باید غضبناک شود؛ چون انسان مؤمنی که غیرت دینی دارد نمی‌تواند ببیند خداوند متعال مورد عصیان قرار می‌گیرد و او بی‌تفاوت باشد.

واکنش عاقلانه متناسب با شرایط زمان و مکان

البتّه باید توجّه داشت در همین موارد نیز انسان باید خشم خود را مهار کند و عاقلانه واکنش نشان دهد. گاهی برخی از مؤمنین بعضی از منکرات را می‌بینند و نمی‌توانند تحمّل کنند، امّا هنگام نهی از منکر یا امر به معروف از روی غضب تصمیم می‌گیرند، در‌حالی‌که رسول ‌اکرم صلّی الله علیه وآله از ادب کردن هنگام غضب نهی فرمودند: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله عَنِ الْأَدَبِ عِنْدَ الْغَضَب. لذا انسان ابتدا باید غضب خود را مهار کند، سپس با نیروی عقل شرایط را بسنجد و با توجّه به شرایط عمل کند. در مواردی انسان باید با محبّت، رأفت و عطوفت سخن بگوید، گاهی با ملایمت کمتر، گاهی با ملایمت بیشتر و در مواردی هم باید با تندی سخن بگوید:

وقتی به لطف گوی و مدارا و خرّمی

باشد که در کمند قبـول آوری دلی

وقتی به قهر گوی که صد کوزۀ نبات

گه گه به کـار نـایـد چـو حنـظـلی

 بله، بعضی‌اوقات هم لازم است انسان با تندی برخورد کند، ولی دراین‌زمینه باید خیلی دقّت کرد و نباید ضعف تدبیر و ضعف نفس خود را ملاک قرار داد، بلکه باید عقل و بصیرت را معیار قرار داد.

خلاصه آنکه: ما خشم مقدّس هم داریم و چنین نیست که غضب همیشه بد باشد، بلکه در مواردی هم خوب است. البتّه تصمیم باید عاقلانه باشد و براساس غضب محض نباشد.

تفاوت کظم غیظ با تزویر و حقد و کینه

نکتهٔ دیگری که در توضیح فرمایش امیرالمؤمنین علیه السّلام باید بیان کنیم، آن است که گاهی کظم غیظ با بعضی صفات ناپسند دیگر اشتباه می‌شود. بعضی افراد هرچند غضب خود را مهار کرده و به‌ظاهر کظم غیظ می‌کنند، ولی درحقیقت کظم غیظی نیست که قرآن به آن توصیه کرده که چه‌بسا باید همراه عفو و گذشت باشد، بلکه خشم خود را الآن کنترل می‌کنند تا در آینده آن را با حقد و کینهٔ بیشتر اِعمال کنند. این مسئله در طول تاریخ زیاد اتّفاق افتاده و امروزه نیز در دنیا مخصوصاً در میان سیاست‌مداران، جاه‌طلبان و قدرت‌پرستان فراوان وجود ‌دارد.

تزویر و حقد و کینه، به‌جای حلم و کظم غیظ!

نقل کرده‌اند که فردی به نام «نافع بن جبیر» برای خوشایند دستگاه بنی‌امیّه در تعریف معاویه گفته بود: «کَانَ یُسْکِتُهُ الْحِلْمُ‏ وَ یُنْطِقُهُ الْعِلْمُ؛ حلم او را ساکت می‌کند و علم او را به سخن می‌آورد»؛ یعنی سکوت معاویه از روی حلم و سخن گفتن او از روی علم است! معلوم است که معاویه اهل حلم نبود، بلکه اساساً دستگاه اموی اهل بدترین تزویرها و حقد و کینه‌ها بود و حقد و کینه‌ای که طایفهٔ بنی‌امیّه نسبت به امیرالمؤمنین علیه السّلام و اهل‌بیت پیامبر صلّی الله علیه وآله و بلکه اساساً نسبت به اسلام داشتند، در تاریخ مشهود است. نوشته‌اند وقتی این خبر به امام ‌حسین علیه السّلام رسید که «نافع بن جبیر» چنین سخنی گفته، امام علیه السّلام دربرابر سخن او چنین فرمودند:

بَلْ کَانَ یُنْطِقُهُ الْبَطَرُ وَ یُسْکِتُهُ الْحَصَرُ؛

بلکه معاویه را سرکشى گویا سازد و درماندگی به خموشى آرد.

یعنی مبادا فکر کنید معاویه اهل حلم است؛ زیرا آن حلمی که اسلام به آن توصیه کرده، حلمی است که همراه کظم غیظ باشد، نه سکوتی که از روی تزویر و کینه باشد!  بَلْ کَانَ یُنْطِقُهُ الْبَطَرُ؛ بلکه او فردی است که هرگاه سرخوش باشد و مانعی سر راه خود نبیند، حرف می‌زند و هرچه به زبانش بیاید می‌گوید! وَ یُسْکِتُهُ الْحَصَرُ؛ و وقتی در تنگنا قرار می‌گیرد و راهی نداشته باشد، دهانش را می‌بندد! یعنی آن‌وقتی که می‌بینید سکوت کرده و سخنی نمی‌گوید، بدین‌خاطر است که در تنگنا قرار گرفته، و چنین سکوتی هیچ ارزشی ندارد؛ زیرا از روی حلم و کظم غیظ نیست، بلکه ناشی از درماندگی و بیچارگی است.

نیرنگ و فریب، به‌جای زیرکی و سیاست‌مداری!

کما اینکه نقل شده در زمان امیرالمؤمنین علیه السّلام بعضی گفته بودند: معاویه سیاست‌مدارتر از امیرالمؤمنین علیه السّلام است! حضرت وقتی این سخن را شنیدند ـ بنابر آنچه در نهج‌البلاغه آمده ـ فرمودند:

وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَهُ بِأَدْهَى‏ مِنِّی‏ وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ وَ لَوْ لَا کَرَاهِیَهُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَکِنْ کُلُّ غُدَرَهٍ فُجَرَهٌ وَ کُلُّ فُجَرَهٍ کُفَرَهٌ وَ لِکُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ یُعْرَفُ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ؛

به خدا سوگند، معاویه از من زیرک‌تر نیست، ولی او حیله‏گر و جنایت‌کار است و اگر نیرنگ ناپسند نبود، من از زیرک‏ترین افراد بودم‏، ولى هر نیرنگى گناه و هر گناهى نوعى کفر و انکار است و روز رستاخیز براى هر حیله‏گرى پرچم و نشانه‏اى‏ است که با آن شناخته مى‏شود.

حضرت می‌فرمایند: به خدا قسم، معاویه هشیارتر، سیاست‌مدارتر و فهمیده‌تر از من نیست، بلکه او با حیله و فریب رفتار می‌کند و فسق و فجور به کار می‌برد. من موازین را رعایت می‌کنم، امّا او موازین را رعایت نمی‌کند.

این نکتهٔ بسیار مهمّی است که باید مورد توجّه همگان قرار گیرد و مردم واقعاً باید بین حلم و کظم غیظ با سکوت ناشی از درماندگی، بین شجاعت با بی‌گدار به آب زدن، و بین سیاست با حیله و فریب تفکیک قائل شوند و آن‌ها را از یکدیگر تمییز دهند.

نمونه‌ای از نیرنگ‌ها و فریب‌های دشمنان دیروز و امروز

یکی از نمونه‌های نیرنگ‌بازی و فریب‌های معاویه، قضیّه‌ای بود که در جنگ صفّین رخ داد. وقتی معاویه و لشکریان او در مصاف با امیرالمؤمنین علیه السّلام «عمّار یاسر» را به قتل رساندند، ولوله‌ای در لشکر معاویه به پا شد که معاویه و لشکریانش ستمکارند؛ زیرا این سخن پیامبر صلّی الله علیه وآله درمورد عمّار معروف بود که فرموده بودند:

تَقْتُلُهُ‏ الْفِئَهُ الْبَاغِیَهُ؛

عمّار را گروه ستم‌پیشه مى‏‌کُشند.

طبق این سخن پیامبر صلّی الله علیه وآله، معاویه و لشکریانش گروه ستمکار و متجاوز بودند، امّا معاویه وقتی دید این سخن بسیاری از لشکریانش را ازلحاظ فکری متزلزل می‌کند، حیله‌ای به کار گرفت و گفت: عمّار را که ما نکشتیم! آن کسی عمّار را کشت که او را به جنگ فرستاد و او علی بود! آری، باند اموی این‌چنین مردم را فریب می‌دادند و بعضی هم آن را سیاست‌مداری، تدبیر و زیرکی تلقّی می‌کردند، درحالی‌که این‌گونه رفتارها زیرکی و سیاست‌مداری نیست.

این همان کاری است که امروزه دشمنان متجاوز ازجمله آمریکای جنایت‌کار دربرابر جمهوری اسلامی انجام می‌دهند. آن‌ها از جهات مختلف این کشور را تحت فشار قرار داده، شرایط سخت را برای مردم ما فراهم کرده و آن تحریم‌ها و سختی‌ها را در طول این چهل و چند سال به این ملّت تحمیل کرده‌اند، امّا با فریب و نیرنگ می‌گویند: منشأ این فشارها و سختی‌ها، انقلاب و نظام اسلامی یا فلان ‌شخص و گروه است! ما که برای شما خیر می‌خواهیم! آنان با هر که مخالف باشند، او را به‌عنوان مقصّر و خود را خیرخواه مردم معرّفی ‌می‌کنند!

این دقیقاً همان سیاست اموی است که باند معاویه به کار بردند و گفتند: ما که عمّار را نکشته‌ایم، علی کشته است! چون او بوده که عمّار را به جبهه فرستاده و اگر به جبهه نیامده بود کشته نمی‌شد، پس ما قاتل او نیستیم! جواب آن را هم امیرالمؤمنین علیه السّلام ـ بنابر آنچه نقل شده ـ چنین فرمودند: پس حمزۀ سیّدالشهدا را هم پیامبر صلّی الله علیه وآله کشتند؛ چون او را به جهاد با مشرکین فرستادند!

به‌هرحال، ما باید توجّه داشته باشیم حلم و کظم غیظ را با حیله و نیرنگ و حلم‌نمایی اشتباه نگیریم و آن‌ها را از یکدیگر تفکیک کنیم و مبادا کارهایی را که اشخاص دورو انجام می‌دهند، به عنوان حلم و کظم غیظ تلقّی کنیم. امیدواریم خداوند به همهٔ ما بصیرت بیشتر عنایت فرماید و برکات این شب‌ها و روزها را نصیب حال همهٔ ما بگرداند.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته