جلسۀ ۱۴، رمضان ۱۴۴۲ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

«فرقان» به معنای نیرویی است که می‌توان با آن بین حقّ و باطل فرق گذاشت. حال اگر انسانی اهل تقوا باشد، به نصّ قرآن این خاصیت در او متجلّی می‌شود و خداوند برای او فرقان قرار می‌دهد؛ یعنی همان خاصیت قرآن منتها به نحو خاصّ در انسان مؤمن و متّقی تجلّی پیدا می‌کند.

بیانات

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲، جلسهٔ چهاردهم

کلمات نورانی امیرالمؤمنین علیه السّلام را در وصف متّقین توضیح می‌دادیم و به اینجا رسیدیم که حضرت در بیان دو ویژگی دیگر از خصوصیات پارسایان فرمودند: «تَرَاهُ قَرِیباً أَمَلُهُ، قَلِیلًا زَلَلُهُ؛ فرد پرهیزکار آرزوهایش نزدیک و لغزش‌هایش اندک است.»

برنامه‌ریزی براساس واقعیت‌ها

همان‌طور‌که بیان کردیم، این دو ویژگی با یکدیگر پیوند دارند؛ یعنی کسی‌که آرزوهای دراز و اهداف دست‌نایافتنی دارد، به‌واسطهٔ شدّت علاقه و محبّتی که به آن اهداف دارد، نمی‌تواند قوانین عالم و فطرت و قوانین شرع و اجتماع را درست بشناسد و بدان عمل کند؛ زیرا تحت تأثیر هواها و هوس‌های خویش است و لذا گرفتار خطاها و لغزش‌های زیاد می‌شود و چه‌بسا در درّهٔ هلاکت سقوط کند. امّا انسان متّقی چون آرزوهای دست‌نایافتنی و تخیّلی ندارد، واقعیّت‌ها را می‌بیند و طبق آن برنامه‌ریزی می‌کند و لذا خطاها و لغزش‌های او کم می‌شود. و این یک قانون کلّی است که اهل تقوا در محاسباتشان می‌توانند حقایق را تشخیص دهند و کسانی که بی‌تقوا هستند گرفتار خطا می‌شوند.

در روایتی از خود امیرالمؤمنین علیه السّلام آمده است:

أَکْثَرُ مَصَارِعِ‏ الْعُقُولِ‏ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِع؛

بیشتر لغزش‌گاه‌های عقل‌ها به‌واسطهٔ برق‌‌های طمع‌هاست.

 یعنی این طمع‌های بی‌جاست که عقل‌های انسان‌ها را دچار لغزش می‌سازد و از درک صحیح بازمی‌دارد. امّا انسان پرهیزکار چون طمع بی‌جا و آرزوهای خیالی و دست‌نایافتنی ندارد، عقلش می‌تواند حقایق را درست تشخیص دهد. آری! این هوس است که انسان‌ها را بیچاره می‌کند و به قول شاعر:

چون هوس آمد، بصر پوشیده شد

صد حجاب از دل به سوی دیده شد

وقتی هوس به سراغ انسان می‌آید، پرده‌ای بر روی چشم انسان پدید می‌آید و آن آرزوهای طولانی همچون حجاب‌های متعدّد مانع دید درست انسان می‌شود، ولی اگر کسی اهل تقوا باشد، چون این موانع و حجاب‌ها را ندارد، عقلش به‌خوبی راه پیش‌رو را می‌بیند و زمین نمی‌خورد.

تقوا موجب بینش صحیح و هدایت الهی

به‌همین‌جهت قرآن کریم می‌فرماید:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً؛

اى کسانى‌که ایمان آورده‏اید! اگر تقوای الهی بورزید، خداوند شما را بصیرت شناختِ حقّ از باطل می‌دهد.

«فرقان» به معنای نیرویی است که می‌توان با آن بین حقّ و باطل فرق گذاشت. چنان‌که یکی از اسامی قرآن «فرقان» است؛ زیرا قرآن کریم، فارق و فرق‌گذارنده بین حقّ و باطل است. حال اگر انسانی اهل تقوا باشد، به نصّ قرآن این خاصیت در او متجلّی می‌شود و خداوند برای او فرقان قرار می‌دهد؛ یعنی همان خاصیت قرآن منتها به نحو خاصّ در انسان مؤمن و متّقی تجلّی پیدا می‌کند. آیاتی که در‌این‌زمینه است و این معنا را افاده می‌کند، فراوان است؛ ازجمله در آیه‌ای دیگر آمده است:

وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا؛

کسانى را که در راه ما تلاش کنند، ما آنها را به راه‏هاى خویش هدایت مى‏کنیم.

یعنی تلاش در راه خدا که آن هم ناشی از تقواست، موجب هدایت انسان می‌شود و باعث می‌شود راهی که او را به مقصود می‌رساند پیدا کند. و حتّی نفس ایمان نیز این خاصیت را دارد؛ چنان‌که خداوند متعال در آیهٔ دیگری می‌فرماید:

إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یَهْدیهِمْ رَبُّهُمْ بِإیمانِهِمْ؛

کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را با ایمانشان هدایت مى‏کند.

البتّه ایمان تنها کافی نیست.  درواقع، ایمان شرط لازم است، امّا شرط کافی نیست، بلکه هم ایمان و هم عمل صالح باید باشد. آن ایمانی می‌تواند هدایت‌گر انسان باشد و او را کمک کند تا به سر منزل مقصود برسد که همراه با عمل صالح باشد.

تصحیح یک اشتباه تفسیری

در اینجا خوب است برای کسانی که اهل فکر و اهل تفسیر و مراجعه به قرآن هستند، یک اشتباه تفسیری را که گاه اتّفاق می‌افتد بیان کنم و آن اینکه برخی درمورد آیهٔ شریفهٔ:

اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللهُ؛

تقوای خدا بورزید و خداوند به شما تعلیم می‌دهد.

فکر کرده‌اند که این آیهٔ شریفه همان مطلب را می‌گوید که اگر تقوای الهی بورزید، خداوند به شما تعلیم می‌دهد؛ یعنی جملۀ «یُعَلِّمُکُمُ اللهُ» را جزای امر «اتَّقُوا اللهَ» گرفته و از آن چنین استفاده کرده‌اند که نتیجۀ تقوا، تعلیم الهی است.

در‌حالی‌که این استفاده صحیح نیست و این آیه مثل آیۀ إِنْ تَتَّقُوا اللهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً نیست. در آن آیه بسیار روشن است که می‌فرماید: اگر تقوا بورزید، خداوند برای شما فرقان قرار می‌دهد. امّا در این آیه دو جملۀ مستقلّ آمده است؛ یعنی ابتدا خداوند متعال می‌فرماید: «تقوای الهی بورزید» و جملۀ اوّل پایان می‌پذیرد، سپس در جملۀ دوم به‌صورت یک جملۀ مستأنفه (جملۀ جدید) می‌فرماید: «خداوند به شما تعلیم می‌دهد»؛ مانند آیات دیگری که می‌فرماید خداوند به شما چیزهایی را که نمی‌دانستید تعلیم می‌دهد.

درحقیقت، استفادۀ مذکور از این آیه هم از لحاظ نحوی نادرست است ـ چون اگر «یُعَلِّمُکُمُ اللهُ» جزای «اتَّقُوا اللهَ» بود، نباید بین آنها واو می‌آمد و «یُعَلِّمُکُمُُ» باید مجزوم می‌‌‌‌شد؛ مثل آن‌جایی که می‌‌‌‌فرماید: إِنْ تَتَّقُوا اللهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً ـ و هم سیاق آیات چنین مطلبی را افاده نمی‌کند.

بنابراین گرچه اصل این مطلب کاملاً درست است و از آیات و روایات متعدّد استفاده می‌شود که اگر کسی اهل تقوا باشد، خداوند به او روشن‌بینی خاصّی می‌دهد و می‌تواند راه‌ صحیح را تشخیص دهد و مشمول رحمت و هدایت الهی شود و از انحراف دوری گزیند، امّا این‌چنین نیست که ما فکر کنیم این آیهٔ شریفه نیز همین مطلب را افاده می‌کند و اگر به تفاسیر مهم و معتبر مراجعه کنید، می‌بینید مفسّران دقیق این مطلب را متذکّر شده و صریحاً بیان کرده‌اند که این آیۀ شریفه از آن مطلب بیگانه است و مطلب دیگری را بیان می‌فرماید.

به‌هرحال امیرالمؤمنین علیه السّلام در اینجا در وصف متّقین فرمودند: «قَلِیلًا زَلَلُهُ؛ انسان متّقی لغزش‌هایش اندک است» و معلوم است که مقصود از متّقی در اینجا تقوای عادی است، نه تقوایی که خود امیرالمؤمنین علیه السّلام داشتند و معصوم از هرگونه خطا و لغزشی بودند؛ یعنی اهل تقوای عادی این‌گونه نیستند که اصلاً لغزش نداشته و معصوم باشند، بلکه خطاها و لغزش‌های آنها کم است.

امیدواریم خداوند متعال در این شب‌های پرخیر و برکت همۀ ما را مشمول عنایات ویژۀ خود قرار دهد و لغزش‌های ما را اصلاح فرماید و ما را اهل تقوا و در زمرۀ متّقین قرار دهد.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته