جلسۀ ۶، رمضان ۱۴۴۱ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

حکمت و فلسفهٔ ابتلائات، بازگشت به سوی خداست؛ زیرا ابتلائات موجب می‌شود انسان‌ها معرفتی جدید پیدا کنند و از سایر اسباب قطع امید نمایند، در نتیجه دیگر به خودشان مغرور نشوند، بلکه با تضرّع در درگاه خداوند متعال به سوی خدا و راه خدا بازگردند.

خلاصۀ بیانات

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱، جلسۀ ششم

ماه رمضان، ماه استغفار و دعا و دفع بلا

طبق آیات شریفه و روایات بسیار، ماه رمضان، ماه غفران، ماه دعا و ان‌شاءاللّه استجابت دعا و دفع بلاها و آفات است. روایات در این زمینه بسیار زیاد است، ازجمله در روایتی جالب از امیرالمؤمنین علیه السّلام چنین نقل شده است:

عَلَیْکُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ‏ بِالاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاءِ؛ أَمَّا الدُّعَاءُ فَیَدْفَعُ عَنْکُمُ الْبَلَاءَ وَ أَمَّا الِاسْتِغْفَارُ فَیَمْحُو ذُنُوبَکُم‏؛

بر شما باد در ماه رمضان، به استغفار و دعا! چراکه دعا بلا را از شما دفع می‌کند و استغفار گناهان شما را محو می‌کند.

آری، کسی که دانای به اسرار خلقت است و باطن آفرینش را در اختیار دارد، نکته و فایدهٔ دعا و استغفار را چنین بیان می‌فرماید که: دعا، بلا را دفع و استغفار، گناهان را محو می‌کند.

سنّت الهی ابتلاء

در جلسات گذشته، دربارهٔ قضیهٔ ابتلای جهانی امروز و منشأ معنوی آن و وظایف انسان‌ها در برابر آن، نکاتی را با رمزگشایی از برخی دعاها بیان کردیم و مناسب است برای تکمیل این بحث مطالب دیگری را نیز مطرح کنیم. امیدواریم خداوند متعال به لطف خودش و برکت ائمّهٔ اطهار و برکت این لیالی و ایّام مبارک، این مطالب را که برگرفته از قرآن کریم و کلمات معصومان علیهم السّلام است، برای گوینده و شنوندگان مفید قرار دهد.

با مراجعه به قرآن کریم، می‌بینیم قرآن کریم ابتلائات را وسیلهٔ عبرت، تنبّه و بیداری افراد قرار داده و این سنّتی است که خداوند متعال در طول تاریخ بشریت اعمال کرده و سنّت خداوند هم تغییرپذیر نیست:

(فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَحْویلاً)؛

هرگز برای سنّت الهی، تبدیل و تغییری نخواهی یافت.

فلسفهٔ ابتلائات، بازگشت به سوی خدا

خداوند متعال در سورهٔ مبارکهٔ انعام دربارهٔ این سنّت الهی می‌فرماید:

(وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ‏ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُون‏)؛

یعنی ما پیامبرانی را به سوی امّت‌های گذشته فرستادیم، برای اینکه آنان را هدایت کنند، ولی آنها متنبّه نشده و ایمان نیاوردند، پس آنان را مؤاخذه کردیم و به سختی‌ها و مشکلات گرفتار ساختیم، شاید در درگاه خداوند تضرّع کنند و به سوی او بازگردند.

بنابراین حکمت و فلسفهٔ ابتلائات، بازگشت به سوی خداست؛ زیرا ابتلائات موجب می‌شود انسان‌ها معرفتی جدید پیدا کنند و از سایر اسباب قطع امید نمایند، در نتیجه دیگر به خودشان مغرور نشوند، بلکه با تضرّع در درگاه خداوند متعال به سوی خدا و راه خدا بازگردند. در آیهٔ شریفهٔ بعدی آمده است:

(فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ‏ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا)؛

خداوند در این آیه، انسان‌ها را مؤاخذه می‌کند و آنان را مورد عتاب قرار می‌دهد که چرا وقتی سختی‌ها و بلاهای ما بر آنان وارد می‌شود، تضرّع نمی‌کنند و بی‌توجّه هستند؟! بلا معنایش این نیست که کسی دست‌بسته در مقابل آن قرار گیرد و از لحاظ روحی و ظاهری تسلیم بلا شود، بلکه باید از لحاظ ظاهری برای برون‌رفت از بلا فعّالیت کند و از لحاظ باطنی و واقعی هم در درگاه خداوند متعال تضرّع کند. ببینید این تعبیر چقدر ترغیب‌کننده‌ است: (فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ‏ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا)؛ چرا هنگامی‌که بلای ما به آنان رسید، فروتنانه تضرّع و زاری نمی‌کنند؟! خداوند خود جواب می‌دهد:

(وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُون)‏؛

این بدان ‌خاطر است که دل‌هایشان سخت شده و شیطان اعمالشان را برایشان زینت داده است.

متأسّفانه بشر امروز هم تا مقدار زیادی و بلکه اکثراً این‌چنین است. به جای اینکه به راه حق و فطرت انسانی برگردند (نمی‌گوییم همه مسلمان شوند ـ گرچه باید مسلمان شوند ـ ولی حداقل فطرت انسانی خود را فراموش نکنند؛‌ چراکه خداوند متعال انسان را بر اساس یک سلسله گرایش‌های فطری متعالی آفریده است؛ مانند اینکه‌ دزدی، دروغ، تقلّب، غشّ، تهمت، فساد، فحشاء و… با فطرت انسان سازگار نیست) متأسّفانه به راه باطل خود ادامه می‌دهند و به تعبیر آیهٔ شریفه آن‌قدر در گناه و فساد و فحشا فرو رفته‌اند که دلهایشان سخت شده و شیطان نیز آنچه را انجام می‌دهند زینت داده و برایشان زیبا جلوه داده است.

سنّت استدراج و املاء

حال اگر کسی به سوی خدا بازنگردد، چه اتّفاقی می‌افتد؟! در آیهٔ بعدی نکتهٔ عجیبی در این زمینه آمده است:

(فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ء حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُون)؛

 وقتی آنچه را به آنها یادآورى شده بود، فراموش می‌کنند، ما درهای همه چیز را به روی آنان باز می‌کنیم؛ یعنی خداوند بلا را رفع می‌کند، امّا نه اینکه برکاتش را نصیب انسان کند، بلکه «استدراج» و «املاء» می‌کند؛ یعنی مدّتی به آنان مهلت می‌دهد و آنها از رفع مشکلات خوشحال می‌شوند، امّا به یکباره آنان را مجازات می‌کند و آن‌گاه دیگر راه فراری ندارند.

آری، این بشر خیره‌سر اگر متنبّه نشود، ممکن است امروز مشکلش حل شود و خوشحال هم بشود، امّا به صورت ریشه‌ای حل نشده است و ناگهان خداوند او را مجازات می‌کند. خداوند متعال همهٔ بشریت را بیدار فرماید و از راه انحرافی و معوجی که در پیش گرفته است، نجات دهد.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته