همانطور که بنابر اعمّی، امر متعلّق به صلات، به قدر متیقّن واجب (آنچه قطعاً واجب است) و جزء مشکوک منحل میشود، بنابر صحیحی هم اینچنین است؛ زیرا بنابر اعمّی به صلات امر شده و میدانیم ده جزء قطعاً داخل صلات است و جزء یازدهم مشکوک است ...
آخوند رحمه الله بنابر تقریب اظهر فرموده است: استعمال لفظ در معنا فقط این نیست که لفظ را علامت برای معنا قرار دهیم، بلکه لفظ را وجه، عنوان و حتی عین معنا قرار میدهیم و لهذا حُسن و قبح معنا به لفظ هم سرایت میکند ...
واحدی که در قاعدة الواحد و عکسش مورد نظر است، واحدی نیست که ناشی از انسجام اجزاء خارجی باشد. همچنین واحد نوعی، جنسی، انتزاعی یا عنوانی نیست. واحد نوعی مثل «انسان» و واحد جنسی مثل «حیوان» و واحد انتزاعی مثل «ممکن». هیچیک از این وحدات مراد نیست، بلکه مراد وحدت شخصی است.
موضوع علم چیزی است که در آن علم از عوارض ذاتیهاش صحبت میشود. مبادی را هم دو قسم کردهاند؛ مبادی تصوری و تصدیقی. مسائل علم هم قضایایی است که در آن علم به دنبالش هستیم. موضوعات آن مسائل نیز یا همان موضوع علم است یا نوعی از آن یا عرض ذاتی از آن است و یا مرکّب از موضوع و عرض ذاتی یا ... است.