جلسه ۱۰، رمضان ۱۴۴۵ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
بیانات
آیتالله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دام ظلّه
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵، جلسهٔ دهم
دستورات و برنامههای اسلام برای مقابله با سوءاستفادهٔ شیاطین از احساسات انسانی
با تسلیت سالگرد وفات همسر رسالت، و مادرِ مادر ولایت، خدیجهٔ کبری مادر فاطمهٔ زهرا علیهم السّلام بحث خود را پی میگیریم. در جلسات گذشته، بیان کردیم که انسانها علاوه بر آنکه با عقل خود، مفاهیم و حقایق را درک میکنند، حالات نفسانی و روانی آنها نیز در درک آنها مؤثّر است و گاهی این حالات نفسانی به درک صحیح عقلانی کمک میکند و گاهی در مقابل آن قرار میگیرد.
این ویژگی انسانی، هم در اسلام و هم در برنامههای شیطانی مورد استفاده قرار گرفته است. خداوند متعال فرموده است که ما از این ویژگی برای رشد و هدایت انسانها استفاده میکنیم. امّا در مقابل، شیطان از این خصوصیّت انسانی سوءاستفاده میکند و نهتنها ابلیس، بلکه شیطانهای انسانی نیز از این ویژگی بهصورت جدّی استفاده میکنند؛ نظیر فشارهایی که جبههٔ استکبار به سرکردگی آمریکا در زمینههای اقتصادی، نظامی سیاسی و امنیّتی بر ملّتها وارد میکند و میخواهد با قرار دادن آنها در تنگنا از یک طرف و از طرف دیگر با بمباران تبلیغاتی از درک صحیح عاجز کند و به مسیر ناصواب بکشاند، بهگونهای که دوست را از دشمن، و دشمن را از دوست تشخیص ندهند و با این ترفند به اهداف پلید استکباری خود برسد.
اشاره کردیم که اسلام برای اینکه شیطان و شیطانصفتان نتوانند به این هدف نایل شوند، دستورات و برنامههایی، هم برای فرد، هم برای جامعه و هم برای دولتمردان و حکمرانان دارد.
سفارشهای پیامبر (ص) در آخرین سخنرانی عمومی
در روایت بسیار جالبی که چهبسا ازلحاظ سند هم صحیح باشد، امام صادق علیه السّلام قضیّهای را از زمان رسول اکرم (ص) نقل میکنند و میفرمایند: در اواخر عمر شریف پیامبر (ص) وقتی حضرت کاملاً سالم بودند و هیچ نشانهای از بیماری در ایشان نبود، جبرئیل علیه السّلام نازل میشود و خبر رحلت حضرت را به ایشان میدهد. حضرت پس از دریافت این خبر، کسی را مأمور میکنند که در مدینه ندا بدهد: الصَّلَاهَ جَامِعَهً؛ نماز جماعت! این اصطلاحی بود که هروقت حضرت کار مهمّی داشتند، فردی بهعنوان نمایندهٔ حضرت چنین ندایی میداد و لزوماً بدینمعنا نبود که نماز خوانده میشود، بلکه مقصود این بود که مردم جمع شوند.
بههرحال، دستور جمع شدن مردم صادر شد؛ منتها با یک دستور ویژه: به فرمان پیامبر (ص) دستور داده شد که مهاجرین و انصار مسلّحانه حاضر شوند. جمعیّت مدینه هم عمدتاً همین مهاجرین و انصار بودند، مگر افرادی استثنایی که شاید مهاجر و انصار بر آنها صدق نمیکرد. خیلی عجیب است! یک دستور اجتماع داده شد؛ آنهم اجتماع مسلّحانه! شاید این دستور برای آن بود که توجّه خاصّ مردم را به سخنان حضرت جلب کند.
مردم جمع شدند و رسول اکرم (ص) بر بالای منبر قرار گرفتند و به فرمودهٔ امام صادق علیه السّلام این آخرین باری بود که پیامبر (ص) بر بالای منبر سخن میگفتند. ببینید حضرت در این آخرین سخنرانی خود چه مطالبی فرمودند. ابتدا حضرت آن پیامی که از وحی دریافت کرده بودند، یعنی خبر رحلت خود را به مردم گفتند. سپس نکاتی را ذکر کردند که بهخاطر اهمّیّت آن مستقیماً متن روایت را برای شما نقل می کنم:
أُذَکِّرُ اللَّهَ الْوَالِیَ مِنْ بَعْدِی عَلَى أُمَّتِی أَلَّا یَرْحَمَ عَلَى جَمَاعَهِ الْمُسْلِمِینَ؛
خدا را به والى بعد از خود بر امّتم به یاد مىآورم، از اینکه مبادا بر جماعت مسلمین رحم نکند.
خوب دقّت کنید! حضرت برای اینکه راه سوءاستفادههای دشمنان و شیاطین بر مردم بسته شود، سفارشهایی میفرمایند که فینفسه هم امور مطلوبی است و باید محقّق شود.
حضرت سفارشهای خود را با این تعبیر آغاز میفرمایند: أُذَکِّرُ اللَّهَ الْوَالِیَ مِنْ بَعْدِی عَلَى أُمَّتِی؛ کسی که حاکم بعد از من بر امّتم است، خدا را به یاد او میآورم. حضرت کاری نداشتند که این حاکم چه کسی است؛ آیا حاکمی است که وصیّ ایشان است یا غیر اوست؟ بلکه بهطورکلّی میفرمایند: هرکس حاکم بعد از من شد؛ چه وصیّ من امیرالمؤمنین علیه السّلام باشد، چه کس دیگری باشد؛ چه در زمان حضور معصوم علیه السّلام باشد، چه در زمان غیبت باشد؛ هرکس در مقام عمل، حکمرانی بر مسلمانان را به عهده گرفته است، خدا را به یاد او می آورم.
سپس میفرمایند: من آن حکمران بعد از خود را چنین سفارش میکنم که مردم مسلمان را مورد عطوفت و رحمت خود قرار دهد. آنگاه مصادیق این عطوفت و مهربانی را ذکر میفرمایند که اگر بخواهیم آنها را در این جلسه توضیح دهیم، فرصت کافی وجود ندارد، لذا توضیح این کلمات نورانی و راهگشای حضرت را به جلسهٔ بعد موکول میکنیم.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰