یکی از نکات مهمّ تربیتی، اهمیّت دادن به قشر نوجوان و جوان است؛ زیرا ذهن آنها به افکار منحرف آلوده نشده؛ چنانکه تمایلات مادّی نیز در آنها ریشهدار نشده است؛ فطرتشان هنوز پاک است و آمادۀ دریافت و پذیرش کلمات حق هستند.
عموم مردم چنیناند که در سنین بالا رو به ضعف و ناتوانی میگذارند و هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ ذهنی دچار نقص و کاستی میشوند.
حضرت طبق عادت که مردم در سنین بالا دچار ضعف جسمی و ناتوانی ذهنی میشوند و زمان فرارسیدن اجل هم برای آنان معلوم نیست، چنین فرمودهاند که: قبل از آنکه اجل من فرا برسد یا اندیشهام دچار کاستی گردد و نتوانم آنچه را در ذهن دارم به تو منتقل کنم، این وصیّت را برای تو مینویسم.
ماه رجب، فرصتی استثنایی است که خداوند متعال قرار داده تا بتوانیم از رحمت بیکران او که از هر طرف ریزش دارد، استفاده کنیم؛ چنانکه از ماه رجب به «رجب الأُصَبّ» نیز تعبیر شده است؛ رحمت خدا همیشه وجود دارد؛ بهویژه در ماههایی چون رجب، شعبان و رمضان. فقط باید قابلیّت داشته باشیم و بتوانیم از این نسیمهای لطف الهی استفاده کنیم.
انسان باید همیشه بهدنبال علوم مهم و کاربردی باشد و آنها را برای فراگیری انتخاب کند. البتّه فایده و کاربرد علوم براساس افراد، زمانها و شرایط مختلف میتواند متفاوت باشد. ممکن است بعضی علوم در برخی شرایط یا برای برخی افراد هیچ فایدهای نداشته باشد، ولی در شرایط دیگر یا برای افراد دیگر فایده داشته باشد.
علمی که اثری در انسان نداشته باشد، خیری ندارد. البتّه اثر هر علمی بهحسب خودش است. گاهی علم مربوط به اعتقاد است که باید اثر اعتقادی داشته باشد و منجر به باور قلبی شود. گاهی هم علم مربوط به عمل است که باید اثر عملی داشته باشد و در رفتار و کردار انسان نمایان گردد.
انسان باید به دنبال علومی باشد که در سعادت او تأثیر دارد و در درجهٔ اوّل هم سعادت اخروی ملاک است؛ زیرا این دنیا هرچه باشد، محدود است و در برابر آخرت نامحدود ارزشی ندارد، درحالیکه عالیترین پیشرفتهای علوم دنیوی نهایتاً قدری زندگی دنیا را برای ما آسان میکند یا مقداری سلامت و طول عمر به ما میدهد!
طلب خیر گاهی طلب خیر مستقیم است؛ یعنی هرگاه انسان بهدنبال کاری میرود، محاسبه و بررسی کند و آنچه خیر او در آن است، انتخاب کند که این همان معنای لغوی استخاره است. امّا بعید نیست که در استعمالات شرعی وقتی گفته میشود: استخاره کن، یعنی از خداوند متعال طلب خیر کن.
خود را در پناه خدا قرار دادن، معنای بسیار عامّی دارد؛ یعنی در همهٔ امور، خودت را در پناه پروردگار عالَم قرار بده و اساس جانت را تحویل خدا بده که اگر چنین کردی، خودت را در حِرز حَریز و کهف حصینی قرار دادهای که قاهر بر همه چیز است و مقهور هیچکس واقع نمیشود.
تمام وجودت و تمام نیازهایت را به خدا بسپار و در پناه خدا قرار ده که اگر چنین کنی، خود را در پناه کسی قرار دادهای که اوّلاً «کهف حریز» است؛ یعنی پناهگاهی است که تو در آن حفظ میشوی، و ثانیاً «مانع عزیز» است؛ یعنی مانع آسیب رسیدن به توست؛ آنهم مانعی که همراه عزّت و قهر و غلبه است.
تحصیل علم و پیمودن طریق سعادت برای خود و سپس افراد مرتبط با خود و آنگاه جامعه، سختیها و مشکلاتی دارد، ولی با صبر و شکیبایی میتوان بر این مشکلات پیروز شد و راه کمال و سعادت را پیمود. این شدنی نیست که کسی بخواهد همهٔ خواستههای نفسانیاش محقّق شود و درعینحال بتواند درجات کمال را بپیماید!
همانطورکه طبیعت اوّلیّهٔ کسی که ذاتاً دارای سجایای اخلاقی است، او را بر صبر، حلم و سایر فضایل وامیدارد، کسی که این سجایا را ندارد، ولی با تمرین ممتدّ و نیّت قوی، خود را به صبر، حلم، سخاوت و... عادت میدهد، آن عادت برای او طبیعت ثانویّه میشود و همچون طبیعت اوّلیّه عمل خواهد کرد.