ضرورت و اهمیت تربیت در سنین جوانی

یکی از نکات مهمّ تربیتی، اهمیّت دادن به قشر نوجوان و جوان است؛ زیرا ذهن آن‌ها به افکار منحرف آلوده نشده؛ چنان‌که تمایلات مادّی نیز در آن‌ها ریشه‌دار نشده است؛ فطرتشان هنوز پاک است و آمادۀ دریافت و پذیرش کلمات حق هستند.

بیانات

آیت‌الله سیّد محمّد‌رضا مدرّسی طباطبایی دامت برکاته

درس اخلاق، سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲

جلسهٔ پانزدهم (۱۴۰۱/۱۲/۰۸)

در شرح و توضیح نامهٔ مبارک امیرالمؤمنین علیه السّلام به فرزند گرامی‌شان بدین‌جا رسیدیم که حضرت فرمودند:

أَیْ بُنَیَّ إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُنِی قَدْ بَلَغْتُ سِنّاً وَ رَأَیْتُنِی أَزْدَادُ وَهْناً بَادَرْتُ بِوَصِیَّتِی إِلَیْکَ وَ أَوْرَدْتُ خِصَالًا مِنْهَا قَبْلَ أَنْ یَعْجَلَ بِی أَجَلِی دُونَ أَنْ أُفْضِیَ إِلَیْکَ بِمَا فِی نَفْسِی أَوْ أَنْ أُنْقَصَ فِی رَأْیِی کَمَا نُقِصْتُ فِی جِسْمِی‏؛

ای پسرکم! من چون خود را سال‌خورده یافتم و سستى در خویش را رو به افزایش دیدم، به وصیّت کردن براى تو شتاب کردم، و خصلت‌هایى را در آن بر شمردم پیش از آنکه مرگ بشتابد و مرا دریابد و هنوز آنچه را در خاطر دارم به تو نرسانده باشم یا کاستی و نقصانى در اندیشه‏ام راه یابد؛ چنان‌که در تنم راه یافته است‏.

حضرت می‌فرمایند: چون به این سن رسیدم و نزدیک است که چه‌بسا اجل مهلت ندهد آنچه را می‌خواهم، به تو بگویم، به وصیّت تو مبادرت ورزیدم و برخی از نکاتی را که در ذهن و اندیشهٔ خود دارم، برای تو بیان کردم.

ضرورت و اهمیت تربیت در سنین جوانی

سپس حضرت می‌فرمایند:

أَوْ یَسْبِقَنِی إِلَیْکَ بَعْضُ‏ غَلَبَاتِ‏ الْهَوَى وَ فِتَنِ الدُّنْیَا فَتَکُونَ کَالصَّعْبِ النَّفُورِ؛

یا پیش از وصیّت من، پاره‏اى از خواهش‌هاى نفسانى بر تو چیره شود یا آفت‌هاى دنیا به تو هجوم آورد، در‌نتیجه همچون شتر رمیده گریزان‏ شوى و فرمان نبرى.

یعنی فرضاً هم من زنده بمانم، چه‌بسا قبل از اینکه بتوانم تو را تربیت کنم و سخنانم را به تو بگویم، بعضی از مقتضیات هواهای نفسانی بر تو غالب شود و فتنه‌های دنیا تو را به‌گونهٔ دیگری پرورش دهد و مانند مرکب‌های سرکش شوی که راکب هر استفاده‌ای می‌خواهد از آن‌ها بکند، تمکین نمی‌کنند و سرکشی می‌کنند. حضرت در اینجا به چیزی مثال زده‌اند که در آن زمان در دید همه قرار داشت و مثال به آن شایسته بود.

به‌هرحال حضرت می‌فرمایند: من به وصیّت تو مبادرت ورزیدم؛ اوّلاً از این جهت که ممکن است خود من مهلت پیدا نکنم و ثانیاً برفرض هم مهلت پیدا کردم، ممکن است به‌واسطهٔ شکل گرفتن شخصیّت تو سخنان من نتواند در تو اثر لازم را بگذارد.

آمادگی و پذیرش بیشتر جوان و نوجوان

سپس حضرت نکتهٔ بسیار مهمّی را به عنوان علّت این مسئله بیان می‌فرمایند؛ نکته‌ای که همیشه وجود دارد و روان‌شناسان، معلّمان، جامعه‌شناسان و… همگی دربارهٔ آن سخن گفته و هر روز بیشتر سخن می‌گویند:

وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَهِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ؛

همانا دل نوجوان چون زمین آمادهٔ ناکشته‏اى است که هر بذرى در آن افکنند، بپذیرد و بپرورد.

کسی که جوان یا نوجوان است، قلب و جانش تازه است؛ همچون زمین خالی می‌ماند و آمادۀ هر بذری است که در آن افشانده شود و آن را قبول می‌کند و می‌پروراند؛ بر‌خلاف کسی که عمری را سپری کرده که قلبش سخت و ذهنش مشغول می‌شود و مطالب را یا نمی‌پذیرد یا به‌کندی می‌پذیرد.

بدین‌جهت در روایات متعدّد، ائمّه علیهم السّلام سفارش کرده‌اند که به داد جوانان، نوجوانان و کودکانتان برسید. در روایتی امام ‌صادق علیه السّلام چنین می‌فرمایند:

بَادِرُوا أَوْلَادَکُمْ‏ بِالْحَدِیثِ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَکُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَهُ؛

در یاد دادن حدیث به فرزندان خود پیشی بگیرید و شتاب ورزید، پیش از آنکه مرجئه در تعلیم آنان بر شما سبقت گیرند.

«مرجئه» نام گروه منحرفی بود که به‌نوعی می‌توان گفت همان سکولارهای امروز بوده‌اند؛ چون مرجئه تقریباً قائل بودند دین یک امر شخصی و صرفاً رابطهٔ انسان با خداوند است و نباید آن را در امور دنیا دخالت داد؛ یعنی به‌نوعی همین سخنانی که امروزه سکولارها می‌گویند. امیرالمؤمنین علیه السّلام نیز در «حدیث اربعمائه» می‌فرمایند:

عَلِّمُوا صِبْیَانَکُمْ‏ مِنْ عِلْمِنَا مَا یَنْفَعُهُمُ اللَّهُ بِهِ لَا تَغْلِبْ عَلَیْهِمُ الْمُرْجِئَهُ بِرَأْیِهَا؛

به کودکانتان از علوم ما بیاموزید آنچه را که خداوند به‌واسطهٔ آن سودشان مى‏دهد تا مرجئه با افکار خود بر آنان چیره نشوند.

از پیامبر صلّی الله علیه وآله نیز نقل شده است: وقتی من به پیامبری مبعوث شدم، پیرمردان و افراد مسنّ دعوت مرا اجابت نکردند، بلکه این جوانان بودند که دعوت مرا اجابت کردند:

أوصیکُمْ بِالشُّبّانِ خَیْراً فَإنَّهُمْ أَرَقُّ أَفْئِدَهً إنَّ اللّهَ بَعَثَنى بَشیراً وَ نَذیراً فَحالَفَنِى الشُّبّانُ وَ خالَفَنِى الشُّیوخُ؛

شما را به نیکى با جوانان سفارش می‌کنم؛ چرا‌که آنان دل‌هاى رقیق‌تر و آماده‌‌تری دارند. به‌راستى‌که خداوند، مرا بشارت‌دهنده و هشدار‌دهنده برانگیخت، پس جوانان با من هم‌پیمان شدند، درحالی‌که پیران با من به مخالفت برخاستند.

بنابراین یکی از نکات مهمّ تربیتی که ما باید خیلی مورد توجّه قرار دهیم، اهمّیّت دادن به قشر نوجوان و جوان است؛ زیرا ذهن آن‌ها به افکار منحرف آلوده نشده؛ چنان‌که تمایلات مادّی نیز در آن‌ها ریشه‌دار نشده است؛ فطرتشان هنوز پاک است و آمادۀ دریافت و پذیرش کلمات حق هستند. امیدوارم خداوند متعال همهٔ ما را کمک کند تا بتوانیم وظایف خود را به‌درستی انجام دهیم.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته