جلسۀ ۲۴، رمضان ۱۴۴۱ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

هیچ چیز مثل یاد خدا نیست و همه چیز برای این است که یاد خدا باشیم و یاد خدا بالاترین عبادت است و عبادت هدف آفرینش است. خداوند متعال حتّی هدف نماز را یاد خدا معرّفی می‌کند.

خلاصه بیانات

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱، جلسه بیست و چهارم

شاکر و ذاکر بودن در شب و روز

امیر مؤمنان و امام موحّدان صلوات اللّه و سلامه علیه در ادامهٔ خطبهٔ متّقین و در وصف پارسایان می‌فرمایند:

یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ؛ وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ؛

انسان متّقی روز را به شب می‌آورد، درحالی‌که همّت و تصمیم جدّی او شکر خداست و شب را به صبح می‌رساند، درحالی‌که همّت و تصمیم جدّی او ذکر و یاد خداست.

امیرالمؤمنین علیه السّلام در این فقره به دو صفت از صفات مهمّ پرهیزکاران اشاره می‌کنند: ۱٫ شکر ۲٫ ذکر.

ذکر و شکر دو امر مهمّی است که در قرآن کریم، روایات معصومین علیهم السّلام و فرهنگ اسلامی بر آن تأکید شده است:

ذکر و یاد خدا، بالاترین عبادت

 خداوند متعال در مورد ذکر می‌فرماید:

(أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَ‏ الصَّلاهَ تَنْهى‏ عَنِ‏ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر وَ لَذِکْرُ اللهِ أَکْبَر)؛

نماز را برپادار که برپاداشتن نماز از فحشا و منکر نهی می‌کند و ذکر و یاد خدا بزرگ‌تر است.

 یعنی هیچ چیز مثل یاد خدا نیست و همه چیز برای این است که یاد خدا باشیم و یاد خدا بالاترین عبادت است و عبادت هدف آفرینش است: (وَ مَا خَلَقْتُ‏ الْجِنَّ‏ وَ الإنْسَ‏ إلَّا لِیَعْبُدون)‏؛ و جنّ و انس را نیافریدم، مگر برای اینکه مرا عبادت کنند. خداوند متعال در آیهٔ دیگری حتّی هدف نماز را یاد خدا معرّفی می‌کند:

(أَقِمِ‏ الصَّلاهَ لِذِکْرِی)‏؛

نماز را به خاطر یاد من به‌پادار.

شکر خدا، موجب خشنودی الهی

خداوند متعال دربارهٔ شکر می‌فرماید:

(وَ لا یَرْضى‏ لِعِبادِهِ‏ الْکُفْرَ وَ إِنْ‏ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ)؛

خداوند ناسپاسی را برای بندگانش نمی‌پسندد و اگر شکر کنید و سپاسگزار باشید، خداوند از شما خشنود خواهد بود.

 بنابراین ذکر و شکر دو مفهوم مهمّ قرآنی هستند و از صفات متقین آن است که هم ذاکرند و هم شاکر.

منشأ شکر و ذکر متّقین

ذاکر و شاکر بودن پرهیزکاران، به‌خاطر آن است که می‌فهمند نعمت‌های الهی سرتاسر وجودشان را فراگرفته و همهٔ عالَم را در اختیار آنان قرار است:

(وَ إِنْ‏ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللهِ‏ لا تُحْصُوها)؛

و اگر نعمت‌های الهی را شماره کنید، آن را احصا نخواهید کرد.

(أَ لَمْ تَرَوْا أَنَ‏ اللهَ‏ سَخَّرَ لَکُمْ‏ ما فِی‏ السَّماواتِ‏ وَ ما فِی الْأَرْض ‏وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَه)؛

آیا نمی‌بینید خداوند آنچه در آسمان‌ها و زمین است را برای شما مسخّر قرار داد و نعمت‌هایش را ـ چه نعمت‌های ظاهری و چه باطنی ـ فراوان بر شما ارزانی داشت؟!

 متّقین می‌دانند هرچه خیر است، از نعمت‌های مادّی همچون خوراک، پوشاک،مسکن،مرکب و… تا نعمت‌های معنوی، همه از سوی خداوند است. به عنوان مثال، اینکه انسان سلامت است و چشم و گوش و زبان و قلب و سایر اعضا و جوارحش درست کار می‌کند و هر سلّولی وظیفهٔ خودش را انجام می‌دهد و از وظیفه‌اش تخطّی نمی‌کند، همه نعمت الهی است. مگر منشأیی غیر از خداوند برای این نعمت‌ها قابل تصّور است؟! أزمّه الأمور طرّاً بیده و الکلّ مستمدّهٌ بمدده؛ زمام و مهار همه چیز در دست خداست و هیچ چیز خارج از عنایت و قدرت خداوند نیست.

با وجود این‌همه نعمت‌های الهی آیا نباید خداوند را شکرگزار باشیم؟! فرد متّقی این‌ها را درک می‌کند و لذا همواره شکرگزار خداوند است: یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ؛ روز را به شب می‌آورد در‌حالی‌که همّتش شکر الهی است و شب را به روز می‌آورد در‌حالی‌که همّتش ذکر الهی است و البته معلوم است که این‌ها منافاتی با یکدیگر ندارند و مقصود این نیست که وقتی روز را به شب می‌آورد ذکر نداشته باشد یا وقتی شب را به صبح می‌آورد شکر نداشته باشد، بلکه مقصود این است که انسان متّقی در هرحالی، شاکر و ذاکر است؛ یعنی شب و روز، مشغول شکر و ذکر خداست و هیچ‌گاه از آن غافل نیست و همواره امتثال این امر خداوند را می‌کند:

(اذْکُرُوا اللهَ‏ ذِکْراً کَثِیراً * وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصیلاً)

خداوند را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را تسبیح گویید.

شکر و ذکر قلبی، مهم‌تر از شکر و ذکر زبانی

نکتهٔ قابل توجّه آنکه: شکر و ذکر حتماً نباید به زبان باشد. البته شکر و ذکر زبانی خوب و لازم است، ولی مهم‌تر از آن، شکر و ذکر قلبی است؛ یعنی انسان بفهمد که این نعمت‌ها از خداست و درعین‌حال یاد خدا باشد. البته ذکر زبانی هم مهم است و انسان باید با زبانش هم ذاکر باشد و سنّت معصومین علیهم السّلام هم چنین بوده است؛ در دعای کمیل می‌خوانیم:

وَ اجْعَلْ لِسَانِی بِذِکْرِکَ‏ لَهِجا؛

خدایا! زبان مرا گویای به ذکر خودت قرار بده.

بنابراین ذکر قلبی مهم‌تر است و ذکر زبانی باید همراه ذکر قلبی باشد و ذکر قلبی روح ذکر زبانی است. در روایت جالبی امام صادق علیه السّلام توضیح می‌دهند که چگونه پدر بزرگوارشان امام باقر علیه السّلام کثیرالذکر بودند:

 کَانَ‏ أَبِی‏ کَثِیرَ الذِّکْر، لَقَدْ کُنْتُ أَمْشِی مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اللَّه‏، وَ آکُلُ مَعَهُ الطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اللَّهَ، وَ لَقَد کَانَ یُحَدِّثُ الْقَوْمَ مَا یَشْغَلُهُ ذَلِکَ عَنْ ذِکْرِ اللَّه‏، وَ کُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لَازِقاً بِحَنَکِهِ یَقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏، وَ کَانَ یَجْمَعُنَا فَیَأْمُرُنَا بِالذِّکْرِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ، وَ یَأْمُرُ بِالْقِرَاءَهِ مَنْ کَانَ یَقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ کَانَ لَا یَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّکْر؛

امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: پدرم امام باقر علیه السّلام کثیر الذکر بود، من با پدرم راه می‌رفتم درحالی‌که در هنگام راه رفتن ذکر خدا می‌گفت، با او غذا می‌خوردم و او باز ذکر خدا می‌گفت، با مردم سخن می‌گفت و حتّی آن هم موجب نمی‌شد از ذکر خدا غافل شود. و می‌دیدم زبان حضرت به کامش چسبیده و مرتّب ذکر «لا اله الا اللّه» می‌گوید. و نه تنها خود حضرت این‌چنین ذاکر بودند، بلکه ـ سحرها یا بعد از طلوع فجر و نماز صبح ـ ما را جمع می‌کرد و به ذکر خدا و یاد خدا امر می‌فرمود تا اینکه خورشید طلوع کند. البته کسانی را که می‌توانستند قرآن قرائت کنند امر به قرائت قرآن می‌کرد و دیگران را امر به ذکر می‌فرمود.

امیدواریم خداوند متعال ما را در همهٔ حالات ذاکر و شاکر ـ به ذکر و شکر ظاهری و معنوی ـ قرار دهد.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته