حکم دوگونه است؛ حکم وضعی و حکم تکلیفی، که هر یک عالم خود را دارد؛ یعنی حکم تکلیفی عالم خود را دارد و حکم وضعی هم عالم خود را دارد و نهی واضع در آن راه ندارد. مثلاً وقتی میگوییم «فلان کتاب ملک فلانی است»، یعنی ...
ما باید در مسائل سیاسی واقعاً بینش خود را بالا ببریم و علاوه بر فهم فقهی، اصولی و فلسفی، فهم سیاسی خود را نیز تقویت کنیم. متأسّفانه جمعیّت قابل توجّهی هم در قضیّهٔ مشروطه فریب خوردند و بزرگانی مثل ...
گاهی ممکن است فردی یک جزئی خارجی را تصور کند که اطمینان دارد منحصر به فرد نیست و همنوعانی برای او وجود دارد یا لااقل امکان وجود همنوعانی برای او هست و در عین حال بهطور تفصیل ...
مشهور اصولیون ـ و از جمله صاحب کفایه ـ از قدیم تا بهحال قائلاند که «وضع عام، موضوعٌله خاص» ممکن است؛ زیرا گرچه خاصها و مصادیق، به تفصیل در عام دیده نمیشوند، اما عام میتواند بِوَجهٍ مرآت برای افراد باشد ...
حقیقت وضع عرفی که در میان اهل لسان وجود دارد، «اعتبار لفظ به عنوان علامت برای معنا» است که یک امر کاملاً اعتباری است و از حیث وضع، امری تکوینی ورای آن نیست. البته هر وضعی مستلزم ...
بنابر نظریاتی که وضع را اعتباری میدانند، از جمله نظریة برگزیده یعنی «علامیت اعتباری» نیز کثرت تکرار نمیتواند موجب وضع تعیّنی باشد؛ چون اعتبار متقوم به قصد است که یک امر نفسانی است ...
موضوع علم چیزی است که در آن علم از عوارض ذاتیهاش صحبت میشود. مبادی را هم دو قسم کردهاند؛ مبادی تصوری و تصدیقی. مسائل علم هم قضایایی است که در آن علم به دنبالش هستیم. موضوعات آن مسائل نیز یا همان موضوع علم است یا نوعی از آن یا عرض ذاتی از آن است و یا مرکّب از موضوع و عرض ذاتی یا ... است.