گاهی ممکن است عرف ارتکازاتی داشته باشد که به آن التفات ندارد و ما با تحلیل علمی آن ارتکاز نهفته را باز میکنیم. ولی در بحث وضع چنین نیست؛ چون وضع امری اختیاری است و «جعل اللفظ علامةً للمعنی» است ...
معلوم شد معانی حروف و نیز هیئات تعلّقی است. ولی باید توجه داشت که تعلّقی بودن غیر از آلی بودن است؛ زیرا آلی بودن یعنی مورد التفات قرار نمیگیرد الا تبعاً، درحالیکه ممکن است نفس معنای تعلّقی مورد التفات قرار بگیرد ...
مقصود از «معانی اخطاری» آن دسته از معانی است که با غمض عین از الفاظی که برای آنها وضع شده دارای تقرری هستند که اگر آن الفاظ نبود و اصلاً وضع نشده بود، آن معانی وجود داشتند و میتوانستند در ذهن انسانها پدید بیایند، مثل معانی ...
حکم دوگونه است؛ حکم وضعی و حکم تکلیفی، که هر یک عالم خود را دارد؛ یعنی حکم تکلیفی عالم خود را دارد و حکم وضعی هم عالم خود را دارد و نهی واضع در آن راه ندارد. مثلاً وقتی میگوییم «فلان کتاب ملک فلانی است»، یعنی ...
بحث از معنای حروف، معرکة آراء در بین علماست و أعلام از محققین علوم ادبی، علم اصول، فلاسفه و حتی دانشمندان غربی، نظرات متعددی که بعضاً به طور کامل در مقابل یکدیگرند و بعضی در جانب افراط یا تفریط ...
گاهی ممکن است فردی یک جزئی خارجی را تصور کند که اطمینان دارد منحصر به فرد نیست و همنوعانی برای او وجود دارد یا لااقل امکان وجود همنوعانی برای او هست و در عین حال بهطور تفصیل ...
محقق عراقی رحمه الله مفاهیم را سه قسم کرد و یک سلسله مفاهیم را اختراع نفس دانست و گفت که تنها راه برای «وضع عام، موضوعٌله خاص» استفاده از مفاهیم اختراعی (مثل مصادیق، افراد و جزئیات انسان) است ...
مشهور اصولیون ـ و از جمله صاحب کفایه ـ از قدیم تا بهحال قائلاند که «وضع عام، موضوعٌله خاص» ممکن است؛ زیرا گرچه خاصها و مصادیق، به تفصیل در عام دیده نمیشوند، اما عام میتواند بِوَجهٍ مرآت برای افراد باشد ...
محقق اصفهانی در تبیین این مطلب که وجود خارجی نمیتواند ادراک شود و نمیتوان خارج را فهمید، در اینجا و جاهای دیگر میفرماید لازمهاش آن است که خارج، به ذهن منتقل شود و وجود ذهنی پیدا کند و ...
موضوعٌله اعلام شخصیه، ماهیت کلی منحصر در فرد نیست، بلکه فهم عرفی این است که واقعاً برای آن تشخص خارجی، اسم وضع میشود. البته این حرف نیز اشکالاتی دارد، کما اینکه مثل محقق اصفهانی ...
حقیقت وضع عرفی که در میان اهل لسان وجود دارد، «اعتبار لفظ به عنوان علامت برای معنا» است که یک امر کاملاً اعتباری است و از حیث وضع، امری تکوینی ورای آن نیست. البته هر وضعی مستلزم ...
دلالت لفظ بر معنا گاهی به نحو حقیقت است، گاهی به نحو مجاز است که قرینة ویژه دارد و گاهی نیز به نحو ثالث است که دلالت حقیقی نیست و در عین حال، قرینه قائم شده بر اینکه دلالت مجازی را اراده نکردیم ...