مبحث انشاء و إخبار (جلسه ۵۴)

سید خویی رحمه الله می‌فرماید: اینکه به مشهور نسبت داده شده ـ علی حسب تعبیر خود ایشان ـ که جملات إخباری برای اخبار از ثبوت یا نفی ثبوت نسبت وضع شده است و جملات انشائی برای ایجاد مفاد جمله ...

تقریرات درس خارج اصول

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

دوره سوم، سال اول، جلسه پنجاه و چهارم (۱۳۹۷/۱۰/۲۳)

نظریه محقق ایروانی و سید خویی رحمهما الله در حقیقت انشاء و اِخبار

مبنای دیگری که در اینجا متعرض می‌شویم، اصل آن از محقق ایروانی رحمه الله است که واقعاً عالم خوش‌فکری بوده و علی‌رغم اینکه در ۵۳ سالگی مرحوم شده، اما آثار گرانقدری را به میراث گذاشته است. از جمله حاشیه ایشان بر مکاسب و کفایه مطالب خوبی دارد و بعضی از متأخرین هم از مطالب ایشان استفاده کرده‌اند.

اصل این مبنا از محقق ایروانی رحمه الله است و سید خویی رحمه الله هم این مبنا را اخذ کرده، منتها با فراست و هوشمندی که داشته، یک مقدار توضیح بیشتر داده و لوازم آن را ذکر کرده و با مبانی خودش سازگار کرده به‌نحوی که مبنای ایشان شده است. از این جهت ما بر طبق کلمات سید خویی رحمه الله این مبنا را تقریر می‌کنیم و کاری به این نداریم که فرمایش محقق ایروانی رحمه الله چه فرق‌هایی با این مبنا دارد؛ زیرا وقتی نظرات سید خویی رحمه الله تبیین شود، مسائل اصلی‌ نظرات مرحوم ایروانی حل می‌شود و همین کافی است.

مخالفت سید خویی رحمه الله با نظر مشهور در معنای إنشاء و إخبار

سید خویی رحمه الله می‌فرماید: اینکه به مشهور نسبت داده شده ـ علی حسب تعبیر خود ایشان ـ که جملات إخباری برای اخبار از ثبوت یا نفی ثبوت نسبت وضع شده است و جملات انشائی برای ایجاد مفاد جمله اعتباراً وضع شده است، درست نیست؛ یعنی نه جمله‌های خبری مفید ثبوت و لاثبوت است و نه جمله‌های انشائی مفید ایجاد معنا در عالم اعتبار است.

البته تقریرات متعدد ایشان در این بحث تفاوت‌هایی باهم دارند. ولی آنچه که ما در اینجا به ایشان نسبت می‌دهیم، عمدتاً چیزی است که همه تقریرات در آن متفق‌اند و بعض مطالب آن نیز فقط در بعض تقریرات آمده است.

فرمایش سید خویی رحمه الله در موضوعٌ‌له جملات إخباری

ایشان برای ردّ نظر مشهور که جملات خبری مفید ثبوت نسبت یا عدم ثبوت نسبت است، دو بیان ارائه می‌کند و نظر دیگری ارائه می‌کند که دو اشکال مذکور بر آن وارد نباشد.

البته باید توجه داشت که مقصود از «ثبوت نسبت» و «نفی ثبوت نسبت» در تعریف مشهور، فقط ثبوت در خارج نیست، بلکه اعم از ثبوت در خارج، ذهن و نفس‌الامر است. مثلاً وقتی گفته می‌شود: «زیدٌ عالمٌ» مقصود، ثبوت عالم بودن زید در خارج است، اما وقتی گفته می‌شود: «الماهیه ممکنهٌ» نمی‌خواهیم بگوییم در ذهن یا در خارج ممکن است، بلکه مقصود این است که فی‌‌نفس‌الامر و صرف‌نظر از فرض فارض، صادق است؛ چه من بفهمم یا نفهمم، تصور کنم یا تصور نکنم. یعنی ماهیت در متن واقع و نفس‌الامر، صرف‌نظر از ذهن من و فرض فارض، تستوی نسبته الی الوجود و العدم. پس مقصود از ثبوت در اینجا خصوص ثبوت خارجی یا ثبوت ذهنی نیست، بلکه اعم از این‌دو است و ثبوت نفس‌الامری را هم شامل می‌شود.

بیان اول برای ردّ نظر مشهور در جملات خبری

سید خویی رحمه الله در بیان اول می‌فرماید: مشهور از یک طرف می‌گویند جملات خبری حکایت از ثبوت نسبت می‌کند. و از طرف دیگر می‌گویند خاصیت خبر این است که: یحتمل الصدق و الکذب؛ احتمال صدق و کذب در آن راه دارد، حال‌آنکه این‌دو حرف باهم سازگاری ندارد؛ زیرا:

اگر شما «زیدٌ قائمٌ» را برای ثبوت نسبت ولو ظناً وضع کرده باشید ـ چه رسد به ثبوت نسبت یقینی، که ظاهرش یقینی و اطمینانی است ـ با «زیدٌ قائمٌ» به ضرس قاطع یا به طور ظنی حکایت می‌کنید که «این نسبت واقع است» و از آن طرف می‌گویید احتمال صدق و کذب در آن هست، که یعنی «نسبت ممکن است باشد و ممکن است نباشد» و این‌‌دو با هم منافات دارند و مثل این است که بگویید: «زید علماً یا ظناً عالم است و در عین‌حال شک دارم که عالم باشد» و حال‌آنکه علم و ظنّ با شک جمع نمی‌شوند.

به تعبیر دیگر، اگر واقع در موضوعٌ‌لهِ «زیدٌ قائمٌ» اخذ شده باشد و دوباره گفته شود که ممکن است کذب باشد، یعنی احتمال تناقض می‌دهید، درحالی‌که تناقض قطعاً واقع نمی‌شود. پس معلوم می‌شود که نمی‌توان جملات خبری را برای حکایت از ثبوت نسبت دانست.

در جانب نفی نیز این‌گونه است و فرقی نمی‌کند. در آنجا نیز اگر بگوییم: «زیدٌ لیس بقائم» دلالت بر عدم ثبوت نسبت دارد و لذا اگر بعد بگوییم «یحتمل الصدق و الکذب» با کلام قبل سازگاری ندارد؛ چون آن کلام به این معناست که: «نسبت واقع نیست» پس چطور در آن احتمال صدق و کذب می‌رود؟! بنابراین معلوم شد این دو حرف با هم سازگاری ندارد، در نتیجه کشف می‌کنیم که جمله خبری برای حکایت از ثبوت نسبت یا نفی ثبوت نسبت، وضع نشده است.

بیان دوم بر ردّ نظر مشهور در موضوعٌ‌لهِ جملات إخباری

این بیان بر اساس مبنای سید خویی رحمه الله در حقیقت وضع است. چنانکه سابقاً بیان شد، مبنای ایشان چنین بود که «حقیقت وضع، تعهد است» و مبنای علامیت، تنزیل لفظ به منزله معنا و امثال این‌ها را قبول نداشتند. همچنین معلوم است که مبانی بعد از خود، مثل انعکاس شرطیه را هم قبول نداشتند و مبنای ایشان «مسلک تعهد» بود؛ یعنی حقیقت وضع این است که هر متکلمی متعهد می‌شود وقتی فلان معنا را اراده کرد، فلان لفظ را به‌کار ببرد یا … بنابر احتمالاتی که در جای خود بررسی کردیم.

سید خویی رحمه الله طبق این مبنا می‌فرماید: تعهد همیشه به امر اختیاری تعلق می‌گیرد و ممکن نیست که انسان یک امر غیر اختیاری را تعهد کند، نظیر اینکه آسمان را به زمین بیاورد، شمس و قمر را با هم جمع کند و امثال این‌ها که خارج از اختیار اوست و عقلاء هم چنین تعهدی را قبول ندارند. حال با توجه به این قاعده، اگر بگوییم جملات اخباری برای حکایت از ثبوت نسبت وضع شده است، درست نیست؛ زیرا وضع به معنای تعهد، مستلزم اختیار است ولی ثبوت نسبت که همیشه در اختیار متکلم نیست. بله، در جاهایی ممکن است در اختیار او باشد، ولی در مثل «الشمس طالعه» و «النهار موجوده» و… از چیزهایی که در حیطه قدرت و اختیار متکلم نیست و ادنی تصرفی در آنها ندارد، چگونه می‌توان نسبت به آنها تعهد کرد و گفت: من این جمله را در ثبوت یا عدم ثبوت نسبت واقعی به‌کار می‌گیرم که تحت اختیارم نیست؟! حال‌آنکه تعهد با تحت اختیار نبودن سازگاری ندارد.

نظر سید خویی رحمه الله در موضوعٌ‌لهِ جملات إخباری

سید خویی رحمه الله با توجه به این دو بیان، می‌فرماید: جملات إخباری برای قصد حکایت از ثبوت نسبت، وضع شده است، نه حکایت از ثبوت نسبت. یا به تعبیر دیگر برای ابراز قصد حکایت از نسبت واقعی وضع شده است و لذا دیگر اشکال اول به این مبنا وارد نیست؛ زیرا ابراز قصد حکایت از نسبت واقعی، منافاتی با احتمال صدق و کذب خبر ندارد؛ چون دروغ‌گو هم می‌تواند این کار را بکند و بگوید من قصد کردم که حکایت از ثبوت نسبت کنم، ولو ثبوت نسبتی در‌ واقع نباشد.

توضیح آنکه: ظاهراً برداشت سید خویی رحمه الله این بوده که مشهور می‌گویند جملات خبری برای حکایت از ثبوت واقعی نسبت است؛ یعنی ثبوت واقعی، جزء موضوعٌ‌له است و نمی‌توان آن را از موضوعٌ‌لهِ إخبار خارج کرد. لهذا طبق نظر مشهور، در جایی که نسبت در جمله ثبوت واقعی نداشته باشد یا احتمال عدم ثبوت واقعی آن باشد، نمی‌توان جملات خبری را به‌کار برد. ولی اگر موضوعٌ‌له جملات إخباری، قصد حکایت از ثبوت واقعی باشد منافاتی با احتمال صدق و کذب ندارد و می‌توان قصد حکایت ثبوت واقعی کرد حتی اگر دروغ باشد؛ چون طبق این مبنا قوام جملات إخباری به قصد است نه ثبوت واقعی، و موضوعٌ‌له آن، قصد حکایت از ثبوت واقعی است؛ چه ثبوتی در واقع باشد یا نباشد. پس حتی در جملات خبری کذب هم قصد حکایت هست، منتها محکیّ و مقصود ما مطابَق ندارد.

همچنین طبق این مبنا اشکال دوم نیز وارد نیست؛ زیرا در این صورت شما تعهد می‌کنید که: «من هر وقت قصد حکایت دارم، این جمله را به کار می‌برم» و قصد هم امری درونی و در اختیار شخص است و می‌تواند آن را ولو با فراهم کردن مبادیش محقق کند. ابراز آن هم در اختیار شخص است، لذا تعهد به ابراز قصد حکایت مانعی ندارد. بنابراین می‌توان گفت که «تعهد کردم هر وقت قصد دارم که حکایت از ثبوت نسبتی کنم، فلان جمله ـ مثلاً هیئت «زیدٌ قائمٌ» ـ را به‌کار ببرم» و این مانعی ندارد.

خلاصه حرف سید خویی رحمه الله در موضوعٌ‌له جملات إخباری

خلاصه آنکه سید خویی رحمه الله فرمود: بر خلاف نظر مشهور، ثبوت یا عدم ثبوت نسبت، جزء موضوعٌ‌له جملات خبری نیست؛ چون اگر جزء موضوعٌ‌له باشد و فی‌الواقع نسبت ثابت نباشد، لازمه‌اش این است که جملات خبری در معنای خودش به‌کار نرفته باشد و اصلاً نتوان جمله خبری را در جایی که احتمال صدق و کذب داده می‌شود به‌کار برد، در‌حالی‌که مشهور می‌گویند در هر خبری احتمال صدق و کذب وجود دارد. اشکال دیگر اینکه تعهد به ثبوت واقعی نیز در بسیاری از موارد امکان ندارد؛ چون در خارج از اختیار است. پس مبنای مشهور صحیح نیست و باید گفت موضوعٌ‌لهِ جملات خبری «قصد حکایت» یا «ابراز قصد حکایت» است، تا دو اشکال مذکور وارد نباشد.