همه کاره عالم هستی خداوند است
بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی دامت برکاته
درس اخلاق، سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳
جلسهٔ هفتم (۱۴۰۲/۰۸/۲۲)
همهکارهٔ عالَم خداوند است
نامهٔ شریف امیرمؤمنان علیه السّلام به فرزندشان را شرح و توضیح میدادیم و به اینجا رسیدیم که حضرت میفرمایند:
فَتَفَهَّمْ یَا بُنَیَّ وَصِیَّتِی وَ اعْلَمْ أَنَّ مَالِکَ الْمَوْتِ هُوَ مَالِکُ الْحَیَاهِ وَ أَنَّ الْخَالِقَ هُوَ الْمُمِیتُ وَ أَنَّ الْمُفْنِیَ هُوَ الْمُعِیدُ وَ أَنَّ الْمُبْتَلِیَ هُوَ الْمُعَافِی؛
پس اى فرزندم، وصیّت مرا نیکو دریاب و بدان که مرگ در دست همان کسى است که زندگى در دست اوست و آنکه مىآفریند، همان است که مىمیراند و آنکه فناکننده است، همان است که باز مىگرداند و آنکه مبتلاکننده است، همان است که عافیت مىبخشد.
یعنی بدان که هرچه در این عالَم است، به دست خداوند است و امور همه به خداوند متعال باز میگردد:
أَلا إِلَى اللهِ تَصیرُ الْأُمُورُ؛
آگاه باشید که همهٔ امور تنها بهسوى خدا باز مىگردد.
أَزِمَّـهُ الأُمـورِ طُـرّاً بِـیـدِه
وَ الکُلُّ مُستَمِدَّهٌ مِنْ مَدَدِه
سررشتهٔ تمام کارها به دست قدرت اوست و همه چیز از عنایت و قدرت او مدد میگیرد.
زمام همهٔ امور به دست حضرت حقّ است و هیچ پدیدهای در عالَم جز به ارادهٔ حقّ اتّفاق نمیافتد:
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ؛
هیچ نیرو و توانى جز از ناحیهٔ خدا نیست.
اگرهم به بعضی از افراد اختیاری داده شده است، آن اختیار را هم خدا داده و همو مقدّر فرموده که در آن محدودهٔ اختیار چگونه عمل کنند. بنابراین همه چیز به دست خداست.
آفرینش جهان به بهترین شکل و تنها حالت ممکن
سپس حضرت میفرمایند:
وَ أَنَّ الدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ لِتَسْتَقِرَّ إِلَّا عَلَى مَا جَعَلَهَا اللَّهُ عَلَیْهِ مِنَ النَّعْمَاءِ وَ الِابْتِلَاءِ وَ الْجَزَاءِ فِی الْمَعَادِ أَوْ مَا شَاءَ مِمَّا لَا تَعْلَمُ؛
و مسلّماً دنیا برقرار نمىماند مگر به همان نظامى که خداوند آن را قرار داده؛ از وضع نعمتها و بلاها، و پاداش روز جزا، یا آنچه او خواسته و تو نمىدانى.
یعنی این دنیا که میبینی اینچنین است، غیر از این نمیتوانست باشد. این نکتهٔ بسیار جالبی است! خیلی از عوام و خواص میپرسند: چرا دنیا چنین و چنان است؟! چرا خورشید و ماه اینچنین است؟! چرا کهکشانها آنچنان است؟! و چراهای دیگری که در همهٔ اذهان، کم یا زیاد، و دیر یا زود پدید میآید. چنانکه یکی از فیلسوفان غربی (گمانم راسل بود) در یکی از این کتابهایش نوشته بود: من اگر جای خدا بودم، جهان را بهگونهای دیگر میآفریدم!
امیرالمؤمنین علیه السّلام در اینجا این تفکّر را پاسخ میدهند و میفرمایند: دنیا نمیتوانست مستقر باشد، مگر به همین روشی که خداوند آن را آفریده است؛ از خوشیها و نعمتها، بلاها و گرفتاریها، و جزایی که در روز رستاخیز خواهد بود یا چیزهایی که ما نمیدانیم. بسیاری از افراد انتظار دارند هر اتّفاقی در این دنیا میافتد، آثارش را آنچنان که آنها توقّع دارند، در همین دنیا بهطور کامل ببینند! ولی امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرمایند: چنین چیزی ممکن نیست و اصلاً این امکان وجود ندارد که دنیا به روش دیگری برقرار باشد. اینها همه براساس حکمت و تقدیر الهی است.
جهالت و نادانی انسان نسبت به بسیاری از پدیدههای جهان
سپس حضرت میفرمایند:
فَإِنْ أَشْکَلَ عَلَیْکَ شَیْءٌ مِنْ ذٰلِکَ فَاحْمِلْهُ عَلَى جَهَالَتِکَ فَإِنَّکَ أَوَّلُ مَا خُلِقْتَ بِهِ جَاهِلاً ثُمَّ عُلِّمْتَ وَ مَا أَکْثَرَ مَا تَجْهَلُ مِنَ الْأَمْرِ وَ یَتَحَیَّرُ فِیهِ رَأْیُکَ وَ یَضِلُّ فِیهِ بَصَرُکَ ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذٰلِکَ؛
پس اگر درک بعضى از این امور بر تو دشوار آمد، آن را به حساب نادانى خود بگذار؛ زیرا تو در آغاز نادان آفریده شدى، سپس دانا گردیدى و چه بسیارند چیزهایى که تو نمىدانى و اندیشهات در آن حیران است و بصیرتت بدان راه نمىجوید، ولى بعدها مىبینى و مىشناسى.
یعنی اگر فهم برخی اتّفاقات و پدیدههای دنیا برای تو مشکل شد، آن را بر جهالت خود حمل کن؛ مثلاً اینکه چرا خداوند متعال به این یهود و صهیونیستهای خبیث اینچنین مهلت داده که فقط در حملات اخیر خود بیش از ده هزار انسان ازجمله کودکان معصوم، زنان بیدفاع و پیران ناتوان را اینچنین با شقاوتآمیزترین وجه نابود کرده و آب و غذا و سایر مایحتاج زندگی را بر میلیونها انسان بستهاند؟! واقعاً حکمت اینگونه امور پیچیده است!
اگر دســتم رســـد بـر چــرخ گــردون
ز حق پرسم که این چون است و آن چون
یکــی را دادهای صـــد نــاز و نعمــت
یکــی را نــان جــو آغشــته در خـون
حضرت میفرمایند: اگر درک برخی حوادث و اتّفاقات دنیا برای تو سخت و دشوار شد، فَاحْمِلْهُ عَلَى جَهَالَتِکَ؛ آن را بر جهالت خود حمل کن؛ فَإِنَّکَ أَوَّلُ مَا خُلِقْتَ بِهِ جَاهِلاً؛ زیرا انسان از ابتدا که خلق شده، جاهل بوده و هیچ نمیدانسته است:
وَ اللهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً؛
و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، درحالىکه چیزى نمیدانستید.
چنانکه بعضی به این آیهٔ شریفه تمسّک کرده و گفتهاند این آیه تصوّرات و تصدیقات ذاتی را هم نفی میکند و ظاهر آن نیز همین است.
ثُمَّ عُلِّمْتَ؛ سپس انسان تعلیم داده شد؛ یعنی پس از آنکه خلق شد و هیچ نمیدانست، بهتدریج بعضی چیزها را با گوش و چشم و عقل و تجربه و تعلیم الهی آموخت:
وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ؛
و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد.
یعنی خداوند به شما گوش و چشم و قلب عطا فرمود و بدینوسیله شما حسّیّات را با حس، و عقلیّات را با عقل درک کردید. وَ مَا أَکْثَرَ مَا تَجْهَلُ مِنَ الْأَمْرِ وَ یَتَحَیَّرُ فِیهِ رَأْیُکَ؛ و تو خیلی چیزها را در دنیا نمیدانی و رأی تو درمورد آنها سرگردان است، وَ یَضِلُّ فِیهِ بَصَرُکَ ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذٰلِکَ؛ و بینش تو خطا میکند، سپس آنها را بعداً میفهمی.
ناتوانی ما در تشخیص مصادیق نباید موجب انکار کلّیّات شود
این نکتهٔ مهمّی است که ما در بسیاری از موارد باید کبرای قضیّه را بدانیم و توجّه داشته باشیم که در کبری هیچ تردیدی نیست، هرچند در تطبیق بر مصادیق نتوانیم درست تطبیق کنیم؛ مثلاً قاعدۀ لطف کبرای صحیحی است که شکّی در آن نیست، امّا در مواردی ممکن است ما گمان کنیم لطف است، ولی درحقیقت لطف نباشد یا فقط در مرتبهای از آن لطف باشد. یا کبرای اینکه هر چیزی براساس حکمت است:
اگر یک ذرّه را برگیری از جای
خـلل یابد همه عـالَم سـراپای
به این معنا که هر چیزی در این عالَم سر جای خود قرار دارد (البتّه نه اینکه همهجا جبر باشد، بلکه اختیار هم هست، منتها اختیار هم درعینحال جبر است؛ یعنی انسان بالجبر مختار است و نمیتواند مختار نباشد)، هرچند ما حکمت بسیاری از مسائل را درک نمیکنیم.
ما حتّی فلسفهٔ بسیاری از تشریعیّات بلکه بیشتر آنها را نمیدانیم؛ مثلاً نمیدانیم فلسفهٔ نماز، روزه یا حج بهطور کامل و دقیق چیست؟ بله، برخی از حکمتهای آنها را میدانیم، امّا بهطور کامل نمیدانیم و عمدهٔ آنچه را هم که میدانیم، حکمتهایی است که در بیانات خود معصومین علیهم السّلام آمده است.
در تکوینیّات نیز إلیماشاءاللّه فلسفهٔ پدیدهها را نمیدانیم. این جهان با این عظمت، این ستارگان از ثوابت و سیّارات، کهکشانها، آمدوشد شبها و روزها، ماه و خورشید، اینهمه موجودات در عمق دریاها، اقیانوسها، بیابانها و جنگلها و هزاران هزار پدیدهٔ دیگر که درمورد هریک از آنها سؤالات بسیاری مطرح است.
حضرت میفرمایند: همهٔ اینها براساس حکمت است و اصلاً باید اینگونه باشد و غیر این نمیتوانست باشد. اگر در جایی حکمتش را فهمیدی، که هیچ، ولی اگر نفهمیدی، دست به انکار و تشکیک نزن! کبرای قضیّه را یقین داشته باش و درمورد مصادیق بگو من نمیفهمم!
خداوند همهٔ ما را هوشیار به معارف اسلامی و نکات دقیقی که در کلمات معصومین علیهم السّلام وجود دارد قرار دهد و قابلیّت دریافت این معارف الهی را هرچه بیشتر به ما عنایت فرماید.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰