هماهنگی اربعین با آفرینش
بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
اربعین ۱۴۴۲ (۱۳۹۹/۰۷/۱۷)
هماهنگی اربعین با آفرینش و گریهٔ چهلروزهٔ آسمان و زمین بر سیّد الشهداء (ع)
امروز روز اربعین است و آن را «اربعین» میگویند، چون چهل روز از شهادت سیّد الشهداء علیه السّلام گذشته است. اینکه اربعین مورد توجّه قرار گرفته، درحقیقت، نوعی هماهنگی با آفرینش است؛ زیرا در روایات متعدّد آمده که آسمان و زمین چهل شبانهروز بر سیّدالشهداء علیه السّلام گریستند و حتّی خورشید چهل شبانهروز بر حضرت گریست و گریستن خورشید به این بوده که طلوع و غروبش در قرمزی ویژهای، برخلاف قرمزی معمول، بوده است.
عجایب و غرایبی که پس از شهادت امام حسین علیه السّلام در عالَم اتّفاق افتاده، زیاد است و حتّی آثار آن در بیتالمقدس نیز ظاهر شده که هیچ سنگی را بر نمیداشتند مگر اینکه از زیر آن خون تازهای میجوشید. این حوادث چیزی نیست که گروه یا افراد خاصّی آن را نقل کرده باشند، بلکه حتّی محدّثان اهلتسنّن نیز آنها را نقل کردهاند.
در روایات آمده حتّی اگر مؤمنی از دنیا برود، مکانهایی که در آن عبادت میکرده بر او خواهند گریست و در بعضی روایات از رسولاکرم صلّی الله علیه وآله آمده که زمین چهل شبانهروز بر مرگ مؤمن گریه میکند.
وقتی یک مؤمن عادی که مقام و عظمت او اصلاً قابل مقایسه با رسولاکرم صلّی الله علیه وآله و اولاد طاهرینشان علیهم السّلام نیست، چنین خاصیتی دارد که زمین چهل شبانهروز بر مرگ او گریه میکند، نسبت به امام حسین علیه السّلام که از اهلبیت علیهم السّلام و «سیّد شهدا» است، معلوم است که چنین خاصیتی وجود دارد، منتها گریهٔ هر چیزی به حسب خودش است و گاهی این گریه ظهور و بروز هم پیدا میکند؛ مانند گریهٔ زمین بر امام حسین علیه السّلام که بهصورت جوشش خون از زیر سنگ است یا گریهٔ آسمان و خورشید که به قرمز شدن هنگام طلوع و غروب است و گاهی هم ظهور و بروز پیدا نمیکند و مردم آن را درک نمیکنند؛ مانند گریهٔ زمین بر مردن مؤمنان عادی؛ چنانکه خداوند متعال درمورد تسبیح موجودات میفرماید:
(إنْ مِنْ شَىْءٍ الَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِه وَ لٰکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُم)؛
هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش تسبیح خدا میگوید، ولی شما تسبیح آنها را درنمىیابید.
امّا گاهی مصلحت ایجاب میکند که این اتّفاقات بروز پیدا کند؛ مثل شب شهادت امیرالمؤمنین علیه السّلام که بادهای سختی وزید، صداهایی میان آسمان و زمین بلند شد و اصلاً عالَم منقلب شد یا هنگام شهادت سیّدالشهداء علیه السّلام که آن اتّفاقات رخ داد. وگرنه در حالتهای عادی این اتّفاقات بهگونهای رخ نمیدهد که قابل مشاهده باشد، هرچند مصیبت بزرگ باشد؛ چنانکه وقتی ابراهیم فرزند پیامبر صلّی الله علیه وآله از دنیا رفت، کسوف شد و عدّهای گفتند: بهخاطر فوت فرزند پیغمبر است، ولی حضرت فرمودند: چنین نیست و خسوف و کسوف بهخاطر از دنیا رفتن کسی اتّفاق نمیافتد.
در ذیل آیهٔ شریفهٔ (فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ) که دربارهٔ فرعونیان است و میفرماید: «وقتی آنان غرق و نابود شدند و آنچه داشتند برای دیگران به ارث گذاشتند، نه آسمان بر آنان گریه کرد و نه زمین» حتّی دانشمندان معروف اهلتسنّن روایت کردهاند که: «آسمان بر کسی گریه نکرد، مگر بر شهادت امام حسین علیه السّلام و شهادت حضرت یحیی علی نبیّنا و آله و علیه السلام». البتّه در موارد دیگر داریم که عالَم متغیّر میشود و قضایای غیرعادی اتّفاق میافتد، چنانکه درمورد شهادت امیرالمؤمنین علیه السّلام اشاره شد، امّا اینکه آسمان گریه کند، طبق این روایت، تنها در شهادت حضرت یحیی علیه السّلام و شهادت امام حسین علیه السّلام بوده است.
بنابراین منشأ قضیّهٔ اربعین آن است که آسمان و زمین چهل شبانهروز بر حضرت گریه کردند؛ یعنی یک نوع هماهنگی با کلّ خلقت است، منتها مؤمنان عادی و افراد صالح معمولی تنها یک اربعین دارند که در همان سال فوت آنهاست، امّا امام حسین علیه السّلام چون در عالَم یگانه است و شهادت ایشان تا روز قیامت و حتّی در خود روز قیامت پایدار و در عالَم اثربخش است، اربعین ایشان هر سال است.
ازاینرو در روایات مربوط به زیارت اربعین ـ هم در آن روایت معروف از امام حسن عسکری علیه السّلام و هم در بعضی روایتهای دیگر ـ زیارت اربعین بهطور مطلق سفارش شده و معلوم است که مخصوص اربعین سال اوّل نبوده است؛ یعنی هر وقت اربعین شد، زیارت اربعین را بخوانید. و اصولاً زیارت امام حسین علیه السّلام همیشه و در هر مناسبتی خوب است، مخصوصاً در اربعین که سفارش شده و معلوم است که عنایت ویژهای به اربعین هر سال وجود دارد.
زیارت جابر و خاندان اهلبیت علیهم السّلام در اربعین
روز اربعین یادآور دو قضیّه نیز هست:
۱) زیارت جابر بن عبداللّه انصاری در روز اربعین: «جابر بن عبداللّه انصاری» از اصحاب خوب و باوفای پیامبر صلّی الله علیه وآله و دارای موقعیّت والایی بود. پدرش «عبداللّه» نیز از اصحاب بزرگ پیامبر صلّی الله علیه وآله و جزء شهدای جنگ احد بود. پس از شهادت او پیغمبر صلّی الله علیه وآله در کوچههای مدینه جابر را دیدند که خیلی پریشاناحوال بود. به او فرمودند: چرا چنین پریشانی؟ عرض کرد: پدرم شهید شده و قرض و عائله برای من باقی گذاشته (و من هم جوانی بی پول هستم که باید عائلهٔ پدرم را اداره و قرض او را ادا کنم). حضرت فرمودند: میخواهی به تو خبری بدهم که خوشحال شوی؟ عرض کرد: بفرمایید.
حضرت فرمودند: ای جابر! خداوند با پدرت مواجههای کرد که با کسی چنین مواجههای نمیکرد (مقصود در میان افراد عادی است). سپس فرمودند: خداوند همیشه از وراء حُجُب صحبت میکند، امّا با پدرت مستقیم و مباشرتاً صحبت کرد و به پدرت فرمود: تَمَنَّ عَلَیَّ أُعْطِکَ؛ هرچه دلت میخواهد از من درخواست کن تا به تو بدهم. مهم این بخش از روایت است که او در آن شرایطی که آنهمه عائله و قرض از خود به جا گذاشته بود، در درگاه خداوند عرض کرد: خدایا! از تو تنها یک چیز میخواهم که مرا به دنیا برگردانی تا دوباره در راه تو شهید شوم. خداوند به او خطاب فرمود: این شدنی نیست و بنا نیست کسی را که از دنیا رفته، اینگونه برگردانم. او عرضه داشت: پروردگارا! پس حال مرا به مردم ابلاغ کن. آنگاه این آیه نازل شد:
(وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ)؛
هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندار، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
بههرحال پدر جابر از شهدای والامقام بوده و خود جابر نیز مورد عنایت پیامبر صلّی الله علیه وآله و جزء دوستداران خاندان نبوّت بوده و باوجود آنهمه توطئهها و فتنهها که افراد را از همراهی با اهلبیت علیهم السّلام محروم میساخت، توانست خود را حفظ کند و گرفتار آن فتنهها نشود.
آنوقت این جابر در روز اربعین به همراه شخص دیگری به نام «عطا» یا «عطیّه» ـ بنابر اختلاف منابع ـ برای زیارت امام حسین علیه السّلام به کربلا آمد، غسل زیارت کرد، قدری سُعد به خود زد که دارای بوی خوش باشد ـ گرچه در بعضی روایات آمده به همان نحوی که هستید و با سر و روی غبارآلود و بدون استعمال عطر به زیارت امام حسین علیه السّلام بروید، ولی چنین روایاتی در آن زمان به او نرسیده بوده است ـ و به زیارت حضرت آمد و آن زمانی بود که چشمانش نابینا شده بود، لذا از شخصی که همراهش بود تقاضا کرد دستش را بگیرد و روی قبر امام حسین علیه السّلام بگذارد و… . این زیارت ظاهراً از لحاظ تاریخی مسلّم است و کسی در وقوع آن اختلافی ندارد.
۲) زیارت خاندان اهلبیت علیهم السّلام در روز اربعین: این قضیّه مورد اختلاف است؛ در بعضی روایات آمده که خاندان اهلبیت علیهم السّلام ـ که از دمشق به طرف مدینه برگردانده میشدند ـ روز بیستم صفر به کربلا رسیدند، امّا بعضی دیگر میگویند در آن روز به مدینه رسیدند. بههرحال هرکدام باشد، عنایت ویژهای درمورد روز بیستم صفر وجود دارد؛ زیرا اگر به مدینه هم رسیده باشند، در آنجا نیز قضایای فوقالعاده و اتّفاقات مهمّی رخ داد که معلوم میشود اقامهٔ ماتم امام حسین علیه السّلام با شور و حزن و اندوه و با تشریفات مناسب خودش مورد توجّه خاصّ اهلبیت علیهم السّلام بوده و از ابتدا بر آن تأکید میشده و امروزه نیز باید همان روش ادامه پیدا کند.
اقامهٔ ماتم امام حسین علیهم السّلام در روز اربعین در نزدیکی مدینه
شخصی به نام «بَشیر بن حَذلَم» چنین روایت میکند:
لَمَّا قَرُبْنَا مِنْهَا نَزَلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السّلام فَحَطَّ رَحْلَهُ وَ ضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ قَالَ یَا بَشِیرُ رَحِمَ اللَّهُ أَبَاک لَقَدْ کَانَ شَاعِراً فَهَلْ تَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ مِنْهُ قُلْتُ بَلَى یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی لَشَاعِرٌ قَالَ فَادْخُلِ الْمَدِینَهَ وَ انْعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام.
وقتی نزدیک مدینه رسیدیم، امام علیّ بن الحسین علیهما السّلام بارها را گشودند، بانوان را فرود آوردند و خیمهها را برپا داشتند (یعنی مستقیم به مدینه نرفتند، بلکه در نزدیکی مدینه توقّف کردند) و اینچنین فرمودند: ای بشیر! خدا پدرت را رحمت کند! پدر تو شاعر بود؛ آیا تو نیز توان شعر سرودن داری؟
عرض کردم: بله، من هم میتوانم شعر بگویم. امام علیه السّلام فرمودند: وارد مدینه شو و مصیبت شهادت اباعبداللّه علیه السّلام را اعلان کن (درواقع حضرت میخواستند او با اشعارش روی احساس مردم هم اثر بگذارد؛ زیرا شرایط فوقالعادهای وجود داشت و چنان قضیّهٔ بزرگ و مهمّی در عالَم اتّفاق افتاده بود که نباید به راحتی از آن میگذشتند، بلکه باید برای اقامهٔ حقّ و ابطال باطل از آن استفاده میشد).
قَالَ بَشِیرٌ فَرَکِبْتُ فَرَسِی وَ رَکَضْتُ حَتَّى دَخَلْتُ الْمَدِینَهَ فَلَمَّا بَلَغْتُ مَسْجِدَ النَّبِیِّ صلّی الله علیه وآله رَفَعْتُ صَوْتِی بِالْبُکَاءِ وَ أَنْشَأْتُ أَقُول:
یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمْ بِهَا
قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعِی مِدْرَارُ
الْجِسْمُ مِنْهُ بِکَـرْبَلَاءَ مُضَـرَّجٌ
وَ الرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى الْقَنَاهِ یُدَارُ
بشیر مىگوید: سوار اسبم شدم و تاختم تا وارد مدینه شدم. وقتى به مسجدالنبى صلّی الله علیه وآله رسیدم، صدایم را به گریه بلند کردم و چنین سرودم: اى اهل مدینه! دیگر مدینه جاى اقامت شما نیست؛ زیرا حسین علیه السّلام شهید شد و ازاینرو اشکهای من مانند باران روان است. جسم مطهّر آن حضرت در کربلا به خون آغشته و سر او بر بالای نیزه به این طرف و آن طرف گردانده شد.
هَذَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السّلام مَعَ عَمَّاتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ قَدْ حَلُّوا بِسَاحَتِکُمْ وَ أَنَا رَسُولُهُ إِلَیْکُمْ أُعَرِّفُکُمْ مَکَانَهُ فَمَا بَقِیَتْ فِی الْمَدِینَهِ مُخَدَّرَهٌ وَ لَا مُحَجَّبَهٌ إِلَّا بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ … یَدْعُونَ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاکِیاً أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ لَا یَوْماً أَمَرَّ عَلَى الْمُسْلِمِینَ مِنْهُ؛
این علیّ بن الحسین علیهما السّلام است که با عمّهها و خواهرانش تا نزدیک مدینه آمدهاند و من فرستادهٔ او بهسوی شما هستم و جاى ایشان را به شما نشان میدهم. وقتى مردم مدینه این خبر را شنیدند، همه از زن و مرد از مدینه خارج شدند، حتّى هیچ بانویى در خانه نماند و از پشت پردهٔ حجابها بیرون آمدند … درحالیکه داد و فریاد و نالهشان بلند بود. هرگز ندیده بودم که مدینه اینگونه سرتاسر پر از صداى گریه و شیون گردد و روزى را براى مسلمانان تلختر از آن روز مشاهده نکرده بودم.
… فَخَرَجَ وَ مَعَهُ خِرْقَهٌ یَمْسَحُ بِهَا دُمُوعَهُ وَ خَلْفَهُ خَادِمٌ مَعَهُ کُرْسِیٌّ فَوَضَعَهُ لَهُ وَ جَلَسَ عَلَیْهِ وَ هُوَ لَا یَتَمَالَکُ عَنِ الْعَبْرَهِ وَ ارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النَّاسِ بِالْبُکَاءِ وَ حَنِینِ النِّسْوَانِ وَ الْجَوَارِی وَ النَّاسُ یُعَزُّونَهُ مِنْ کُلِّ نَاحِیَهٍ فَضَجَّتْ تِلْکَ الْبُقْعَهُ ضَجَّهً شَدِیدَهً فَأَوْمَأَ الی النَّاس أَنِ اسْکُتُوا فَسَکَتَتْ فَوْرَتُهُمْ فَقَالَ علیه السّلام؛
امام زین العابدین علیه السّلام از خیمه خارج شدند، درحالیکه دستمالی در دست ایشان بود که اشکهای خود را با آن پاک میکردند و پشت سر حضرت کارگزاری چهارپایهبهدست خارج شد و چهارپایه را گذاشت و حضرت روی آن نشستند درحالیکه بیاختیار میگریستند. و گریه و نالهٔ مردم از زن و مرد بلند شد و آنها از هر سو به امام علیه السّلام تسلیت میگفتند و آن مکان یکپارچه ضجّه و ناله گردید. حضرت به مردم اشاره کردند که سکوت کنند و وقتی نالهها و ضجّههای مردم ساکت شد، حضرت سخن آغاز کردند.
خطبهٔ تکان دهندۀ امام سجّاد علیه السّلام در بیان مصائب کربلا
در این هنگام، امام زین العابدین علیه السّلام خطبۀ غرّائی ایراد فرمودند و در آن گزارش کربلا را بهطور مختصر بیان نمودند و مصیبت عجیبی خواندند که واقعاً تکاندهنده است. ایشان ابتدا به حمد و ثنای الهی پرداختند و با وجود آنهمه مصیبت خداوند را رحمان و رحیم خواندند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ بَارِئِ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ الَّذِی بَعُدَ فَارْتَفَعَ فِی السَّمَاوَاتِ الْعُلَى وَ قَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوَى؛
ستایش خداوندی را که پروردگار جهانیان است، بخشایشگر و مهربان، صاحب روز جزا و آفرینندهٔ همهٔ خلایق است. خدایی که از حیثی دور و از حیثی نزدیک است؛ دور است به اینمعنا که همۀ عالم در اختیار اوست و بر همهجا مسلّط است؛ و درعینحال آنقدر نزدیک است که آهستهترین صداها و نجواها را میفهمد.
سپس حضرت خداوند را بر مصائب، مشکلات و ابتلائات حمد کردند و این بیانگر آن است که انسان باید خداوند را بر همه چیز، حتّی بر مشکلات، حمد کند:
نَحْمَدُهُ عَلَى عَظَائِمِ الْأُمُورِ وَ فَجَائِعِ الدُّهُورِ وَ أَلَمِ الْفَجَائِعِ وَ مَضَاضَهِ اللَّوَاذِع وَ جَلِیلِ الرُّزْءِ وَ عَظِیمِ الْمَصَائِبِ الْفَاضِعَهِ الْکَاظَّهِ الْفَادِحَهِ الْجَائِحَهِ؛
خداوند را سپاس میگوییم بر امور سنگین و پیشآمدهاى ناگوار روزگاران؛ و درد این ناگواریها و سوزش زخم زبانها؛ و بلاهای سنگین و مصیبتهای بزرگ و سخت ـ که در عمق جان نفود میکند ـ و مصائب اندوهآور و دشوار و ریشهکن.
آنگاه حضرت شروع به بیان گزارش کربلا ـ البتّه بهصورت کاملاً مختصر ـ فرمودند:
أَیُّهَا الْقَوْم إِنَّ اللَّهَ وَ لَهُ الْحَمْدُ ابْتَلَانَا بِمَصَائِبَ جَلِیلَهٍ وَ ثُلْمَهٍ فِی الْإِسْلَامِ عَظِیمَهٍ قُتِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام وَ عِتْرَتُهُ وَ سُبِیَ نِسَاؤُهُ وَ صِبْیَتُهُ وَ دَارُوا بِرَأْسِهِ فِی الْبُلْدَانِ مِنْ فَوْقِ عَامِلِ السِّنَانِ وَ هَذِهِ الرَّزِیَّهُ الَّتِی لَا مِثْلَهَا رَزِیَّهٌ؛
ای گروه مردمان! خداوند ـ که حمد و سپاس از آن اوست ـ ما را به مصیبتهایی بزرگ و آسیبی عظیم در اسلام مبتلا کرد: امام حسین علیه السّلام و عترتش شهید شدند، زنان و دخترانش به اسارت گرفته شدند و سر حضرت را بر بالای نیزهها در شهرها چرخاندند. این مصیبتی است که مثل آن مصیبتی نیست.
أَیُّهَا النَّاسُ فَأَیُّ رِجَالاتٍ مِنْکُمْ یُسَرُّونَ بَعْدَ قَتْلِهِ أَمْ أَیُّ فُؤَادٍ لَا یَحْزُنُ مِنْ أَجْلِه أَمْ أَیَّهُ عَیْنٍ مِنْکُمْ تَحْبِسُ دَمْعَهَا وَ تَضَنُّ عَنِ انْهِمَالِهَا فَلَقَدْ بَکَتِ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِقَتْلِهِ وَ بَکَتِ الْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا وَ السَّمَاوَاتُ بِأَرْکَانِهَا وَ الْأَرْضُ بِأَرْجَائِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَغْصَانِهَا وَ الْحِیتَانُ وَ لُجَجُ الْبِحَارِ وَ الْمَلَائِکَهُ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ أَجْمَعُونَ؛
ای مردم! کدامیک از شما میتواند پس از کشته شدن سیّدالشهداء علیه السّلام شادمانی و خوشحالی کند؟! کدام قلب است که به خاطر حسین علیه السّلام اندوهگین نشود؟! کدام چشم است که میتواند اشک خود را نگه دارد و از ریزش اشکهایش جلوگیری کند؟! آسمانهای هفتگانه بهخاطر شهادت امام حسین علیه السّلام گریه کردند. دریاها با امواج خود، آسمانها با ارکان خود، زمین با اطراف خود، درختان با شاخههایشان، ماهیها در اعماق دریاها و فرشتگان مقرّب و اهل آسمانها همه گریه کردند.
أَیُّهَا النَّاسُ أَیُّ قَلْبٍ لَا یَنْصَدِعُ لِقَتْلِهِ أَمْ أَیُّ فُؤَادٍ لَا یَحِنُّ إِلَیْهِ أَمْ أَیُّ سَمْعٍ یَسْمَعُ هَذِهِ الثُّلْمَهَ الَّتِی ثُلِمَتْ فِی الْإِسْلَامِ وَ لَا یَصُمُّ؛
ای مردم! کدام قلب است که بهخاطر کشته شدن آن حضرت آسیب نبیند و شکافته نشود؟! کدام دل است که نالهاش بلند نشود؟! ؛ کدام گوش است که این شکافی را که در اسلام پدیدار شد، بشنود و کر نشود؟!
أَیُّهَا النَّاسُ أَصْبَحْنَا مَطْرُودِینَ مُشَرَّدِینَ مَذُودِینَ شَاسِعِینَ عَنِ الْأَمْصَارِ کَأَنَّا أَوْلَادُ تُرْکٍ وَ کَابُلَ مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ اجْتَرَمْنَاهُ وَ لَا مَکْرُوهٍ ارْتَکَبْنَاهُ وَ لَا ثُلْمَهٍ فِی الْإِسْلَامِ ثَلَمْنَاهَا ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الْأَوَّلِینَ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاق؛
ای مردم! ما را آواره کردند و مثل افرادی که گنهکار و دشمن اسلاماند در شهرها گرداندند، بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشیم یا کار خلافی انجام داده باشیم و یا آسیبی به اسلام زده باشیم. چنین چیزی را هیچکس تابهحال نشنیده و این کاری عجیب و نوظهور است!
وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِیَّ تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فِی قِتَالِنَا کَمَا تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فِی الْوِصَایَهِ بِنَا لَمَا ازْدَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَوْجَعَهَا وَ أَفْجَعَهَا وَ أَکَظَّهَا وَ أَفَظَّهَا وَ أَمَرَّهَا وَ أَفْدَحَهَا فَعِنْدَ اللَّهِ نَحْتَسِبُ فِیمَا أَصَابَنَا وَ مَا بَلَغَ بِنَا فَإِنَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ؛
به خدا سوگند، اگر پیامبر صلّی الله علیه وآله به جای سفارش دربارۀ ما، دستور جنگ با ما را داده بود، بیش از آنچه با ما انجام دادند، نمیتوانستند کاری کنند. انّا للّه و انّا إلیه راجعون، از مصیبتی که چقدر عظیم است! چقدر دردناک و فاجعهبار، سخت و ناگوار و تلخ و جانسوز است! ولی ما همۀ آنچه را به ما رسیده و بر سر ما آمده، نزد خدا به حساب میگذاریم که او عزیز و صاحب انتقام است.
ببینید حضرت چگونه در عباراتی مختصر همۀ آن شرایط و حوادث را با چه قدرت و جامعیتی بیان فرمودند و مخصوصاً این عبارت ایشان واقعاً عجیب و تکاندهنده است که: «اگر پیامبر صلّی الله علیه وآله سفارش کرده بود آنها با ما بجنگند، به جای اینکه محبّت ما را داشته باشند، بیش از این کاری را انجام نمیدادند!».
یعنی اگر واقعاً کسی دشمن جانی بود و سفارش شده بود که او را از بین ببرند و نابود کنند، آیا او را تشنه نگه میداشتند؟ آیا شیرخواران، خردسالان، و کودکان او را تشنه نگه میداشتند؟! آیا جلوی چشم پدر فرزندان را شهید میکردند و جلوی چشم فرزندان پدران را شهید میکردند؟! آیا پس از شهادت، بدنهای آنها را زیر سم ستوران مورد اهانت قرار میداند؟! واقعاً چیزی ماورای این جنایتها نمیتوان تصوّر کرد. ألا لعنه اللّه علی القوم الظالمین.
خدایا! ما و درگذشتگان ما را با شهدای کربلا محشور بفرما. ما را در دنیا از یاوران و زائران امام حسین علیه السّلام و در آخرت مشمول شفاعت آن حضرت قرار بده. ظهور امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را که منتقم حقیقی خون سیّدالشهداء علیه السّلام است، هرچه زودتر مقرّر بفرما. چشم ما را به نور جمالش منوّر و شهادت در رکابش را نصیب همۀ ما بفرما.
خداوندا! به حقّ محمّد و آل محمّد علیهم السّلام این کشور را که کشور امام حسین علیه السّلام و کشور امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است، از گزند آفات سماوی و ارضی و گزند دشمنان محفوظ بدار و شرّ دشمنان بهویژه آمریکا و اسرائیل را به خودشان باز گردان. خدمتگزاران اسلام و مسلمین خاصّه مقام معظّم رهبری را تأیید و نصرت و تسدید بیشتر عنایت بفرما.
خدایا! این مشکلات و بیماریها و شرّ این ویروس را از سر دوستان کم و بر سر دشمنان فرود آر. پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد علیهم السّلام عاقبت همۀ ما را ختم به خیر بفرما، آنی ما را به خودمان وا مگذار، ما و ذرّیۀ ما را نسلاً بعد نسل از شیعیان امام حسین علیه السّلام و ائمّۀ معصومین علیهم السّلام قرار بده و عافیت دنیا و آخرت را به همۀ ما عنایت بفرما.
و السّلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰