جلسۀ ۱۸، رمضان ۱۴۴۱ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

از جمله چیزهایی که پرهیزکاران و نیکوکاران خوف آن را دارند، این است که مبادا اعمالشان خالص برای خدا نباشد و در اعماق جانشان غرضی غیر از غرض الهی وجود داشته باشد که در این صورت نه تنها ارزش ندارد، بلکه در عبادات ارزش منفی هم دارد؛ چراکه ریا مصداقی از شرک است.

خلاصه بیانات

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱، جلسه هجدهم

در شرح و توضیح کلمات نورانی امیرالمؤمنین علیه السّلام در خطبهٔ متّقین به این فقره رسیدیم که: یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَل‏؛ فرد متّقی اعمال نیک انجام می‌دهد و درعین‌حال ترسان است.

دلایل ترس متّقین، درعین نیکوکاری

اینکه فرد متّقی درعین‌اینکه عمل صالح انجام می‌دهد، ترس دارد، دلایل متعدّدی می‌تواند داشته باشد:

۱) ترس از خالص نبودن عمل

یکی از دلایل ترس انسان پرهیزکار آن است که نمی‌داند آیا واقعاً عمل او صالح است یا خیر؟ زیرا عمل صالح، عملی است که خالص برای خدا باشد و ذرّه‌ای نیّت غیر خدایی همراه آن نباشد:

(وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ)؛

و به آنها فرمانى داده نشده بود، جز اینکه خدا را بپرستند، درحالى‌که دین خود را براى او خالص کنند.

تنها عملی باقی می‌ماند که همراه اخلاص و به‌دور از ریا باشد و سایر اعمال از بین می‌روند. نکتهٔ مهم آن است که اخلاص امری بسیار ظریف و پیچیده است و ریا ـ که مصداقی از مصادیق شرک و در واقع شرک خفیّ است ـ آن‌چنان پنهان و ناپیداست که به راحتی قابل تشخیص نیست، ‌تاجایی‌که ممکن است گاهی خود انسان هم خودش را فریب دهد و چه بسا گمان کند عملش خالص است، امّا در واقع خالص نباشد. چنان‌که از رسول ‌اکرم صلّی الله علیه وآله چنین نقل شده است:

إِنَّ الرِّیا أَخْفَى مِنْ‏ دَبِیبِ‏ النَّمْلَهِ السَّوْدَاءِ فِی اللَّیْلَهِ الظَّلْمَاء عَلَى‏ الْمِسْحِ‏ الْأَسْوَد؛

ریا از حرکت مورچهٔ سیاه در شب تاریک بر گلیم سیاه ناپیداتر است.

اگر مورچه‌ای سیاه در شبی تاریک بر فرشی سیاه راه برود، چقدر معلوم می‌شود؟! آیا اصلاً کسی حرکت آن را می‌فهمد؟! اصلاً می‌توان آن را با حواس معمولی درک کرد؟! مثلاً  آیا صدا، رنگ، بو یا طعم دارد؟! روشن است که با هیچ حسّی نمی‌توان آن را درک کرد. حضرت می‌فرمایند: ریا نه تنها مثل حرکت آن مورچه پنهان است، بلکه از آن هم پنهان‌تر است! دربارهٔ شرک نیز نظیر این تعبیر وارد شده است.

حتّی گاهی فرشته‌ها هم نمی‌فهمند عمل انسان آلوده به ریاست. در روایتی آمده که فرشتگان گاهی عمل بنده‌ای را به سوی آسمان بالا می‌برند؛ خوشحال از اینکه عملی خالص را بالا می‌برند، امّا وقتی عمل نزد خداوند متعال می‌رسد، ندا می‌آید:

اجْعَلُوهَا فِی‏ سِجِّینٍ؛‏ إِنَّهُ لَیْسَ إِیَّایَ أَرَادَ بِهَا؛

این عمل را در نامهٔ تبهکاران قرار دهید؛ زیرا او با عملش قصد قربت نکرده است.

بنابراین ازجمله چیزهایی که پرهیزکاران و نیکوکاران خوف آن را دارند، این است که مبادا اعمالشان خالص برای خدا نباشد و در اعماق جانشان غرضی غیر از غرض الهی و خدای ناکرده ریا وجود داشته باشد که در این صورت نه تنها ارزش ندارد، بلکه در عبادات ارزش منفی هم دارد؛ چراکه ریا مصداقی از شرک است. از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله روایت عجیبی نقل شده است که می‌فرمایند:

إنّ أخوف‏ ما أخاف على أمّتی الإشراک‏ باللَّه؛  أما إنّی لست أقول یعبدون شمسا و لا قمرا و لا وثنا و لکنّ أعمالا لغیر اللَّه و شهوه خفیّه؛

بیشترین چیزی که بر امّتم می‌ترسم، شرک به خداست. البته مقصودم این نیست که خورشید و ماه را بپرستند یا بت‌پرست شوند، بلکه اعمالی را برای غیر خدا و امیال پنهانی دیگر انجام دهند.

اعمال بسیاری از افراد درظاهر برای خداست؛ مثلاً‌ هنگامی‌که به نماز می‌ایستند، قربهً الی اللّه می‌گویند و در ابتدای آن هم اللّه‌اکبر می‌گویند، امّا در اعماق وجودشان غرض دیگری دارند که این ریا و یکی از مصادیق بارز شرک خفی است.

۲) ترس از عاقبت امر

حتّی اگر عمل فرد متّقی خالص باشد، امّا از این می‌ترسد که آیا می‌تواند این اخلاص را تا انتها حفظ کند؟! زیرا مهم آن است که انسان بتواند اخلاص را تا پایان نگه دارد. بسیاری از افراد بوده‌اند که مدّت‌ها واقعاً خوب و درستکار بودند، امّا در یک بزنگاه و امتحان الهی پایشان لغزیده، سقوط کرده و اساس دینشان را از دست داده‌اند. امام کاظم علیه السّلام در روایتی می‌فرمایند: این دعا را در درگاه خداوند زیاد بخوانید:

اللَّهُمَ‏ لَا تَجْعَلْنِی‏ مِنَ‏ الْمُعَارِین‏؛

 خدایا! مرا از «معارین» قرار مده.

«معارین» با «عاریه» هم‌خانواده است؛ یعنی: خدایا! دین مرا عاریه قرار نده. بعضی افراد دین دارند، واقعاً هم دارند، امّا دینشان عاریه‌ای است. خوب دقّت کنید! عاریه به این معنا نیست که دین ندارند، بلکه حقیقتاً دین دارند و دینشان هم از روی ریا یا لقلقهٔ زبان نیست، امّا عاریه است؛ یعنی مدّتی این دین و ایمان نزد اوست، ولی در یک لحظهٔ حسّاس که باید بین حقّ و باطل انتخاب کند، فراموش می‌کند که خدایی هست و مبدأ و معادی هست و به طرف جهنّم می‌لغزد. بدین جهت در روایت آمده است:

الْإِخْلَاصُ‏ عَلَى‏ خَطَرٍ حَتَّى یَنْظُرَ الْعَبْدُ بِمَا یُخْتَمُ لَهُ؛

اخلاص در خطر است، تا اینکه بنده بنگرد عاقبتش چه می‌شود.

امیدواریم خداوند متعال به ما توفیق تقوا تا آخرین لحظه و آخرین نفس به ما عنایت فرماید و در این ساعات مبارک توفیق توبه و انابه به درگاه خودش را نصیب همه بگرداند.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته