وجود سرتاپا فقر و نیاز ما در برابر عظمت بی نهایت پروردگار

وقتی عظمت و وحدانیّت حضرت حق و از طرف دیگر، فقر و عجز و بیچارگی و نیاز خودت را دانستی، باید آنچه را شایستهٔ این دو موضوع است، انجام دهی و باید اعمال و رفتار تو مناسب شأن و جایگاه خداوند باشد

بیانات آیت الله سیّد محمّد‌رضا مدرّسی طباطبایی دامت برکاته

درس اخلاق، سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳

جلسهٔ سیزدهم (۱۴۰۲/۱۰/۱۸)

وجود سرتاپا فقر و نیاز ما، در برابر عظمت بی‌نهایت پروردگار

کلمات امیرالمؤمنین علیه السّلام را در نامه به فرزندشان توضیح می‌دادیم و بدین‌جا رسیدیم که حضرت فرمودند: اگر برای پروردگارت شریکى بود، پیامبران او هم نزد تو مى‌آمدند و آثار پادشاهى و قدرت او را مى‌دیدى و افعال و صفات او را مى‌شناختى، ولی خدا یکی است؛ چنان‌که خود، خویشتن را به یکتایی وصف کرده است. و او ازلی و ابدی، و بزرگ‌تر از آن است که تحت احاطهٔ قلب یا بصر قرار گیرد. سپس حضرت فرمودند:

فَإِذَا عَرَفْتَ ذَلِکَ فَافْعَلْ کَمَا یَنْبَغِی لِمِثْلِکَ أَنْ یَفْعَلَهُ فِی صِغَرِ خَطَرِهِ وَ قِلَّهِ مَقْدِرَتِهِ وَ کَثْرَهِ عَجْزِهِ و عَظِیمِ حَاجَتِهِ إِلَى رَبِّهِ فِی طَلَبِ طَاعَتِهِ وَ الْخَشْیَهِ مِنْ عُقُوبَتِهِ وَ الشَّفَقَهِ مِنْ سُخْطِهِ؛

پس چون این مطالب را دانستى، اکنون چنان کن که از چون تویى شایسته است با وجود خُردى قدر و منزلتش، اندک بودن توانایی‌اش، فراوانى ناتوانی‌اش و بسیارى نیازش به پروردگارش، در فرمان‌بردارى از او، ترس از عقوبت او و بیم از خشم او.

یعنی وقتی از یک طرف، عظمت و وحدانیّت حضرت حقّ، ازلی و ابدی بودن او و سایر صفات و اسماء حسنای وی را دانستی و اینکه هیچ‌کس و هیچ‌چیز نمی‌تواند با او مقابله کند و از طرف دیگر، فقر و عجز و بیچارگی و نیاز خودت را دانستی و اینکه همهٔ وجودت احتیاج به پروردگار است، باید آنچه را شایستهٔ این دو موضوع است، انجام دهی و باید اعمال و رفتار تو مناسب شأن و جایگاه خداوند باشد:

طلب طاعت خداوند، و ترس از عقوبت و خشم پروردگار

حضرت می‌فرمایند: نتیجهٔ شناخت عظمت پروردگار و فقر و نیاز خودت باید این باشد که: طاعت خداوند را طلب کنی، از عقوبت پروردگار خشیت داشته باشی و از غضب او ترس داشته باشی.

ما نباید در این دنیا بی‌خیال باشیم! باید بدانیم خداوند متعال گرچه عادل است و بلکه فوق عدالت است، رحیم و رئوف و لطیف است، امّا اعمال ناشایستی که ما انجام می‌دهیم، آن‌چنان ما را حقیر و بی‌ارزش می‌کند که دیگر قابلیّت این را نداریم که مورد رحمت و عطوفت خداوند قرار گیریم.

خشیت از پروردگار نیز در‌حقیقت خشیت از عظمت پروردگار و خوف از عقوبت ناشی از اعمال ماست. طبیعی است که انسان وقتی در مقابل بی‌نهایت قرار می‌گیرد، نوعی خشیت بر او عارض می‌شود و همچنین وقتی به کمبودها و نواقص خود توجّه می‌کند، خوف از عقاب پیدا می‌کند.

از‌این‌رو باید به توصیهٔ امیرالمؤمنین علیه السّلام که همان ارشاد به حکم عقل است، کاری کنیم که طاعت پروردگار را در همهٔ حالات در نظر بگیریم، خشیت از ذات اقدس حقّ داشته باشیم و ترس از عقوبت پروردگار داشته باشیم؛ عقوبتی که هم ممکن است در دنیا دامن‌گیر ما شود و هم در آخرت. باید چنین خوفی داشته باشیم و طبق این خوف عمل کنیم.

اوامر و نواهی پروردگار، بر‌اساس معیارهای عقلی و ملاک‌های واقعی

سپس امیرالمؤمنین علیه السّلام می‌فرمایند:

فَإِنَّهُ لَمْ یَأْمُرْکَ إِلَّا بِحَسَنٍ وَ لَمْ یَنْهَکَ إِلَّا عَنْ قَبِیحٍ؛

او تو را جز به نیکى فرمان نداده و جز از زشتى باز نداشته است.

این عبارتی فوق‌العاده، بسیار دقیق و فنّی است و دارای معانی عمیق، نکات مهمّ کلامی و نظیر آن ازجمله در‌مورد فلسفه احکام است. حضرت در این عبارت می‌فرمایند: این‌چنین نیست که پروردگار عالَم بی‌حساب‌و‌کتاب و بدون حکمت امر و نهی داشته باشد، بلکه خداوند امر نمی‌کند مگر به چیزی که حَسَن و نیکوست و نهی نمی‌کند مگر از چیزی که قبیح و زشت است. این یک قاعدۀ کلّی است و قواعد معروفی چون: «کلّ ما حکم به الشرع حکم به العقل» و «الواجبات الشرعیّه ألطافٌ فی الواجبات العقلیّه» از این عبارت حضرت قابل استفاده است.

توضیح آنکه: بعضی امور در متن واقع و فی نفس الأمر حَسَن است و باید انجام شود یا شایستهٔ انجام است و کمال و سعادت انسان وابسته به آن است. در مقابل، بعضی امور در متن واقع قبیح است و نباید انجام شود و انجام آن مساوی با شقاوت انسان است. شارع نیز در امر و نهی خود دقیقاً همین معیارها را رعایت می‌کند؛ یعنی: «کلّ ما حکم به الشرع حکم به العقل»؛ هرچیزی که شرع به آن حکم کند، عقل نیز به آن حکم می‌کند. بله، عقل ما در بسیاری موارد ملاک‌ها و حکمت‌های اوامر و نواهی شارع را نمی‌فهمد، امّا این دلیل نمی‌شود که شارع ملاک و حکمتی نداشته است.

بر‌خلاف بعضی مکاتب که معتقدند هیچ ملاک و غرضی ورای احکام شرعی نیست و هرچه را خدا امر کرده، باید اطاعت کرد. البتّه این درست است که باید اطاعت کرد، ولی نه اینکه ملاک و حکمتی نداشته باشد، بلکه پروردگار عالَم همواره بر اساس معیارهای عقلی و ملاک‌های واقعی امر و نهی می‌کند.

امر به خوبی‌ها و نیکی‌ها، نهی از بدی‌ها و زشتی‌ها

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبىٰ‏ وَ یَنْهىٰ‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ؛

در‌حقیقت، خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز می‌دارد.

یا آیات مبارکهٔ دیگری که همین معنا از آن‌ها استفاده می‌شود. اگر خداوند متعال از محرّمات نهی کرده یا به واجبات امر کرده است، اگر به مندوبات امر استحبابی کرده و از مکروهات نهی تنزیهی کرده یا اموری را مباح قرار داده است، همهٔ این احکام روی ملاک است و حتّی اگر حکم شارع نبود، چنانچه کسی عقل کاملی داشت، می‌توانست همهٔ این احکام را درک کند. اگر ربا، غش، دروغ، غیبت، تهمت، دزدی، زنا، لواط و محرّمات دیگر حرام است و اگر نماز، روزه، زکات، خمس، صدق در گفتار و بقیّهٔ واجبات واجب است، حتّی اگر امر شارع نبود و عقلی بود که همهٔ جهات و زوایا را می‌دید، حسن واجبات و قبح محرّمات را درک می‌کرد.

امیدواریم خداوند متعال به همهٔ ما توفیق توجّه به نکات و دقایق را عنایت فرماید و ما را به اخلاق حسنه متحلّی و از اخلاق سیّئه دور گرداند.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته