اصل این است که ابتدا کتاب خدا و احکام اسلام به فرزندان آموزش داده شود. ضمن اینکه مانعی ندارد انسان از جهات دیگر، چیزهای دیگری نیز به فرزندش بیاموزد؛ ولی از حیث معرفت، آنچه هر مسلمانی باید آن را یاد بگیرد، کتاب خدا و احکام الهی است.
یکی از موضوعات مهمّی که لازم است مؤمنان به آن توجّه کنند، تاریخ و سیرۀ ائمّه علیهم السّلام در رفتارهای شخصی، رفتار با دوستان، رفتار با انواع دشمنان و نیز در برخورد با ابتلائات گوناگون است.
ای پسرکم! من گرچه عمر کسانی که قبل از من بودند را نداشتم و چنین عمری نکردم؛ ولی آنچنان در آثار و اعمال پیشینیان فکر و نظر کردم که مانند یکی از آنها شدهام.
حضرت میفرمایند: آن تجاربی که ما به دنبال آن بودیم و باید با تلاش و کوشش آن را بهدست میآوردیم، اکنون خودش بهسوی تو آمده و بهراحتی در اختیار تو قرار گرفته است! درنتیجه با انتقال تجارب به تو، تو هم مثل ما تجربهگر شدی و دیگر لازم نیست دوباره تجربه کنی.
قانون عقلایی آن است که ما از تجارب دیگران استفاده کنیم و همانطورکه اگر کسی با دیگران مشورت کند در عقولشان شریک است، کسی هم که از صاحبان تجربه و اهل علم استفاده کند، شریک آنان در حاصل زحماتشان میشود.
یکی از نکات مهمّ تربیتی، اهمیّت دادن به قشر نوجوان و جوان است؛ زیرا ذهن آنها به افکار منحرف آلوده نشده؛ چنانکه تمایلات مادّی نیز در آنها ریشهدار نشده است؛ فطرتشان هنوز پاک است و آمادۀ دریافت و پذیرش کلمات حق هستند.
عموم مردم چنیناند که در سنین بالا رو به ضعف و ناتوانی میگذارند و هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ ذهنی دچار نقص و کاستی میشوند.
حضرت طبق عادت که مردم در سنین بالا دچار ضعف جسمی و ناتوانی ذهنی میشوند و زمان فرارسیدن اجل هم برای آنان معلوم نیست، چنین فرمودهاند که: قبل از آنکه اجل من فرا برسد یا اندیشهام دچار کاستی گردد و نتوانم آنچه را در ذهن دارم به تو منتقل کنم، این وصیّت را برای تو مینویسم.
ماه رجب، فرصتی استثنایی است که خداوند متعال قرار داده تا بتوانیم از رحمت بیکران او که از هر طرف ریزش دارد، استفاده کنیم؛ چنانکه از ماه رجب به «رجب الأُصَبّ» نیز تعبیر شده است؛ رحمت خدا همیشه وجود دارد؛ بهویژه در ماههایی چون رجب، شعبان و رمضان. فقط باید قابلیّت داشته باشیم و بتوانیم از این نسیمهای لطف الهی استفاده کنیم.
انسان باید همیشه بهدنبال علوم مهم و کاربردی باشد و آنها را برای فراگیری انتخاب کند. البتّه فایده و کاربرد علوم براساس افراد، زمانها و شرایط مختلف میتواند متفاوت باشد. ممکن است بعضی علوم در برخی شرایط یا برای برخی افراد هیچ فایدهای نداشته باشد، ولی در شرایط دیگر یا برای افراد دیگر فایده داشته باشد.
علمی که اثری در انسان نداشته باشد، خیری ندارد. البتّه اثر هر علمی بهحسب خودش است. گاهی علم مربوط به اعتقاد است که باید اثر اعتقادی داشته باشد و منجر به باور قلبی شود. گاهی هم علم مربوط به عمل است که باید اثر عملی داشته باشد و در رفتار و کردار انسان نمایان گردد.
انسان باید به دنبال علومی باشد که در سعادت او تأثیر دارد و در درجهٔ اوّل هم سعادت اخروی ملاک است؛ زیرا این دنیا هرچه باشد، محدود است و در برابر آخرت نامحدود ارزشی ندارد، درحالیکه عالیترین پیشرفتهای علوم دنیوی نهایتاً قدری زندگی دنیا را برای ما آسان میکند یا مقداری سلامت و طول عمر به ما میدهد!