جلسۀ ۷، رمضان ۱۴۴۱ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
خلاصه بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱، جلسه هفتم
بیان کردیم یکی از سنّتهای الهی سنّت ابتلاء است؛ یعنی وقتی انسانها مغرور و سرکش میشوند و با حق ستیزهجویی کرده و به ظلم و ستم میپردازند، خداوند متعال برای اینکه آنها به مسیر حق بازگردند و به خدا نزدیک شوند و تسلیم حق گردند، ابتلائات و تنبیهاتی را قرار داده است.
دو گونهٔ کاملاً متفاوت برای فراوانی نعمت
طبق آیات قرآن کریم، در هنگام ابتلائات و گرفتاریهای بشر، دو حالت ممکن است اتّفاق بیفتد: یا انسان متنبّه و بیدار میشود و به راه حق بازمیگردد که معمولاً بعید است و یا همچنان به خطاها و گناهان خود ادامه میدهد؛ چنانکه خداوند متعال میفرماید: (وَلکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُون). البته این مربوط به امّتهای گذشته است، امّا ملاکش در امّتهای آینده نیز جاری است. (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ)؛ وقتی تذکّردهندهها و بیدارکنندهها مورد فراموشی قرار گیرد، آنگاه خداوند نه تنها بلا را از میان برمیدارد، بلکه درهای هر چیزی را به روی مردم باز میکند و نعمت فراوان میشود، منتها فقط در ظاهر نعمت است، امّا در باطن بیبرکت است. (حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً)؛ سپس وقتی بشر کاملاً مست و خوشحال شد، ناگهان مجازات میشود.
ببینید این آیهٔ مبارکه چقدر متفاوت است با آیهٔ شریفهٔ دیگری که میفرماید: (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض)؛ اگر اهل شهرها و قریهها ایمان بیاورند و تقوا بورزند، برکاتی را از آسمان و زمین بر آنها میگشاییم؛ یعنی در این صورت، آنچه را که خداوند متعال میدهد، برکت است.
بنابراین فراوانی نعمت دو نوع است:
- گاهی ناشی از ایمان و تقواست که این به نفع انسان است؛ چنانکه آیهٔ شریفه فرمود اینگونه نعمتها برکت دارد.
- ولی گاهی ناشی از غضب الهی و بیتقوایی و گسترش فسق و فجور است که در این صورت نیز نعمت فراوان است، امّا برکت ندارد؛ چنانکه آیهٔ مبارکه فرمود: درهای هر چیزی را به روی آنان میگشاییم، امّا نفرمود برکت دارد. این در واقع، همان سنّت استدراج و املاء است؛ یعنی به آنان مهلت داده میشود تا وقتی که پیمانهشان پر شود و ناگهان مجازات میشوند.
فساد فراگیر، نتیجهٔ اعمال مردم
گاهی ممکن است نتیجهٔ اعمال انسان، یک بلای جهانی و گسترشیافته باشد؛ چنانکه خداوند متعال میفرماید:
(ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون)؛
فساد یعنی هرچیزی که موجب اختلال زندگانی انسانها شود؛ مانند قحطی، فحشا، نا امنی، بیماری، خطر و… . خداوند متعال در این آیهٔ شریفه میفرماید: فساد در خشکی و دریا ظاهر شده است. این کنایه از آن است که فساد همه جا را فرا گرفته است. حال چرا چنین فساد فراگیری از شرق تا غرب عالَم و از نیمکرهٔ جنوبی تا نیمکرهٔ شمالی همه را دربرگرفته است؟! خداوند میفرماید: (بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس)؛ بهواسطهٔ آنچه دستهای مردم (نه فرد یا گروهی خاص) آن را کسب کرده است. امّا چرا خداوند متعال اجازه داده این فساد فراگیر پدید آید؟! میفرماید: (لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون)؛ برای آنکه به مردم بعضی از اعمالشان را بچشاند، شاید به مسیر درست بازگردند.
بنابراین فسادی که امروزه جهان را فراگرفته است، نتیجهٔ اعمال خود مردم است؛ آنهم نتیجهٔ بعضی از اعمال؛ چراکه اگر نتیجهٔ همهٔ اعمال بود، اصلاً موجود زندهای روی زمین باقی نمیماند:
(وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّهٍ)؛
اگر خداوند مردم را به همهٔ آنچه انجام میدهند، مؤاخذه میکرد، اصلاً جنبندهای بر زمین باقی نمیگذاشت.
نقش گناهان اجتماعی در گسترش فساد
چنانکه در جای خود تذکّر دادهایم، با استمداد از بعضی روایات وارد شده در ذیل آیهٔ شریفه ـ و چهبسا از خود آیهٔ شریفه نیز ـ میتوان چنین برداشت کرد که گناهان اجتماعی نقش بیشتری در گسترش فساد در جامعه دارد. در روایتی صحیح که در تفسیر آیهٔ شریفه وارد شده ـ و فردی مثل «محمّد بن مسلم» که از راویان دانشمند بوده آن را نقل کرده ـ امام باقر علیه السّلام آیهٔ شریفه را بر قضیهای که در صدر اسلام واقع شده تطبیق کردند. حضرت فرمودند:
ذَاکَ وَ اللَّهِ حِینَ قَالَتِ الْأَنْصَارُ: مِنَّا أَمِیرٌ وَ مِنْکُمْ أَمِیرٌ؛
روایت خیلی عجیب است؛ امام باقر علیه السّلام قسم یاد کردند که: ظهور فساد در خشکی و دریا، مربوط به وقتی است که انصار در قضیهٔ خلافت گفتند: «مِنَّا أَمِیرٌ وَ مِنْکُمْ أَمِیرٌ».
در قضیهٔ خلافت، پس از اینکه سران قوم در سقیفه جمع شدند و همگی توصیهٔ پیامبر صلّی الله علیه وآله در مورد امیرالمؤمنین علی علیه السّلام را به فراموشی سپردند و درصدد انتخاب خلیفه برآمدند، هریک از دو گروه انصار و مهاجرین خواستند خلیفه از میان آنان انتخاب شود، امّا وقتی دیدند به تفاهم نمیرسند، انصار خطاب به مهاجرین چنین گفتند: «ما برای خودمان یک رهبر و فرمانده داشته باشیم و شما هم برای خودتان امیر و فرماندهی جدا داشته باشید.» این شقّ عصای مسلمین و فراموش کردن وصیّت پیامبر صلّی الله علیه وآله بود که جامعهٔ اسلامی را دو پاره و مسلمانان را تضعیف میکرد. بههمین خاطر، امام علیه السّلام فرمودند: به خدا سوگند، گسترش فساد در زمین، آنوقتی بود که انصار گفتند: «مِنَّا أَمِیرٌ وَ مِنْکُمْ أَمِیرٌ»؛ یعنی اگر حکومت حق نباشد، فساد و تباهی همه جا را فرا میگیرد و این نکتهٔ مهمّی است.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰