بعض افراد مبتدی تصور میکنند سیرة عقلاء نیز دلیلی مستقل و امر پنجمی در عرض ادلة اربعه است، درحالیکه این تصور اشتباه است؛ زیرا سیرة عقلاء بهخودی خود حجیتی ندارد، بلکه مهم، منشأ آن است.
مشهور اصولیون از قدیم، علم اصول را اینچنین تعریف کردهاند: «علم الاصول هو العلم بالقواعد الممهَّدة لاستنباط الاحکام الشرعیة الفرعیة». این تعریف متعارف و رسمی از علم اصول، توسط خیلی از بزرگان علم اصول مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. از جمله مرحوم نائینی، محقق عراقی و بعضی از اساطین دیگر، اشکالاتی بر آن وارد کردهاند.
برای تبیین دقیق «عوارض ذاتیه» ابتدا باید ببینیم اصل این حرف که گفتند «در علم باید از عوارض ذاتیة موضوع آن بحث شود» آیا معیار هم دارد یا نه و روی چه ملاکی این حرف را زدهاند. هر ادعایی که مطرح میشود باید حساب داشته باشد، لاسیما مثل اینجا که از مباحث عقلی و منطقی است.
بوعلی در منطق اشارات در تعریف عارض ذاتی فرموده است: هو المحمول الذي يلحق الموضوع من جوهر الموضوع و ماهيته؛ عارض ذاتی یعنی محمولی که به خاطر جوهر و ماهیت موضوع، بر آن بار میشود. «جوهر» در اینجا به معنای لغویِ آن یعنی همان ذات است. «ماهیته» هم عطف تفسیری است و در اینجا به معنای اعم است؛ یعنی شامل وجود و هو هویت میشود.
موضوع علم چیزی است که در آن علم از عوارض ذاتیهاش صحبت میشود. مبادی را هم دو قسم کردهاند؛ مبادی تصوری و تصدیقی. مسائل علم هم قضایایی است که در آن علم به دنبالش هستیم. موضوعات آن مسائل نیز یا همان موضوع علم است یا نوعی از آن یا عرض ذاتی از آن است و یا مرکّب از موضوع و عرض ذاتی یا ... است.