جلسۀ ۱۷، رمضان ۱۴۴۱ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
خلاصه بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱، جلسه هفدهم
در جلسات گذشته به مناسبت ابتلاء عظیم و گستردهٔ امروز بشر، مطالبی را دربارهٔ بلا، فلسفهٔ آن، وظایف انسان در برابر آن و برخی نکات و تذکّرات دیگر بیان کردیم و انشاءاللّه از این جلسه به بحث چندین سالهٔ خود دربارهٔ خطبهٔ متّقین از کلمات امیرالمؤمنین علیه السّلام بازمیگردیم و به شرح و توضیح مطالب عالی و بلندی که در این خطبهٔ نورانی وجود دارد، خواهیم پرداخت. قبل از آن مناسب است مختصری درمورد فضیلت شب هفدهم و فضائل امیرالمؤمنین علیه السّلام در این شب بیان کنیم.
فضیلت شب هفدهم و فضائل امیرالمؤمنین علیه السّلام در این شب
شب هفدهم ماه مبارک رمضان، شب بسیار بافضیلتی است و علاوه بر فضیلت فوق العادهای که همهٔ شبهای ماه رمضان دارد، این شب فضیلتی مضاعف دارد ـ و حتّی اعمال خاصّی ازجمله عبادت و غسل در آن توصیه شده است ـ زیرا در این شب بود که لشکر اسلام و لشکر کفر در بدر با یکدیگر مواجه شدند و فردای آن یعنی در روز هفدهم نبرد بین حقّ و باطل درگرفت و به لطف خداوند و عنایات پروردگار لشکر اسلام بر لشکر کفر پیروز شد، بهگونهای که اعظم فتوحات اسلام لقب گرفت.
و در همین شب بود که فضائل و مناقبی از امیرالمؤمنین علیه السّلام بروز و ظهور کرد که هیچکس دیگر نمیتوانست دارای چنین فضائلی باشد و با ایشان مقایسه شود. خلاصهٔ قضیه آن است که در این شب پیامبر صلّی الله علیه وآله خطاب به یاران خود فرمودند: آیا کسی هست که برود و برای ما آب بیاورد؟ آن شب، شبی بسیار سرد، تاریک و خطرناک بود؛ هم از حیث کمین و حملهٔ احتمالی دشمن و هم از حیث موانع و مشکلات طبیعی و سختیهایی که در آن زمان برای بیرون کشیدن آب از قعر چاه وجود داشت. لذا کسی جرأت نکرد داوطلب شود و امیرالمؤمنین علیه السّلام تنها کسی بودند که این پیشنهاد را پذیرفتند.
آن حضرت وقتی نزدیک چاه آمدند، دیدند سطلی برای بیرون کشیدن آب نیست (معمولاً نزدیک چاهها سطلی بوده که هرکس آب میخواست از آن استفاده میکرده است) لذا مجبور شدند خود از چاه پایین بروند و مشک را از آب پر کنند. وقتی برمیگشتند، باد سختی وزید که حضرت برای مصون ماندن از آسیب آن نشستند تا باد برطرف شد. سپس مقداری که راه رفتند، دوباره باد سخت دیگری وزید وباز حضرت نشستند تا این باد هم برطرف شد و بار سوم هم این اتّفاق افتاد. آنگاه وقتی خدمت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله رسیدند، ایشان پرسیدند: چرا دیر آمدی؟ حضرت قضیهٔ بادهای سخت و نشستن خودشان را نقل کردند.
پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمودند: میدانی این بادها چه بود؟ باد اوّل، جبرائیل بود که با هزار فرشته آمد و همگی بر تو سلام کردند و گذشتند. باد دوم میکائیل با هزار فرشتهٔ دیگر بود که بر تو سلام کردند و گذشتند و باد سوم اسرافیل بود که با هزار فرشتهٔ دیگر بر تو سلام کردند و گذشتند. این یکی از فضائل و مناقب امیرالمؤمنین علیه السّلام است که در یک شب، سه هزار و سه فرشتهٔ مقرّب خداوند بر حضرت سلام کردند و این فرشتگان برای یاری پیامبر صلّی الله علیه وآله در جنگ بدر آمده بودند.
امیدواریم خداوند متعال به برکت امیرالمؤمنین علیه السّلام امدادهای غیبی و استثنایی خود را نصیب این ملّت و این امّت هم بگرداند، دشمنان ما را منکوب کند، حوادث را بهگونهای رقم بزند که برای ما خیر و مصلحت باشد و به لطف و مرحمت خود و به برکت اولیای خویش کاستیهای ما را جبران نماید.
ادامۀ شرح خطبۀ متّقین
یکی از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السّلام به نام «هَمّام» که از دلباختههای حضرت بود، روزی نزد ایشان آمد و عرض کرد: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین؛ صِفْ لِیَ الْمُؤْمِنِینَ حَتَّى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ؛ پرهیزکاران و پرواپیشگان را آنچنان برای من توصیف کنید که گویا من به آنان نگاه میکنم؛ یعنی آنها را برای من مجسّم کنید. حضرت در ابتدا نپذیرفتند و تقاضای او را جامهٔ عمل نپوشاندند ـ که در جای خود وجه آن را توضیح دادهایم ـ فقط به یک جواب اجمالی اکتفا کردند و به طور خلاصه فرمودند:
یَا هَمَّامُ؛ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ، فَـ(إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُون)؛
ای همّام! اهل تقوا باش و نیکی کن؛ چراکه خداوند با تقواپیشگان و نیکوکاران است.
امّا همّام، آن دلباختهٔ امیرالمؤمنین علیه السّلام و دلباختهٔ طریق حقّ و تقوا، قانع نشد و حضرت را قسَم داد که برای من به تفصیل توضیح دهید. آنگاه حضرت پذیرفتند و پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِیَهُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَهُ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعَایِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیَا مَوَاضِعَهُمْ؛ فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ…
تا آنجا که میفرمایند:
…فَمِنْ عَلَامَهِ أَحَدِهِمْ أَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّهً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ وَ قَصْداً فِی غِنًى وَ خُشُوعاً فِی عِبَادَهٍ وَ تَجَمُّلًا فِی فَاقَهٍ وَ صَبْراً فِی شِدَّهٍ وَ طَلَباً فِی حَلَالٍ وَ نَشَاطاً فِی هُدًى وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ؛
تا اینجا را به طور مفصّل در سالهای گذشته و در شبهای ماه مبارک رمضان توضیح دادیم.
ترسان درعین نیکوکاری
حضرت در ادامه میفرمایند:
یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَل؛
از صفات فرد پرهیزکار و تقواپیشه آن است که همواره کارهای نیک انجام میدهد، ولی درعینحال ترس دارد. قاعدتاً اینگونه است که کسی که کار بد انجام میدهد، باید بترسد، ولی حضرت در اینجا میفرمایند: انسان متّقی با اینکه کار خوب میکند، درعینحال ترسان است. انشاءاللّه نکتهٔ آن را در جلسهٔ آینده توضیح خواهیم داد.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰