وضع در حروف إخباری، از قبیل «وضع عام، موضوعٌ له عام» است؛ یعنی واضع آن معنای اسمی ربط ظرفی، ربط انتهایی، ربط ابتدایی و... را در نظر میگیرد و لذا وضع عام میشود. موضوعٌله هم هرچند معنای تعلقی است و ...
ذهن اصلاً این توانایی را ندارد که مفاهیم مستقله را به هیچ قیمتی و با هیچ وسیلهای پیوند بزند؛ مثلاً شما اگر «زید» و «دار» را مستقل تصور کنید، نمیتوانید به هیچ طریقی این دو مفهوم را به هم مرتبط کنید. لامحاله این حکایت ...
محقق اصفهانی رحمه الله میفرماید ملاک در «وضع عام و موضوعٌ له خاص» این است که معنای در نظر گرفته شده در حین وضع، اعم از معنای موضوعٌله باشد و همین که موضوعٌله اخص از معنای متصور باشد کافی است و ...
گاهی ممکن است عرف ارتکازاتی داشته باشد که به آن التفات ندارد و ما با تحلیل علمی آن ارتکاز نهفته را باز میکنیم. ولی در بحث وضع چنین نیست؛ چون وضع امری اختیاری است و «جعل اللفظ علامةً للمعنی» است ...
معلوم شد معانی حروف و نیز هیئات تعلّقی است. ولی باید توجه داشت که تعلّقی بودن غیر از آلی بودن است؛ زیرا آلی بودن یعنی مورد التفات قرار نمیگیرد الا تبعاً، درحالیکه ممکن است نفس معنای تعلّقی مورد التفات قرار بگیرد ...
بحث از معنای حروف، معرکة آراء در بین علماست و أعلام از محققین علوم ادبی، علم اصول، فلاسفه و حتی دانشمندان غربی، نظرات متعددی که بعضاً به طور کامل در مقابل یکدیگرند و بعضی در جانب افراط یا تفریط ...