شهید صدر مراد بالذات را وجود ارادی و ذهنیِ معنا گرفت که معلوم است نمیتواند مطلوب باشد و متکلم وجود ذهنی شرب الماء را نمیخواهد. مراد بالعرض را هم ذات معنا گرفت که آنهم اثری ندارد و وضعش از وجود ذهنی بدتر است ...
آیا الفاظ برای معانی مراده وضع شده است یا برای ذوات معانی؟ به این معنا که آیا واضع ذات معنا را در نظر میگیرد و لفظ را برای آن وضع میکند یا معنایی که ارادة تفهیم آن توسط لافظ شده را در نظر میگیرد و لفظ را برای آن وضع میکند؟
در بحث «اطلاق لفظ و ارادة مثل آن» اینکه بگوییم متکلم خود موضوع را حاضر کرده یا لفظ را در لفظ دیگری به کار برده بهگونهای که حاکی از آن است، ثمرة عملی دارد و بحث ریشهدار و عمیقی در فقه مبتنی بر آن است ...
هر قضیهای محتاج به موضوع است و موضوع یا اعتباری است؛ یعنی لفظی است که دالّ بر معناست، یا حقیقی است؛ یعنی نفس وجود شیء است. قائل به قول دوم علیالفرض صورت اوّل را قبول ندارد و میگوید «ضَرَبَ» در معنا استعمال نشده است ...
آخوند رحمه الله در مثل «زیدٌ لفظٌ» فرمود: لفظ «زید» میتواند از حیثی دالّ و از حیث دیگری مدلول باشد و در نتیجه اشکال فصول وارد نیست و اتحاد دالّ و مدلول پیش نمیآید. ولی میتوان به کلام ایشان اشکال کرد که ...
بحث اصلی در قسم «اطلاق لفظ و ارادة مثل آن» است که عدهای اثر فقهی مهمی را بر آن مترتب کردهاند، برخلاف سه قسم دیگر که اثر عملی محسوس و مورد انتظار را ندارند. ولی برای اینکه بحث کامل باشد و همة جهات آن بررسی شده باشد ...
سید خویی رحمه الله در اشکالی دیگر بر نظر مشهور در انشائیات فرمود: رتبة معنا مقدم بر لفظ است و باید لفظ در معنا استعمال شود، حالآنکه مشهور گفتند «لفظ در إنشائیات، موجِد معناست» که یعنی معنا در مرتبة متأخر از ...
جناب اصفهانی رحمه الله تصریح فرمود که لفظ، وجود معناست و بیش از این هم نیست؛ چه در إنشاء و چه در إخبار، منتها إخبار با جملات مشترکه یک قصد حکایت اضافه دارد و فرق دیگری نیست، برخلاف جملات مختصه که ...
از قدیم بحث إنشاء و إخبار مطرح بوده و تلاشهای زیادی انجام شده تا بفهمند حقیقت إنشاء چیست و نظریات متفاوتی در این زمینه ابراز شده است، ولی میتوان گفت همة این نظریات، به سه نظر اصلی برمیگردد ...
آخرین نظریهای که در معنای حروف مطرح میکنیم، نظریهای است که یکی از متفکران برجستة عصر ما جناب سید صدر رحمه الله ارائه داده است. ایشان نیز جزو کسانی است که دربارة معانی حرفیه بسیار سخن گفته است. البته سخنان ایشان متأثر از ...
گاهی غرض متکلم به این تعلق میگیرد که طبیعت را لابشرط مورد نظر قرار دهد، بهگونهای که به همة احوال قهراً سرایت کند؛ مثلاً میگوید: «الانسانُ حیوانٌ ناطق»؛ انسان حیوان ناطق است، در هر حالی که باشد؛ عالم باشد یا جاهل ...
ذهن اصلاً این توانایی را ندارد که مفاهیم مستقله را به هیچ قیمتی و با هیچ وسیلهای پیوند بزند؛ مثلاً شما اگر «زید» و «دار» را مستقل تصور کنید، نمیتوانید به هیچ طریقی این دو مفهوم را به هم مرتبط کنید. لامحاله این حکایت ...