شیوهٔ به‌دست‌آوردن و نهادینه‌سازی اخلاق نیکو

همان‌طور‌که طبیعت اوّلیّهٔ کسی که ذاتاً دارای سجایای اخلاقی است، او را بر صبر، حلم و سایر فضایل وا‌‌می‌دارد، کسی که این سجایا را ندارد، ولی با تمرین ممتدّ و نیّت قوی، خود را به صبر، حلم، سخاوت و... عادت می‌دهد، آن عادت برای او طبیعت ثانویّه می‌‌شود و همچون طبیعت اوّلیّه عمل خواهد کرد.

بیانات

آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

درس اخلاق، سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲

جلسهٔ چهارم (۱۴۰۱/۰۸/۳۰)

نهادینه‌سازی صبر و شکیبایی

در نامهٔ امیرالمؤمنین علیه السّلام به فرزندشان آمده بود که:

عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْرُوهِ وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُّرُ فِی الْحَقِّ؛

خود را به صبر و استقامت در برابر امور ناخوشایند عادت ده، که شکیبایی در راه حق، اخلاق نیکویى است.

بیان کردیم که تصبّر و صبر یکی از مفاهیم عالی است که در تعالیم انبیا بوده و رفتار انبیا هم بوده و در روایات، فوق‌العاده به آن عنایت شده است. همچنین اشاره کردیم که در کلام حضرت ـ علاوه بر اینکه خود صبر مورد عنایت قرار گرفته ـ چند نکتهٔ دیگر نیز وجود دارد.

یکی از نکات مهم در کلام حضرت، آن است که از دو تعبیرِ «عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ؛ جانت را به صبر عادت بده» و «نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُّرُ؛ صبر چه اخلاق خوبی است!» به‌دست می‌آید که صبر باید برای انسان ملکه و سجیّه شود، نه اینکه با فشار و تحمیل و تنها در بعضی اوقات صبر کند. البتّه این نوع صبر نیز لازم است و باید هم باشد، ولی مهمّ آن است که اخلاق صبر در جان انسان ریشه بدواند و تبدیل به ملکه و سجیّه شود.

اقسام اخلاق: ذاتی و اکتسابی

نکتهٔ دیگر که باید به آن توجّه کنیم اینکه: چه‌بسا عنایت حضرت در این تعابیر بر این بوده که اخلاق دو قسم است:

۱)   سجیّه‌ای که ذاتاً در افراد وجود دارد.

۲)  اخلاقی که باید با تلاش و کوشش، کسب و اکتساب شود.

تفاوت ظاهری و باطنی انسان‌ها و فلسفهٔ آن

همان‌گونه‌که انسان‌ها در ظاهر به اشکال مختلف آفریده شده‌اند ـ مثلاً یکی مویش سیاه و یکی زرد است؛ یکی چشمش این‌چنین و دیگری آن‌چنان است؛ یکی کوتاه‌قد و یکی بلند‌قد است؛ یکی زیباست و دیگری به آن اندازه زیبا نیست؛ یکی سیاه، یکی سفید و یکی رنگ دیگر است و… ـ صورت باطن انسان نیز چنین است و باطن انسان‌ها هم به صورت‌های متفاوت آفریده شده است. سجایا در‌حقیقت، صورت‌های باطنی انسان هستند. ممکن است کسانی به‌گونه‌ای آفریده شده باشند که ذاتاً دارای ملکهٔ صبر هستند ـ به‌حسب مراتب تشکیکی که دارد ـ یا ذاتاً دارای ملکهٔ شجاعت، بخشندگی یا سایر سجایا هستند؛ چنان‌که در روایت آمده است:

النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ؛

مردم، معادنى مانند معادن طلا و نقره هستند.

یعنی همان‌طور‌که در عالَم طبیعت وقتی سراغ منابع طبیعی می‌رویم، گاهی به معدن طلا می‌رسیم، گاهی به معدن نقره، گاهی هم مثلاً به معدن یاقوت، عقیق، زمرّد و امثال آن، افراد نیز متفاوت آفریده شده‌اند و باید هم متفاوت باشند؛ چون اگر همه یک‌دست بودند، اصلاً دنیایی برقرار نمی‌شد و غرض از آفرینش یعنی کمال و پیشرفت انسان پدید نمی‌آمد؛ چنان‌که در روایت دیگری آمده است:

لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَکُوا؛

پیوسته مردم به خیر و خوبى می‌باشند تا وقتی‏ با هم تفاوت دارند، و اگر با هم مساوى باشند هلاک می‌شوند.

البتّه این روایت، چه‌بسا هم نظر به تکوین داشته باشد و هم به تشریع، ولی به‌هرحال می‌فرماید: اگر مردم همه یک‌دست بودند، هلاک می‌شدند! زیرا در‌صورت برابری افراد اصلاً شغل‌های مختلف پدید نمی‌آمد و یکی بنّا، یکی طبیب، یکی روحانی، یکی مهندس و… نمی‌شد. اساساً نیازهای این عالَم با همین تفاوت‌ها برآورده می‌شود. به‌علاوه، ابتلائاتی که خداوند متعال برای کمال انسان پدید می‌آورد، یکی از مناشئش همین تفاوت‌هاست.

شیوهٔ به‌دست‌آوردن و نهادینه‌سازی اخلاق نیکو

در کنار اخلاق ذاتی که از ابتدا در درون انسان نهاده شده، انسان باید تلاش کند اخلاق جمیله را به‌دست آورد و اخلاق رذیله را از خود بزداید. کارکرد علم اخلاق ـ پس از شناخت فضایل و رذایل ـ «کسب فضایل» و «دفع و رفع رذایل» است. بدین‌جهت است که حضرت می‌فرمایند: عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْرُوهِ؛ خود را به صبر بر ناخوشایندی‌ها عادت بده!

پرسش اساسی که در اینجا مطرح می‌شود، آن است که انسان چگونه می‌تواند خود را به اخلاق نیکو عادت دهد؟

گاهی اخلاق پسندیده مانند صبر بر ناگواری‌ها، سجیّه و ملکهٔ انسان است که این خیلی عالی است و عادت دادن در اینجا به معنای آن است که این ملکه را حفظ و تقویت کند و مراقب باشد آن را از دست ندهد.

ولی گاهی انسان دارای ملکات فاضله نیست ـ چنان‌که بسیاری افراد، بعضی از ملکات فاضله را ندارند ـ در‌این‌صورت انسان باید برای به‌دست آوردن این ملکات تلاش کند و از‌این‌جهت در روایات گفته‌اند اخلاق نیکو را کسب کنید در حدّی که برای شما عادت شود که اگر عادت شد، همچون ملکه و طبیعت اوّلیّه عمل خواهد کرد؛ ‌چنان‌که امیرالمؤمنین علیه السّلام فرموده‌اند:

الْعَادَهُ طَبْعٌ‏ ثَانٍ؛

عادت، طبیعت دوم است.

یعنی همان‌طور‌که طبیعت اوّلیّهٔ کسی که ذاتاً دارای سجایای اخلاقی است، او را بر صبر، حلم و سایر فضایل وا‌‌می‌دارد، کسی که این سجایا را ندارد، ولی با تمرین ممتدّ و نیّت قوی، خود را به صبر، حلم، سخاوت و… عادت می‌دهد، آن عادت برای او طبیعت ثانویّه می‌‌شود و همچون طبیعت اوّلیّه عمل خواهد کرد. و البتّه شکّی نیست که چنین برنامه‌هایی کم‌وبیش همراه سختی‌هایی چه‌بسا درازمدّت هم باشد.

سال‌ها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب

لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن

در روایات متعدّدی سفارش شده که خود را به خوبی‌ها عادت دهید؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علیه السّلام در جای دیگر ـ ‌از‌جمله در ادامهٔ همین وصیّت‌نامه (طبق برخی منابع) ـ می‌فرمایند:

إِنَّ الْخَیْرَ عَادَهٌ؛

کار خوب، عادت‌کردنی است‏.

و در جای دیگر می‌فرمایند:

قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ‏ أَنْ‏ یَکُونَ‏ مِنْهُمْ؛‏

کم است کسى خود را همانند گروهى کند، مگر آنکه نزدیک است که از آنان باشد.

وقتی انسان سعی می‌کند مانند گروهی شود، اخلاق آنان در جانش رسوخ کرده و ریشه پیدا می‌‌کند و گویا از طبیعتش می‌شود.

لزوم روان‌کاوی خویش‌فرما

بدین‌جهت ما باید خود را بکاویم و یک روان‌کاوی خودفرما انجام دهیم تا نقطه‌ضعف‌های خود را بشناسیم و بفهمیم در چه مواردی از فضایل انسانی کمبود داریم؟ تعارف هم با خودمان نکنیم و بدانیم در درون همهٔ ما عواملی وجود دارد که ما را به‌سوی بدی سوق می‌دهد؛ چنان‌که در روایت دارد:

الشَّرُّ کَامِنٌ فِی طَبِیعَهِ کُلِّ أَحَدٍ؛

بدى در طبع و خوى هر کسی پنهان است.

منتها این عوامل در بعضی شدیدتر و مهارش سخت‌تر، و در بعضی ضعیف‌‌تر و امکان مهارش بیشتر است. بنابراین باید بدون اینکه خود را فریب دهیم ـ که معمولاً هم فریب می‌دهیم! ـ خودمان را بکاویم و ببینیم نقاط ‌ضعف و قوّتمان کجاست؟ سپس روی آن نقطه‌ضعف‌ها تمرکز کنیم و از نقطه‌قوّت‌هایمان استفاده نماییم.

تبدیل مس وجود به زر ناب، با تلاش، دعا و توسّل

البتّه وجود این عوامل در درون انسان، از او سلب اختیار نمی‌کند، وگرنه معنا نداشت حضرت بفرمایند برای به‌دست آوردن فضایل تلاش کنید و خود را به خوبی‌ها عادت دهید. چنان‌که معادن طلا، نقره و… نیز همه از ابتدا معدن ارزشمند نبوده‌اند، ‌بلکه با گذشت زمان و انجام فعل و انفعالات فراوان، تبدیل به معادن گران‌بها شده‌اند. انسان‌ها نیز چنین‌اند و ما همان‌طور‌که می‌توانیم یک فلز بی‌قیمت را به یک فلز گران‌بها تبدیل کنیم، می‌توانیم فلز ذات انسانی و مس وجودمان را به فلز گران‌بها و زر ناب و اخلاق خوب تبدیل نماییم.

البتّه این تبدیل احتیاج به زحمت دارد و باید در این راه تلاش کرد، از خدا خواست، به ائمّهٔ اطهار علیهم السّلام توسّل کرد، سیرهٔ معصومان و اخلاق بزرگان را مطالعه نمود و در آن تأمّل کرد. مبادا این نفس امّاره به سوء را رها کنیم که اگر رها کنیم، بیچاره خواهیم شد! از خداوند متعال می‌خواهیم هرگز ما را به خودمان وانگذارد. اگر به فکر اصلاح خود نباشیم، ناگهان می‌بینیم عزرائیل سراغمان آمده، در‌حالی‌که اخلاق رذیله وجود ما را فرا‌گرفته و پس از مرگ نیز هم‌نشین ما در قبر خواهد بود و ما را بیچاره خواهد کرد، نعوذ باللّه و نستجیر به!

تا وقتی فرصت داریم، باید در‌این‌زمینه تلاش کنیم؛ مخصوصاً تا زمانی که انسان سنّش خیلی بالا نرفته، اصلاح این امور برایش آسان‌تر است و وقتی سنّش خیلی بالا رفت، این امور به‌کلّی از دستش بیرون می‌رود، بلکه تشدید می‌شود. باید تلاش کنیم، از خدا بخواهیم و از ائمّهٔ اطهار علیه السّلام درخواست کنیم که برای ما در این امور شفاعت کنند.

حصن حصین و سرّ مخزون الهی

همیشه از خداوند متعال بخواهیم که ما را در حصن حصین خود از‌جهت معنا و ظاهر قرار دهد و پیوسته این دعا را در هر صبح و شام بخوانیم که در روایت دارد سرّ مخزون الهی است:

اللَّهُمَ‏ اجْعَلْنِی‏ فِی‏ دِرْعِکَ‏ الْحَصِینَهِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ؛

خداوندا! مرا در زره استوار خود قرار ده! آن زرهى که در آن هر‌که را مى‏خواهى‏ قرار مى‏دهى.

 چه‌بسا بعضی فکر می‌کنند این دعا تنها برای حفظ انسان از آفات دنیایی است؛ مثلاً تصادف نکنیم، دشمنی به ما آسیبی نزند یا … بله، این موارد را نیز در‌بر‌می‌گیرد، امّا مهم‌تر، حصن حصینی است که ما را از گناه و اخلاق رذیله حفظ کند. این خیلی مهم‌تر است، لذا در کنار دعاهای دیگری که داریم، این درخواست را نیز از خداوند متعال داشته باشیم که ما را در حصن حصین خود قرار دهد؛ آن حصن حصینی که ما را از گناه و تخلّف از دستورات الهی و تخلّق به اخلاق رذیله حفظ می‌کند و البتّه از آفات و بلیّات ظاهری نیز دور می‌گرداند. خداوند متعال همهٔ ما را در حصن حصین خود قرار دهد.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته