دقت در تاریخ گذشتگان و پندآموزی از آن

ای پسرکم! من گرچه عمر کسانی که قبل از من بودند را نداشتم و چنین عمری نکردم؛ ولی آن‌چنان در آثار و اعمال پیشینیان فکر و نظر کردم که مانند یکی از آن‌ها شده‌ام.

بیانات

آیت‌الله سیّد محمّد‌رضا مدرّسی طباطبایی دامت برکاته

درس اخلاق، سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲

جلسهٔ هجدهم (۱۴۰۲/۰۲/۱۸)

نامهٔ مبارک امیرالمؤمنین علیه السّلام به فرزند گرامی‌شان را تبیین می‌کردیم و بدین‌جا رسیدیم که حضرت فرمودند:

…قَدْ کُفِیتَ مَئُونَهَ الطَّلَبِ وَ عُوفِیتَ مِنْ عِلَاجِ التَّجْرِبَهِ فَأَتَاکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِیهِ وَ اسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَیْنَا مِنْهُ؛

…از رنج و زحمت جستجو بی‌نیاز شده و از تجربهٔ دوباره آسوده گشته‌اى، پس آنچه ما در‌صدد تجربهٔ آن بودیم، به دست تو رسیده و چیزهایی برای تو آشکار و روشن گشته که چه‌بسا بر ما مشتبه و تاریک بود.

یعنی من با این وصیّت‌نامه تو را از تکرار تجربه‌هایی که ما داشتیم، بی‌نیاز کرده‌ام و با این نصیحت‌ها آنچه ما سراغش می‌رفتیم خودش سراغ تو آمده و چه‌بسا چیزهایی برای ما به‌خاطر فقدان تجربهٔ سابق مجهول بود، ولی چون ما تجربه کردیم بر تو آشکار شده است. توضیح دادیم که حضرت این عبارت را بر‌اساس تربیت عادی بیان فرموده‌اند؛ زیرا کلمات حضرت برای تربیت همگان است.

دقّت در تاریخ گذشتگان و پندآموزی از آن

سپس حضرت می‌فرمایند:

أَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ‏ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ؛

ای پسرکم! گر‌چه من به اندازهٔ مردمى که پیش از من بوده‏اند عمر نکرده‏ام، ولی در کردارشان دقّت، در اخبارشان فکر، و در آثارشان سیاحت کرده‏ام، تا جایى که همانند یکى از آنان شده‏ام.

«بُنَیَّ» تصغیر است، امّا در مقام اظهار لطف و محبّت است؛ یعنی: ای پسرکم! من گرچه عمر کسانی که قبل از من بودند را نداشتم و چنین عمری نکردم ـ یا مقصودشان این است که مثل حضرت نوح علیه السّلام و دیگر معمّران عمر نکردم یا اینکه با همهٔ آن‌ها عمر نکردم ـ ولی کردارها، رفتارها و اخبار گذشتگان و آثاری که از آنان باقی مانده، همه را مرور کردم و نه‌تنها مرور ساده، بلکه در آن نظر، تأمّل، فکر و سیر کردم و آن‌چنان در آثار و اعمال پیشینیان فکر و نظر کردم که مانند یکی از آن‌ها شده‌ام.

عمری به‌اندازهٔ تاریخ بشریّت!

بلکه بالاتر:

بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ؛

بلکه گویا من به‌واسطهٔ آنچه از امور آن‌ها به من رسیده، با اوّلین آن‌ها تا آخرین آن‌ها زندگی کرده‌ام.

یعنی با سیر در تاریخ آن‌ها اعمّ از تاریخ رفتاری، تاریخ اخباری، تاریخ آثاری به‌گونه‌ای شده‌ام که گویی به اندازهٔ حیات بشریّت عمر دارم و عمر من عمر کلّ بشر است.

جداسازی سره از ناسره و ارائهٔ گزیدهٔ تجربهٔ بشریّت

سپس حضرت می‌فرمایند:

فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِکَ مِنْ کَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ [جَلِیلَهُ‏] نَخِیلَهُ وَ تَوَخَّیْتُ لَکَ جَمِیلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَهُ؛

پس زلال اعمالشان را از تیرگى، و سود و زیان کردارشان را شناختم؛ از‌این‌رو از هر چیزى پاکیزه و خالصش را برایت انتخاب کردم، زیبایش را برایت برگزیدم و نامعلوم آن را از تو دور داشتم.

یعنی از این تجربه‌های متعدّد، طولانی و عظیم، پاکیزه‌هایش را از ناپاکیزه‌ها، و آنچه نافع بود از آنچه ضرر داشت شناختم و از هر چیزی خالص و گزیده‌اش را برای تو انتخاب کردم و زیبایش را برای تو در‌نظر‌گرفتم و آنچه معلوم نبود چه آثار و تبعاتی دارد و در‌حقیقت تضمین‌شده نبود، از تو دور داشتم.

از این عبارات معلوم می‌شود حضرت در این وصیّت‌نامه مطالب بسیار مهمّی را ذکر فرموده‌اند که خلاصهٔ حیات بشریّت و تجربهٔ بشریّت است؛ زیرا حضرت می‌فرمایند: من تجارب بشری را جمع کردم و از میان آن‌ها خوب‌هایش را انتخاب و مشکوک‌هایش را رها کردم و اکنون آن برگزیده‌ها را به تو ای فرزندم می‌گویم. و طبیعی است که هر‌کس مثل فرزند حضرت باشد، مخاطب ایشان است؛ چنان‌که پیامبر صلّی الله علیه وآله فرموده‌اند:

أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّهِ؛

من و علی، دو پدر این امّت هستیم.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته