جلسۀ ۱۵، رمضان ۱۴۴۲ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

خشوع به معنای آن است که انسان بداند هیچ چیز از خودش ندارد و همه چیز از خداوند متعال است و دربرابر خداوند متعال بیشترین و شدیدترین فقر، احتیاج، ذلّت و مسکنت را احساس کند و تسلیم محض باشد؛ چنان‌که مراد از «الأرض الخاشعة» (زمین خاشع)، زمینی است که کاملاً خشک است و هیچ گیاهی در آن نروییده است.

بیانات

آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲، جلسهٔ پانزدهم

با تبریک ولادت سبط اکبر، امام مجتبی علیه السّلام ادامهٔ شرح و توضیح کلمات امیرالمؤمنین علیه السّلام در وصف متّقین را پی می‌گیریم.

خشوع قلب

حضرت در بیان یکی دیگر از خصوصیات فرد متّقی می‌فرمایند:

خَاشِعاً قَلْبُهُ؛

قلب او خاشع است.

انسان متّقی قلبش خاشع است؛ یعنی جانش که مرکز فکر و درک اوست، دربرابر خداوند متعال خاشع است. نمونهٔ بارز خشوع قلب، خود امیرالمؤمنین علیه السّلام و فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه السّلام و نیز سایر ائمّهٔ معصومین علیهم السّلام بودند که هنگام عبادت و نماز و حتّی هنگام وضو دربرابر خداوند خشوع داشتند که چه‌بسا در جسم و چهرهٔ ایشان نیز آشکار می‌شد.

معنای خشوع

خشوع به معنای آن است که انسان بداند هیچ چیز از خودش ندارد و همه چیز از خداوند متعال است و دربرابر خداوند متعال بیشترین و شدیدترین فقر، احتیاج، ذلّت و مسکنت را احساس کند و تسلیم محض باشد؛ چنان‌که مراد از «الأرض الخاشعه» (زمین خاشع) ـ که در قرآن کریم آمده ـ زمینی است که کاملاً خشک است و هیچ گیاهی در آن نروییده است.

اساساً اگر انسان خودش را بشناسد و فقر و ذلّت و مسکنت و وابستگی خود به ذات اقدس الهی را درک کند و از آن طرف، غنا و بی‌نیازی همه‌جانبهٔ پروردگار عالم را درک نماید، بالتبع و خودبه‌خود خاشع خواهد شد. خشوع یعنی همین‌که بدانیم خداوند متعال غنیّ بالذات است و باور داشته باشیم که در همه چیز محتاج و فقیر بالذات هستیم:

یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ؛

اى مردم! شما همه به خدا فقیر و نیازمندید و خداوند است که بى‏نیاز و ستوده است.

هرچه علم افزون‌تر، خشوع بیشتر

اگر کسی فقر خود و غنای خداوند را بفهمد و باور داشته باشد، خشوع خواهد داشت و لذا هرچه علم و درک انسان بالاتر و جهان‌شناسی و انسان‌شناسی او قوی‌تر باشد، خشوعش بیشتر است. ازاین‌رو، خاشع‌ترین افراد در درگاه خداوند متعال رسول اکرم صلّی الله علیه وآله، امیرالمؤمنین علیه السّلام، صدّیقهٔ کبری فاطمهٔ زهرا علیها السّلام و ائمّهٔ معصومین علیهم السّلام هستند؛ زیرا علمشان به ذات اقدس الهی و حقیقت عالم و حقیقت انسان از دیگران برتر است و بالاترین درجات دانش را در این زمینه دارند. به‌همین جهت، انسان متّقی نیز در بالاترین مراتب خشوع قرار دارد. مگر می‌شود کسی جهان‌بینی صحیح، خداشناسی صحیح و انسان‌شناسی صحیح داشته باشد، امّا در مقابل خداوند خاشع نباشد؟! خداوند متعال می‌فرماید:

إِنَّما یَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ؛

از میان بندگان خدا، تنها علما در برابر خداوند خشیت دارند.

 خشوع و خشیت تقریباً نزدیک به هم هستند: خشوع، غایت تواضع در درگاه خداوند است و خشیت، به معنای ترس از خداوند است که ناشی از عظمت الهی و حقارت و ضعف انسان است. بالاترین خشیت را نیز رسول اکرم صلّی الله علیه وآله، امیرالمؤمنین علیه السّلام، فاطمهٔ زهرا علیها السّلام و ائمّهٔ معصومین علیهم السّلام دارند.

بنابراین هرچه علم ما افزون شود، هم خشوع ما بیشتر می‌شود و هم خشیت ما افزون می‌گردد. البتّه مقصود از علم در اینجا، علم صحیح است؛ یعنی علمی که مربوط به شناخت عالَم، شناخت انسان و شناخت عالَم‌آفرین است.

خشوع در همهٔ حالات و به‌ویژه در نماز

 انسان باید در همه حال دربرابر خداوند متعال خشوع داشته باشد و مخصوصاً در بعضی از حالات، این خشوع باید افزون باشد؛ به‌ویژه هنگام عبادت و بالأخص هنگام نماز. خداوند متعال در ابتدای سورهٔ مبارکهٔ مؤمنون می‌فرماید:

Pقَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فىِ صَلَاتِهِمْ خَاشِعُون؛

به‌تحقیق، رستگار شدند مؤمنینی که در نمازشان خاشع باشند.

انسان باید در نمازش خاشع باشد و با تمام وجود احساس فقر به درگاه خداوند کند. باید چنین باشد که وقتی اذکار نماز را می‌گوید، با تمام وجود معنای الفاظ را بفهمد و درک کند، نه اینکه لقلقهٔ زبان باشد و فقط الفاظ را به زبان بیاورد و حتّی معانی آن را به‌طور سطحی توجّه کند، امّا واقع این معانی در جان او رسوخ نکرده باشد.

مثلاً وقتی می‌گوید: الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، توجّه داشته باشد ربّ عالمیان و مالک همه چیز خداوند است و در‌عین‌حال رحمان و رحیم است و نظر رحمت و مهربانی به مخلوقاتش دارد و مالک روز جزاست. این‌ها را خوب بفهمد و آن‌گاه بگوید: إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ‏؛ فقط تو را می‌پرستم؛ چون تنها تویی که شایستهٔ پرستش هستی، و از تو استعانت می‌جویم؛ چون از خودم هیچ ندارم و فقر مطلق هستم. تو غنای مطلقی و من فقر مطلق! چنین خشوعی موجب پذیرش نماز و رستگاری انسان است.

در اینجا توصیه‌ای نیز می‌کنم. گاهی مؤمنین سؤال می‌کنند: چه کنیم در نماز اقبال به پروردگار عالَم داشته باشیم و حواس ما پرت نشود و راه خشوع در نماز چیست؟

علما راه‌های زیادی فرموده‌اند و بعضی از آنها هم مؤثّر است و امیدوارم مخاطبان عزیز آنها را بدانند، ولی من هم توصیه‌ای می‌کنم و آن این است که معنای این آیات شریفه قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فىِ صَلَاتِهِمْ خَاشِعُون را ـ حدّاقل به‌آن‌اندازه که اکنون توضیح دادیم ـ بدانید و به مجرّد اینکه دیدید آن اقبال و توجّه کامل را در نماز ندارید، این آیات را متذکّر شوید و حتّی می‌توانید آنها را بخوانید ـ چون قرائت قرآن در نماز مانعی ندارد ـ و با توجّه به اینکه باید در نماز خاشع باشید، سعی کنید افکار دیگر را فوراً رها کنید؛ چراکه حواس‌پرتی و فکر کردن دربارهٔ امور دیگر مربوط به زندگانی و کسب‌و‌کار، دوست و رفیق و فرزند، و آشنا و بیگانه با خشوع در نماز سازگاری ندارد.

امیدوارم خداوند متعال به همهٔ ما کمک کند تا بتوانیم آن اقبال لازم را در نماز کسب کنیم. خدایا! به حقّ این شب‌ها و به حقّ مولود نیمهٔ ماه، امام مجتبی علیه السّلام و به حقّ همهٔ معصومین علیهم السّلام و اولیائت ما را از زمرهٔ کسانی قرار بده که مصداق قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فىِ صَلَاتِهِمْ خَاشِعُون، می‌باشند.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته