جلسۀ ۶، رمضان ۱۴۴۳ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳، جلسۀ ششم
بیان کردیم که باید قدر ماه مبارک رمضان را بدانیم و از این سفرهٔ گستردهٔ رحمت الهی تا میتوانیم بهرهبرداری کنیم که مبادا این نعمت بگذرد و خدایناکرده ما از آن بیبهره باشیم و جزء محرومان و اشقیای این ماه قرار گیریم.
همچنین بیان کردیم که بهرهبرداری از این ماه و مشمول رحمتهای الهی شدن، و جبران گذشتهها و توشه برداشتن برای آینده، چندان هم مشکل نیست. البتّه تلاش و عنایتی میخواهد، امّا خیلی هم سخت نیست. دراینزمینه روایت معتبری را از کتاب شریف کافی نقل کردیم که امام علیه السّلام فرمودند: کسی که خداوند متعال یک نماز از او بپذیرد، دیگر عذابش نمیکند و مغفور و آمرزیده است، بلکه بالاتر اگر کسی یک حسنه انجام دهد و خداوند از او بپذیرد، دیگر او را عذاب نمیکند. چه چیزی از این آسانتر؟!
چگونه یک نماز مقبول بخوانیم؟
امّا چه کنیم که یک نماز مقبول بخوانیم؟ برای اینکه انسان یک نماز مقبول بخواند، علاوه بر رعایت شرایط ظاهری ـ مانند اینکه طهارت داشته باشد، لباسش پاک و غیر غصبی باشد، اجزاء «ما لایؤکل لحمه» (حیوانات حرامگوشت) همراهش نباشد و سایر شرایطی که در رسالههای عملیه نوشته شده است ـ مهمّ آن است که در نمازش به خداوند متعال توجّه و اقبال داشته باشد؛ یعنی بداند و بفهمد که با ربّ الأرباب و آفریدگار خود سخن میگوید؛ آفریدگاری که هرآنچه در آسمانها و زمین است ـ ازجمله خود او ـ تماماً در قبضهٔ قدرت او و ذلیل درگاه اوست و درعینحال ارحم الراحمین هم هست. دراینصورت است که نماز مورد قبول پروردگار واقع میشود. در روایت دارد که اگر کسی نمازی بخواند و بفهمد در آن چه میگوید، وقتی نمازش تمام میشود، هیچ گناهی بین او و خدایش باقی نمیماند و همهٔ گناهانش آمرزیده میشود:
مَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ یَعْلَمُ مَا یَقُولُ فِیهِمَا انْصَرَفَ وَ لَیْسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ ذَنْبٌ؛
هر کس دو رکعت نماز بهجاى آورد، درحالىکه بداند در آن چه میگوید، نمازش را در حالى به پایان مىبرد که میان او و خداوند هیچ گناهى نماند که آمرزیده نشده باشد.
راهی سادهتر برای آمرزیده شدن
درمورد حسنات دیگر نیز قبلاً توضیح دادیم که چقدر آسان است. ولی بااینحال اگر کسی بازهم برایش سخت است ـ که خدا نکند کسی چنین باشد ـ راه دیگری نیز وجود دارد که از این راهها آسانتر است و راه بسیار جالبی است و آن اینکه در روایت است:
إِنَّ الرَّجُلَّ لَیُحِبُّ وَلِیَّ اللَّهِ وَ مَا یَعْلَمُ مَا یَقُولُ فَیُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّهَ وَ إِنَّ الرَّجُلَّ لَیُبْغِضُ وَلِیَّ اللَّهِ وَ مَا یَعْلَمُ مَا یَقُولُ فَیَمُوتُ فَیَدْخُلُ النَّارَ؛
فردى ولىّ خدا را دوست مىدارد، امّا نمىداند او چه مىگوید، خداوند او را وارد بهشت مىکند. و فردى هم ولىّ خدا را دشمن مىدارد، امّا نمىداند او چه مىگوید، پس وارد جهنّم مىشود.
خیلی روایت جالبی است! میفرماید: فردی فقط محبّت ولیّ خدا دارد و درست هم نمیفهمد او چه میگوید، امّا فیالجمله میداند او ولیّ خداست ـ چون مجسّمهٔ خوبیهاست ـ و در درون خود نسبت به او کششی احساس میکند، خداوند چنین فردی را وارد بهشت میکند. دربرابر، اگر کسی خداینکرده دشمن ولیّ خدا باشد و نمیداند هم که آن ولیّ خدا چه میگوید، بلکه بیدلیل با او دشمنی میکند، چنین کسی وارد آتش میشود.
محبّت به ولیّ خدا
خیلی مسئلهٔ عجیبی است! از یک طرف، فطرت انسانهای پاک و سرشت افرادی که غلّ و غشّ در جانشان نیست، خوبان عالَم و اولیای الهی را دوست میدارند و در رأس آنها و بالاتر از همه، رسول اکرم صلّی الله علیه وآله و اهلبیت طاهرینشان، امیرالمؤمنین علیه السّلام، فاطمهٔ زهرا علیها السّلام و اولاد طیّبین و طاهرین این بزرگواران علیهم السّلام را دوست میدارند و اصلاً درست هم نمیدانند چرا و به چه دلیل ایشان را دوست میدارند، روایت میفرماید: خداوند اینگونه افراد را بهخاطر این محبّتشان وارد بهشت میکند.
و از طرف دیگر، نعوذ باللّه و نستجیر به، بعضی افراد نسبت به اولیای الهی بغض و دشمنی دارند و اصلاً دلیل آن را هم نمیدانند، امّا منشأش خباثت نفس و پلیدیهای ذات آنهاست، چنین کسانی وارد جهنّم میشود.
البتّه اولیای خدا مراتب دارند. مرتبهٔ بالای آن، رسول اکرم صلّی الله علیه وآله، امیرالمؤمنین علیه السّلام و همهٔ معصومانی هستند که خداوند متعال توفیق عصمت به آنها داده است. مرتبهٔ بعد هم علما، اتقیا، عبّاد و زهّادی هستند که با خلوص و صفای نفس در درگاه خدا عبادت کرده، بندهٔ خدا و تابع فرامین الهی بوده و در خدمت دین خدا و در خدمت مردم متدیّن بودهاند، حبّ آنها هم نتیجهٔ والایی دارد. بههرحال حبّ اولیای الهی فضیلتی فوقالعاده است؛ چنانکه بغض اولیای الهی نیز رذیلتی فوقالعاده است.
اهمّیّت حبّ و بغض در را خدا
روایت بسیار جالب دیگری دراینزمینه وجود دارد که مرحوم مجلسی آن را از دعوات مرحوم راوندی نقل میکند. در این روایت آمده که خداوند متعال به پیامبر اولوالعزم خود، جناب موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام فرمود:
هَلْ عَمِلْتَ لِی عَمَلاً؛
آیا کاری برای من انجام دادهای؟!
حضرت موسی عرض کرد:
صَلَّیْتُ لَکَ وَ صُمْتُ وَ تَصَدَّقْتُ وَ ذَکَرْتُ لَکَ؛
برایت نماز گزاردهام، روزه گرفتهام، صدقه دادهام و ذکر تو را گفتهام.
جناب موسی تنها چهار مورد از کارهایی را که فکر میکرد برای خدا انجام داده، بیان کرد. حال اگر ما بودیم، چندین و چند عمل دیگر از اینگونه اعمال را هم ذکر میکردیم و مثلاً میگفتیم: زیارت و حج رفتهایم، مسجد و محراب ساختهایم و کارهای دیگر امثال اینها انجام دادهایم! خداوند متعال به موسی فرمود:
أَمَّا الصَّلَاهُ فَلَکَ بُرْهَانٌ وَ الصَّوْمُ جُنَّهٌ وَ الصَّدَقَهُ ظِلٌّ وَ الذِّکْرُ نُورٌ فَأَیَّ عَمَلٍ عَمِلْتَ لِی؛
نماز دلیل ایمان توست، روزه نگهدارندهٔ توست، صدقه تو را در سایهٔ خود حفظ مىکند، ذکر هم براى تو نور مىآورد. کدام عمل را براى من بهجاى آوردى؟!
یعنی نماز که علامت ایمان و تسلیم بودن تو در درگاه خداست و اگر نماز نخوانی که از دین خارج میشوی؛ روزه هم که موجب میشود خداوند تو را از آتش جهنّم دور بدارد؛ صدقه هم که تو را از بلاها نجات میدهد و ذکر هم که برای تو نور است و موجب نورانی شدن تو میشود. آیا عملی خالص برای من انجام دادهای که غیر این ها باشد؟! معلوم میشود عنایت ویژهای در کار بوده است. موسی عرض کرد: ای خدای بزرگ من! مرا راهنمایی کن به آن عملی که برای توست و فراتر از اینهاست:
دُلَّنِی عَلَى الْعَمَلِ الَّذِی هُوَ لَکَ؛
مرا به آن عملی که برای توست، راهنمایى فرما.
خیلی دقّت کنید! خداوند متعال خطاب به موسی فرمود:
یَا مُوسَى هَلْ وَالَیْتَ لِی وَلِیّاً وَ هَلْ عَادَیْتَ لِی عَدُوّاً قَطُّ؛
ای موسی! آیا هیچ وقت شده که ولیّ من را دوست بداری؟! و آیا شده که دشمن من را دشمن بداری؟!
فَعَلِمَ مُوسَى أَنَّ أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ؛
پس موسى دانست که برترین اعمال محبّت در راه خدا و دشمنى در راه خداست.
آری، برترین اعمال این است که انسان دوستان خدا و اولیای الهی را برای خدا دوست داشته باشد و دشمنان خدا را برای خدا دشمن داشته باشد. در روایت دیگری آمده است:
أَوْثَقُ عُرَى الْإِیمَانِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ؛
محکمترین رشتههای ایمان، دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن برای خداست.
خداوند متعال همهٔ ما را از دوستداران خودش، دوستداران اولیای خودش و دوستداران اولیای اولیای خودش قرار دهد و نیز از مبغضین دشمنان خدا و رسول خدا صلّی الله علیه وآله و دشمنان اولیای خدا قرار دهد.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰