جلسۀ ۱۳، رمضان ۱۴۴۲ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲، جلسهٔ سیزدهم
کلمات گهربار سیّد و مولای متّقیان، امیرمؤمنان علیه السّلام را در وصف متّقین بیان میکردیم و تا آنجا رسیدیم که حضرت فرمودند: «یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْم وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ؛ فرد متّقی حلم را با علم و سخن را با عمل همراه میکند». در جلسات گذشته این عبارات را آن مقدار که مناسب مقام بود توضیح دادیم. اکنون به شرح و توضیح عبارات بعدی میپردازیم:
آرزوهای معقول و دستیافتنی
حضرت در ادامهٔ ویژگیهای پارسایان میفرمایند:
تَرَاهُ قَرِیباً أَمَلُهُ؛
فرد پرهیزکار را میبینى که آرزویش نزدیک است.
یعنی آرزوهای دور و دراز و دستنایافتنی یا خواستههای بیحسابوکتاب و بیضابطه ندارد، بلکه آرزوها و خواستههای او معقول و دستیافتنی است و با توجّه به امکانات خود و جامعهای که در آن بهسر میبرد و شرایط پیرامونش برنامهریزی میکند.
برخلاف پرهیزکاران، کسانیکه از تقوا بهدورند، آرزوهای دراز و دستنایافتنی دارند و گاهی آنچنان در عالَم خیال خود غرق هستند که حتّی اگر عمر نوح و گنج قارون داشتند باز به آن آرزوها نخواهند رسید و این ناشی از جهل و نادانی است؛ زیرا کسیکه بینش صحیح الهی نداشته باشد و جهان، انسان و رابطهٔ انسان و جهان را نشناسد، معلوم است که خیالپرداز میشود. برخی افراد دچار مشکل خیالپردازی هستند. باید این افراد را تحت تربیت و آموزش صحیح قرار داد و به ایشان فهماند که آنچه شما فکر میکنید، تفکّری دستنایافتنی و غلط است و جز هدر دادن نیروها و توان خودتان چیز دیگری عاید شما نخواهد شد.
خیالپردازی و آرزوهای طولانی سبب فراموشی آخرت
خیالپردازی و آرزوهای دور و دراز، مشکل بزرگی است که در برخی افراد وجود دارد و پیامدهای ناگواری برای آنان خواهد داشت. از خود امیرالمؤمنین علیه السّلام در جای دیگر نهجالبلاغه چنین نقل شده است:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ؛
اى مردم! بیشترین چیزی که بر شما مىترسم دو چیز است: ۱. پیروی از خواهش نفس و ۲. آرزوهاى طولانى.
فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَه؛
امّا پیروى از خواهش نفس، انسان را از حقّ باز مىدارد، و آرزوهاى طولانى، آخرت را از یاد مىبرد.
اگر کسی به دنبال هوا و هوسهای خود برود و از آنها متابعت کند، این متابعت او را از حق بازمیدارد و نمیتواند حق را درک کند. کسیکه تجلّیات و مظاهر دنیوی او را به خود جذب میکند و هوسهای غیر کنترلشده و غیر ضابطهمند دارد، هیچ نقطهٔ اشباعی ندارد و هرچیزی را که چشمش میبیند ـ اعمّ از مَرکب، مسکن، لباس، پست و مقام و… ـ هوس میکند و میخواهد هرطورشده به آن برسد، هرچند مغایر با ناموس خلقت و قوانین آفرینش یا مغایر با وظایف شرعی و قانونی او باشد و لذا اینها مانع میشود که او حقّ را ببیند و بشناسد و به آن ملتزم شود.
همچنین کسیکه آرزوهای دراز دارد و فکر میکند در این دنیا عمر نوح خواهد کرد، این موجب میشود آخرت را فراموش کند؛ زیرا هرچند به حسب ظاهر آرزویش دارز است، امّا نهایت دید او این دنیاست و فقط کوتاهمدّت را میبیند و درازمدّت را نمیبیند، درحالیکه نهایت عمر او محدود است و اگر هم خیلی عمر کند، نهایتاً صد سال یا کمی بیشتر عمر خواهد کرد، ولی آن عمر جاودانه و ابدی و خلود در عالم دیگر را فراموش میکند و کسیکه آخرت را فراموش کرد بیچاره است. ازاینجهت است که امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرمایند: انسان متّقی اینچنین نیست که آرزوهای دراز داشته باشد، بلکه قَرِیباً أَمَلُهُ؛ آرزوهای او دستیافتنی است؛ یعنی آرزوهایی است که با معیارهای عقلی میتوان به آن رسید.
لغزشهای اندک
در ادامه، حضرت میفرمایند:
قَلِیلًا زَلَلُهُ؛
لغزشهای او اندک است.
این عبارت گویا نتیجهٔ عبارت قبل است و بیان میکند که چون انسان متّقی آرزوهایش معقول و دستیافتنی است، درنتیجه لغزشهایش اندک است. بهتعبیر دیگر، علّت آنکه لغزشهای فرد پرهیزکار کم است، آن است که اهل هوسها و آرزوهای گیجکننده و گمراهکننده نیست. افرادی که هوسهای زیاد و آرزوهای طولانی دارند، نور عقلشان خاموش و چراغ جانشان غبارآلود میشود و دیگر نمیتوانند حقایق را آنچنانکه هست بشناسند؛ چنانکه حضرت در جای دیگر فرمودند: کسانیکه هوا و هوس دارند و از آن پیروی میکنند، فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ؛ این پیروی آنها را از حقّ بازمیدارد.
عشق به دنیا انسان را کور و کر میسازد
حضرت در جای دیگر این مطلب را بیشتر توضیح میفرمایند:
مَنْ عَشِقَ شَیْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحِیحَهٍ وَ یَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَیْرِ سَمِیعَه؛
هرکس عاشق چیزی شود، چشمش نابینا و قلبش بیمار میشود و چنین کسی با چشمى ناسالم مىنگرد و با گوشى که حقایق را نمیشنود، گوش میکند.
عشق یعنی هوس زیاد و مفرط نسبت به یک چیز، و کسیکه عاشق یکی از مظاهر دنیوی مثل جاه و مقام و پول شود، نتیجهاش آن است که چشمش نابینا و قلبش بیمار میشود، درنتیجه دنیا را درست نمیبیند، آن را غبارآلود و تاریک میبیند، به زمین و زمان بدبین است و دست به هر کاری میزند و هر غلطی را انجام میدهد تا به هوسش برسد. چنین فردی با چشم و گوشی بیمار و ناسالم دنیا را میبیند و میشنود و خدا نکند کسی در این وادی گرفتار شود.
متأسّفانه خیلی از افراد گرفتار این مسئله میشوند و عشق به دنیا در جانشان زبانه میکشد، درحالی که خود نمیفهمند. مصادیق و انواع آن هم در افراد مختلف، متفاوت است و افراد دراینزمینه با یکدیگر فرق میکنند؛ یکی هوس مال دارد، یکی هوس جنسی و عشق مجازی دارد، دیگری هوس قدرت و یکی هم هوس شهرت دارد. همهٔ این هوسها موجب بدبختی انسان است. اگر انسان بیش از حدّ لازم و استاندارد به دنیا توجّه کند و اصلاً نگاهش نگاه دنیوی باشد، عقل و چشم و گوش و سایر قوای ادارکی او صحیح کار نمیکند. البتّه این مسئله مراتب دارد؛ اگر عشق به این هوسها و آرزوهای طولانی و دراز، شدّت داشته باشد، کجفهمی او بسیار و جهل و نادانی وی شدید خواهد بود؛ و اگر مرتبهٔ آن کمتر باشد، تا اندازهای بر فهم او اثر میگذارد. در روایت است که پیامبر عظیمالشأن اسلام صلّی الله علیه وآله میفرمایند:
حُبُّکَ لِلشَّیْءِ یُعْمِی وَ یُصِم؛
دلبستگی تو به چیزى، تو را کور و کر میسازد.
اگر انسان به چیزی محبّت شدید داشته باشد، این محبّت شدید او را کور و کر میکند و مانع دیدن و شنیدن عیوب آن چیز میشود.
امیدواریم خداوند متعال همهٔ ما را توفیق دهد که از اسارت هواها و هوسها و آرزوهای طولانی و دراز رها شویم و بر نفس خود مسلّط گردیم.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰