جلسۀ ۱۲، رمضان ۱۴۴۲ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲، جلسهٔ دوازدهم
کلمات مبارک مولای متّقیان و سرور پارسایان در وصف پرهیزکاران را توضیح میدادیم تا بدانیم تقوایی که قرار است إنشاءاللّه با روزه به آن برسیم، چه آثار و نمودهایی دارد؟ بدینجا رسیدیم که حضرت فرمودند: «یَمْزُجُ … الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ»؛ از خصوصیات متّقین آن است که گفتار را با کردار ممزوج میکنند و اینچنین نیست که دیگران را امر به خیر کنند و خودشان را فراموش کنند.
تربیت نفس مقدّم بر تربیت دیگران
اکنون روایت دیگری را دراینباره از خود امیرالمؤمنین علیه السّلام نقل کرده و اندکی توضیح میدهیم. حضرت به حسب آنچه در نهجالبلاغه آمده، چنین میفرمایند:
مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم؛
آنکه خود را پیشوای مردم سازد، پیش از تعلیم دیگران باید به تعلیم خویش پردازد، و پیش از آنکه به گفتار تربیت کند، باید با کردار تربیت نماید. و آنکه خود را تعلیم دهد و تربیت کند، سزاوارتر به احترام است از آنکه دیگرى را تعلیم دهد و ادب آموزد.
مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً؛ یعنی هر کس خود را در معرض تربیت مردم قرار میدهد، در هر موقعیت و شرایطی و به هر میزانی خود را پیشوا، الگو و رهبر مردم قرار میدهد ـ در زمینهٔ سیاسی، دینی یا زمینههای دیگر ـ فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ؛ ابتدا باید خود را تعلیم و آموزش دهد، قبل از آنکه دیگران را تعلیم و آموزش دهد وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ؛ و وقتی میخواهد دیگران را تربیت کند، ابتدا باید با رفتارش آنان را تربیت کند و ادب بیاموزد، قبل از اینکه با کلامش ادب بیاموزد و بدانید که مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم؛ کسیکه خود را آموزش میدهد و تربیت میکند، بیشتر شایستهٔ احترام است تا کسیکه دیگران را تعلیم میدهد و تربیت میکند.
بنابراین انسان باید ابتدا خودش را تربیت کند و سپس دیگران را، و در تربیت دیگران نیز باید ابتدا با عمل خود آنان را تربیت کند و سپس با زبان.
ابتدا از خود آغاز کن و سپس به دیگران بپرداز!
یکی از اصحاب بزرگ امیرالمؤمنین علیه السّلام به نام «ابوالأسود دوئلی» ـ همان کسیکه به برکت و تعلیم امیرالمؤمنین علیه السّلام پایهگذار علم نحو بوده ـ این مطالب را به شعر درآورده که بخشی از آن چنین است:
فَابْدَأْ بِنَفْسِکَ فَانْهَهَا عَنْ غَیِّها
فَإِنِ انْتَهَتْ عَنْهُ فَأَنْتَ حَکِیمٌ
ابتدا از نفس خود آغاز کن و آن را از گمراهی و افتادن در راه انحرافی بازدار که اگر نفست را به راه راست آوردی، دارای حکمت و بصیرت هستی.
فَهُنَاکَ یَنْفَعُ مَا تَقُولُ وَ تَهْتَدِى
بِالْقَوْلِ مِنْکَ وَ یَنْفَعُ التَّعْلِیمُ
اگر چنین کردی و خودت هدایت یافتی و عملت درست شد، اینجاست که سخنان تو هم نافع میشود و با کلام تو دیگران هدایت پیدا میکنند و آموزش تو موثّر و سودمند واقع میشود.
لَا تَنْهَ عَنْ خُلُقٍ وَ تَأْتِی مِثْلَهُ
عَارٌ عَلَیْکَ إِذَا فَعَلْتَ عَظِیمُ
مبادا از بعضی اخلاق ناپسند ـ همچون غیبت، تهمت، حسد، کبر و … ـ نهی کنی، درحالیکه خودت آن صفات را داشته باشی؛ که اگر چنین کنی ننگی بزرگ برای توست.
بههرحال افرادی که توفیق پیدا کردهاند که احکام الهی و اخلاق حمیده را از آیات قرآن و سخنان پیامبر صلّی الله علیه وآله و ائمّهٔ معصومین علیهم السّلام از بالای منابر و رسانههای گوناگون در مجالس مختلف برای مردم بیان میکنند، مخاطب اوّلی و اصلی این سخنان خود آنان هستند و باید خودشان بیش و پیش از دیگران عامل به این سخنان و متخلّق به آن اخلاق باشند.
هر مسلمانی در حدّ خودش یک معلّم است
البتّه این مسئله اختصاصی به خطبا و سخنرانان ندارد، بلکه هر مسلمانی در حدّ خودش یک معلّم است و هر کس چیزی را به فرزندانش، همکارانش، شاگردانش یا … آموزش میدهد ـ چه در دانشگاه باشد، چه در دبیرستان یا دبستان و چه در حوزه یا هر جای دیگر ـ او هم مخاطب این کلام است؛ منتها بعضی مخاطب مستقیمتر و روشنتر هستند و بعضی مخاطب غیر مستقیم، ولی بههرحال دیگران هم مخاطب هستند.
بنابراین اگر میخواهیم کلام ما در جامعه، خانواده، مدرسه، دانشگاه و… اثر کند، باید خودمان عامل باشیم و عامل بودن به هر چیزی هم به نسبت خود آن چیز است؛ عامل بودن در عقاید آن است که انسان واقعاً آنچه را میگوید باور داشته باشد؛ عامل بودن در صفات آن است که صفات رذیله را نداشته باشد و صفات حمیده را داشته باشد؛ و عامل بودن در کردار آن است که اعمال صالح را انجام دهد و از اعمال بد اجتناب کند.
سخن بدون عمل، ناپایدار و بیاثر
اگر انسان سخن بگوید و خود به آن عمل نکند، اثر نخواهد داشت یا اثرش کم میشود. در روایتی از امام صادق علیه السّلام چنین نقل شده است:
إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَمَا یَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا؛
چون عالم به علم خویش عمل نکند، پند و اندرزش از دلها بلغزد و فروریزد، همچنانکه باران از روی سنگ صاف میلغزد و فرومیریزد.
همانطورکه اگر باران بر روی سنگ صافی ببارد، پایدار نخواهد بود، بلکه میلغزد و میریزد، موعظۀ عالم بیعمل نیز از دلها میلغزد و ثبات و اثری ندارد.
البتّه همانگونهکه اشاره کردیم اگر گفتار یا نوشتار صحیحی از زبان یا قلم کسی صادر شد و انسان عاقل تشخیص داد که صحیح است، باید آن را بپذیرد و طبق آن عمل کند، هرچند گوینده یا نویسندۀ آن گفتار یا نوشتار خودش به آن عمل نکند. و آنچه در روایت آمده است:
انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَال؛
به آنچه گفته میشود، بنگر و به کسیکه میگوید، نگاه نکن.
درجاییکه واقعاً تشخیص داده شود کلام گوینده کلام درستی است ـ مخصوصاً اگر معلوم باشد که صحیح است؛ مثلاً گوینده از کلام الهی یا کلام معصومین علیهم السّلام نقل میکند ـ در این موارد شکّی نیست که باید طبق آن کلام عمل شود، هرچند گوینده خودش عامل نباشد. البتّه وظیفۀ گوینده و اینکه اگر میخواهد کلامش در مخاطب اثر بگذارد چه باید بکند، امری جداگانه است.
امیدواریم خداوند متعال به همۀ ما توفیق علم و عمل صالح برای همیشه عنایت بفرماید.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰