جلسۀ ۲۱، رمضان ۱۴۴۲ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲، جلسهٔ بیست و یکم
با تسلیت شهادت امیرمؤمنان و مولای متّقیان علیه السّلام و با ابتهال و تضرّع به درگاه خدا که برکات شب قدر را نصیب ما گرداند و به حقّ پیامبر صلّی الله علیه وآله، امیرالمؤمنین علیه السّلام و اولاد معصومین ایشان علیهم السّلام دعاهای فردی و جمعی ما را اجابت نماید، کلمات امیرالمؤمنین علیه السّلام را در وصف متّقین پیگیری میکنیم. بدینجا رسیدیم که حضرت فرمودند: «سَهْلًا أَمْرُهُ؛ فرد متّقی کارش آسان است» و توضیحاتی را در جلسۀ گذشته در این رابطه بیان کردیم.
تکلّف و سختگیری در کارها
در مقابل انسان متّقی که سهلالأمر و آسانگیر است، انسان «متکلّف» قرار دارد؛ یعنی کسیکه چیزی را با سختی و بهصورت غیرطبیعی و غیرعادی بر خود میبندد؛ یا به تعبیر دیگر، کسیکه به زور کاری را انجام میدهد یا عقیدهای دارد یا روشی را انتخاب میکند. خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبرش چنین فرمان میدهد:
(قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفین)؛
بگو مزدی بر رسالت از شما نمیخواهم و من از متکلّفان نیستم.
و در روایت آمده است:
إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُتَکَلِّفِین؛
خداوند متکلّفان را دوست نمیدارد.
انواع و زمینههای مختلف تکلّف
تکلّف انواعی دارد و در زمینههای مختلفی میتواند جلوه کند؛ مثلاً در روایتی آمده است:
لِلْمُتَکَلِّفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ یُنَازِعُ مَنْ فَوْقَهُ وَ یَقُولُ مَا لَا یَعْلَمُ وَ یَتَعَاطَى مَا لَا یَنَال؛
انسان متکلّف سه علامت دارد: ۱) با کسیکه ما فوق اوست، درگیر میشود. ۲) چیزی میگوید که نمیداند و ۳)سراغ چیزی میرود که دستش به آن نمیرسد.
در بعضی روایات آمده است که برخی علما از متکلّفاناند و آن عالمی است که علم و شایستگی کافی ندارد، امّا بااینحال در مسند فتوا مىنشیند:
مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ یَضَعُ نَفْسَهُ لِلْفُتْیَا وَ یَقُولُ سَلُونِی وَ لَعَلَّهُ لَا یُصِیبُ حَرْفاً وَاحِداً وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُتَکَلِّفِینَ فَذَاکَ فِی الدَّرْکِ السَّادِسِ مِنَ النَّار؛
از علما کسی است که خود را در معرض فتوا قرار مىدهد و مىگوید: از من بپرسید، درحالىکه چهبسا حتّی یک کلمه را هم درست نفهمد! (چنین فردی متکلّف است) و خداوند متکلّفان را دوست نمیدارد. چنین شخصی در طبقۀ ششم آتش جاى دارد.
باز در روایت دیگر درمورد صفات انسان متکلّف چنین آمده است:
لِلْمُتَکَلِّفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ یَتَمَلَّقُ إِذَا حَضَرَ وَ یَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیبَه؛
متکلّف را سه علامت است: ۱) در حضور تملّق میگوید. ۲) در غیاب غیبت میکند و ۳) چون مصیبتى به کسى رسد او را شماتت میکند.
بدینجهت است که اصلاً نباید به دنبال تکلّف رفت.
پرسشهای بیجا و بیفایده!
در روایات متعدّدی دارد که حتّی در پرسش نمودن دربارۀ مطلبی نباید تکلّف بهخرج داد؛ مثلاً در توقیع شریف آمده است:
فَأَغْلِقُوا بَابَ السُّؤَالِ عَمَّا لَا یَعْنِیکُمْ وَ لَا تَتَکَلَّفُوا عِلْمَ مَا قَدْ کُفِیتُمْ؛
درمورد چیزهایی که ربطی به شما ندارد درِ پرسش را ببندید و خود را برای دانستن آنچه کفایت شدهاید به تکلّف نیندازید.
یعنی از امورى که سودى برایتان ندارد و تأثیری در سرنوشت دنیا یا آخرت شما ندارد پرسش نکنید و نسبت به دانستن چیزهایی که نیازی به آن ندارید و خداوند از شما نخواسته است ـ یا اصلاً نخواسته یا اگر خواسته در آن شرایط خاص نخواسته است ـ بیجهت خود را به تکلّف و زحمت نیفکنید.
گاهی دیده میشود بعضی افراد سؤالاتی مطرح میکنند که واقعاً عجیب است و اصلاً نمیتوان جوابی برایش پیدا کرد و برفرض هم بتوان جواب آن را به دست آورد، تأثیری در سرنوشت دنیایی و آخرتی انسان ندارد. مثلاً میپرسند: صندوقچهای که مادر حضرت موسی علیه السّلام او را در آن گذاشت و در نیل رها کرد، آیا میخ داشت یا نداشت؟! آیا از چوب گردو بود یا از چیز دیگر؟! این پرسشها چه فایدهای برای انسان دارد؟! تازه مگر کسی جواب آنها را میداند؟! وقتی سؤالات مفید الی ما شاء اللّه وجود دارد، چه نیازی به طرح اینگونه سؤالات است؟! امّا متأسّفانه بعضی عادت کردهاند چنین سؤالاتی مطرح کنند، درحالیکه هیچ اثر عملی ندارد.
وسواس و دقّتهای بیجا!
جالب اینکه اینگونه سؤالات گاهی در رفتار انسان مسلمان از لحاظ شرعی تأثیر منفی دارد و او را بیجهت به زحمت میاندازد. مثلاً شارع مقدّس درمورد برخی چیزها فرموده است همینکه از بازار مسلمانان تهیّه میشود و از دست مسلمان گرفته میشود، حکم به طهارت و حلّیت آن میشود و میتوان از آن استفاده کرد. امّا برخی افراد ـ که البتّه بهندرت پیدا میشوند ـ میروند و تحقیق میکنند که آیا درست ذبح شده یا نه، بااینکه از دست مسلمان گرفته و علیالقاعده ذبحش درست است. حضرت میفرمایند چنین کارهایی را نباید انجام داد. در روایتی آمده است:
إِنَّ الْخَوَارِجَ ضَیَّقُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِجَهَالَتِهِمْ إِنَّ الدِّینَ أَوْسَعُ مِنْ ذَلِک؛
خوارج با نادانى خود بر خودشان تنگ گرفتند. دین اسلام وسیعتر از این است.
یا برخی افراد درمورد طهارت یا نجاستی که مثلاً درمورد لباس یا بدنشان مطرح است، دقّتهایی به کار میبرند و تحقیقاتی میکنند که بههیچوجه لازم نیست. زراره در روایت صحیحی خدمت امام علیه السّلام عرضه میدارد: من گمان میکنم چیز نجسی بر لباسم افتاد، آیا واجب است بروم نگاه کنم؟ حضرت میفرمایند: اگر خواستی نگاه کن، ولی لازم نیست. البتّه مقصود این نیست که انسان لاابالیگری کند و درجاییکه وظیفۀ اوست آن را رعایت نکند، بلکه مقصود آن است که وسواس و تحقیقات بیجا اشتباه است.
همچنین اگر انسان میخواهد با شخصی معامله کند یا مهمان او شود، درمورد اینکه آیا مالش حلال است یا نه، آیا رباخوار است یا نه، آیا خمس مالش را پرداخت کرده یا نه و مواردی از این دست، تحقیق لازم نیست. همینکه شخص مسلمان چیزی در مقابل تو گذاشت و احتمال میدهی از راه حلال بدست آورده، کافی است. بله، اگر درجایی اطمینان پیدا کردی که مال او حرام است یا وجوهاتش را نمیپردازد، جای خود را دارد و باید به وظیفه عمل کنی، امّا مادامیکه علم نداری مانعی ندارد و میتوانی از آن استفاده کنی و به اصطلاح فقهی قاعدۀ ید در اینگونه موارد کافی است. جالب اینکه گاهی بعضی از پرسشها حتّی از پیامبران و اولیای الهی نیز تکلّف است، بااینکه چهبسا مسئلۀ مهمّی هم باشد که دراینباره در جلسۀ آینده سخن خواهیم گفت.
بههرحال این موارد جزو سختگیریهای بیجایی است که متّقین از آن بهدورند؛ چنانکه امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: سَهْلًا أَمْرُهُ؛ یعنی فرد متّقی تکلّف ندارد و بر خود و دیگران سخت نمیگیرد. آنجایی که دین آسان گرفته، آسان میگیرد و آنجایی که دین سخت گرفته، بله او هم سخت میگیرد. در برخی موارد، ازجمله در مسائل مربوط به ازدواج و طلاق یا مسائل مربوط به جان و آبروی مردم، دین سخت گرفته است که در این موارد ما هم باید احتیاط کنیم و در حدّی که دین دستور داده سخت بگیریم. امّا در مواردی که دین سخت نگرفته، ما هم نباید سخت بگیریم و بیش از آنچه نیاز است، نباید دقّت، پرسوجو و تجسّس کنیم؛ چنانکه خداوند متعال میفرماید:
(وَ لا تَجَسَّسُوا)؛
و تجسّس نکنید.
در اینجا مطالب جالب و لازمی وجود دارد که إنشاءاللّه در جلسات آینده بیان خواهیم کرد. امیدواریم خداوند متعال در این سحرهای نورانی و بابرکت ما را مشمول غفران خود قرار دهد، دعاهای ما را مستجاب گرداند، بیماران ما را شفای عاجل و کامل عنایت فرماید، کسانی که التماس دعا گفتند دعاهای آنها را مستجاب نماید و حوائج آنها را برآورده به خیر بفرماید. خدایا! توفیق عبادت و بندگی و درک فضیلت شب قدر به همۀ ما عنایت بفرما.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰