جلسۀ ۲۳، رمضان ۱۴۴۲ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
بیانات
آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲، جلسهٔ بیست و سوم
با ابتهال و تضرّع به درگاه خداوند کریم و منّان که در این آخرین ساعاتی که احتمال شب قدر در آن میرود، الساعه ما را مورد غفران و آمرزش خود قرار دهد، سلامها و تحیّات ما را به صاحب امشب امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف به لطف خود برساند، ما را مشمول دعاهای خیر آن حضرت و دعاهای ما را مشمول آمین حضرتش و مورد اجابت خودش قرار دهد، سخنان امیر مؤمنان و سیّد متّقیان علیه السّلام را در وصف اهل تقوا پیمیگیریم.
درمورد این عبارت توضیح میدادیم که حضرت فرمودند: سَهْلًا أَمْرُهُ؛ فرد متّقی امرش آسان است؛ یعنی آنجا که خداوند متعال سخت نگرفته او هم سخت نمیگیرد و اهل تکلّف نیست ـ چه در امر دینش، چه در امر دنیایش، چه در معاملات و مراوداتش و چه در مهمانی دادن و مهمانی رفتنش و… ـ و گفتیم تکلّف و سختگیری مصادیق زیادی دارد که از آن جمله سؤال بیجاست که خود بر دو قسم است: ۱) یا سؤالی است که پاسخش اصلاً نه به درد دنیا و نه به درد آخرت میخورد و هیچ تأثیری در سرنوشت انسان ندارد و ۲) یا سؤال درست و مفید است، امّا در موقعیت نامناسب و در زمان نادرست پرسیده میشود.
نمونهای از پرسشی بیجا و بیموقع
از جمله اشاره کردیم که فردی از بنیاسد در موقعیت نامناسبی خدمت امیرالمؤمنین علیه السّلام یک سؤال دینی ـ سیاسی و دارای تأثیر و موج اجتماعی مطرح کرد و عرضه داشت: کَیْفَ دَفَعَکُمْ قَوْمُکُمْ عَنْ هَذَا الْمَقَامِ وَ أَنْتُمْ أَحَقُّ بِهِ؛ چگونه قوم شما شما را از مقام خلافت دور کردند و خود به جای آن نشستند، درحالیکه شما به این مقام سزاوارتر بودید؟ حضرت فرمودند: یَا أَخَا بَنِی أَسَدٍ! إِنَّکَ لَقَلِقُ الْوَضِینِ تُرْسِلُ فِی غَیْرِ سَدَد؛ ای برادر بنیاسدی! کار تو روی حساب و کتاب نیست و بهیکباره کلامت را درجاییکه استحکام ندارد و درست نیست، رها میکنی! یعنی اکنون و در این شرایط جای طرح این پرسش نبود. سپس حضرت فرمودند:
وَ لَکَ بَعْدُ ذِمَامَهُ الصِّهْرِ وَ حَقُّ الْمَسْأَلَهِ وَ قَدِ اسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ؛
یعنی حالا که گفتی، چون از طایفهای هستی که پیامبر صلّی الله علیه وآله در آن طایفه ازدواج کردند (زینب بنت جحش از طایفۀ بنیاسد همسر پیامبر صلّی الله علیه وآله بوده است) و حقّ سؤال هم داشتی و پرسیدی، پاسخت را میدهم. سپس حضرت فیالجمله مطالب کوتاهی را دراینرابطه بیان فرمودند:
أَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَیْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ وَ نَحْنُ الْأَعْلَوْنَ نَسَباً وَ الْأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ۹ نَوْطاً فَإِنَّهَا کَانَتْ أَثَرَهً شَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِینَ وَ الْحَکَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ إِلَیْهِ یَوْمُ الْقِیَامَهِ؛
اینکه که دیگران این مقام را اشغال کرده و ما را از آن دور کردند و خود بر آن تکّیه زدند، بااینکه ما از لحاظ نسب و از لحاظ وابستگی به پیامبر صلّی الله علیه وآله نزدیکتر و درنتیجه سزاوارتر بودیم، بدینخاطر بود که این مقام چیزی بود که بسیاری طالب آن بودند و عدّهای حرص بر آن داشتند و عدّهای دیگر (یعنی خود حضرت و اهلبیت علیهم السّلام) حرص بر آن مقام نداشتند و به دلایل و مصالحی از آن صرفنظر کردند، ولی حَکَم خداست و بازگشت هم در روز قیامت بهسوی خداست. حضرت در جواب آن سؤال به همین چند مطلب کوتاه اکتفا کرده و سپس شعری خواندند:
وَ دَعْ عَنْکَ نَهْباً صِیحَ فِی حَجَرَاتِهِ
وَ لَکِنْ حَدِیثاً مَا حَدِیثُ الرَّوَاحِلِ
بعضی گفتهاند حضرت فقط مصراع اوّل را خواندند و بعضی گفتهاند تمام بیت را خواندند. بههرحال مضمونش این است که آن قضیّه گذشته است و داد و فریادش هم شده است، فعلاً آن را رها کن!
لزوم پرداختن به مسائل روز و اهم
خوب دقّت کنید! این یک مسئلۀ مهمّ اجتماعی و نیاز امروز ماست. امروزه ما به اینگونه کلمات و فهم آن و نکاتی که امیرالمؤمنین علیه السّلام در این کلام و نظیر آن بیان فرمودهاند، بسیار نیاز داریم. حضرت میفرمایند: آن قضیّه گذشته است و اکنون جای سؤال از آن نیست! بااینکه امر ولایت مسئلۀ بسیار مهمّی است و در روایت داریم: لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَهِ؛ دربارۀ هیچ چیز ندا داده نشده است، چنانکه دربارۀ ولایت ندا داده شده است. امّا هر چیز جایی و هر نکته مقامی دارد. نباید هر مطلبی را هرجا و بههرنحو بیان کرد. لذا حضرت فرمودند: فعلاً آن مطلب را رها کن! و سپس فرمودند:
وَ هَلُمَّ الْخَطْبَ فِی ابْنِ أَبِی سُفْیَانَ فَلَقَدْ أَضْحَکَنِی الدَّهْرُ بَعْدَ إِبْکَائِهِ وَ لَا غَرْوَ وَ اللَّهِ فَیَا لَهُ خَطْباً یَسْتَفْرِغُ الْعَجَبَ وَ یُکْثِرُ الْأَوَدَ؛
یعنی اکنون بیا به مسئلۀ روز و اهمّ بپرداز که مسئلۀ معاویه و طغیان و یاغیگری اوست. پس از اینکه روزگار مرا به گریه واداشت (یعنی قضایای مربوط به خلافت اتّفاق افتاد) الآن مرا به خنده وامیدارد و مهم نیست. این امر بزرگی است که تمام تعجّب را میبلعد و اختلاف و دشمنی را اضافه میکند. یعنی آن معاویهای که دشمن خدا و پیامبر صلّی الله علیه وآله بوده و در جنگها خودش و طایفهاش ضدّ اسلام جنگیده و بعد هم که ایمان آورده، از روی اکراه بوده و جزو طُلَقاء (آزادشدههای فتح مکّه) حساب میشود، اکنون آمده و خود را با من مقایسه میکند و به قول آن تعبیر: أنزلنی الدهر حتّی قیل معاویه و علیّ؛ آنقدر روزگار مرا پایین آورد تا گفته میشود: «علی و معاویه»! حضرت میفرمایند: بیا دربارۀ این مطالب سخن بگو:
حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللَّهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ وَ سَدَّ فَوَّارِهِ مِنْ یَنْبُوعِهِ وَ جَدَحُوا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ شِرْباً وَبِیئاً فَإِنْ تَرْتَفِعْ عَنَّا وَ عَنْهُمْ مِحَنُ الْبَلْوَى أَحْمِلْهُمْ مِنَ الْحَقِّ عَلَى مَحْضِهِ وَ إِنْ تَکُنِ الْأُخْرَى (فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُون)؛
اینان میخواهند نور خدا را خاموش کنند و مانع فوران آب از سرچشمه شوند. آنها بین من و خودشان آبشخور وبازدهای درست کردهاند. اگر این مشکلات برطرف شود و مسلّط شوم، آنها را بر جادۀ حقّ و حقیقت محض خواهم آورد و اگر این اتّفاق نیفتد و قضیّۀ دیگری رخ دهد، افسوس مخور که خدا به آنچه انجام میدهند، آگاه است.
توجّه به شرایط زمان و مکان در بیان مطالب
این درس بزرگی است که امیرالمؤمنین علیه السّلام به ما میدهند که حتّی مسئلۀ مهمّی مثل ولایت اگر موقعیت و زمان مناسب آن نبود، نباید مطرح شود. اگر هم حضرت پاسخ دادند، همۀ مطالب را نگفتند.
در اجتماع امروز نیز ما باید آگاه باشیم و هر سؤال یا مطلبی را هرجا نپرسیم و نگوییم. بعضی مطالب یا سؤالاتی که امروزه در برخی رسانهها مطرح میشود، صلاح نیست گفته شود؛ چون به جای اینکه برای ملّت منفعت داشته باشد، مضرّت دارد و دشمن از آن سوءاستفاده میکند. البتّه آنچه لازم است باید آشکار و شفّاف باشد و پنهان نباشد، امّا اسرار کشور نباید بیان شود و بعضی تصمیمات و حتّی نظریاتی که از جانب مقامات مطمئن و مورد اعتماد کامل گفته میشود، نباید از آنها درخواست افشاگری داشته باشیم؛ زیرا مضرّ به حال جامعه است و موجب سوءاستفادۀ دشمنان و خدایناکرده نابودی تصمیمات صحیح مسئولان میشود. البتّه مسئولان هم باید توجّه داشته باشند همیشه تصمیماتشان براساس تدبیر و با دقّت و مشورت کامل باشد که خدایناکرده اشتباهی رخ ندهد.
بههرحال این هم یک نوع تکلّف است که انسان سؤال بهجایی را در جای نامناسب مطرح کند. امیدواریم خداوند متعال به لطف و کرمش در این آخرین لحظات این سحر نورانی و شب مبارک، ما را مشمول الطاف خود بگرداند، دعاهای ما را مستجاب کند، عاقبت ما را ختم به خیر فرماید، دشمنان ما را نابود گرداند و آنچه صلاح ماست برای ما مقرّر بفرماید.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰