جلسه ۷، رمضان ۱۴۴۴ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
بیانات
آیتالله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (۱۴۰۲ ش)، جلسه هفتم
بیان شد که ماه مبارک رمضان، ماه بهدست آوردن ملکهٔ بافضیلت و صفت بسیار پرارزش تقواست و این امر جز با اجتناب از محرّمات الهی و مخالفت با نفس امّارهٔ بالسوء حاصل نمیشود.
ادامهٔ شرح و توضیح خطبهٔ متّقین
ما در سالهای گذشته، به مناسبت ماه مبارک رمضان و اینکه هدف از روزهداری در این ماه رسیدن به تقواست:
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ … لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛
روزه بر شما مقرّر شده است … شاید اهل تقوا شوید.
خطبهٔ امیرالمؤمنین علیه السّلام معروف به خطبهٔ متّقین را خدمت برادران و خواهران عزیز توضیح میدادیم. حضرت در این خطبهٔ بزرگ که به درخواست «هَمّام» بیان فرمودند، حدود صد صفت را برای متّقین برشمردهاند و ما هم که انشاءاللّه دنبال بهدست آوردن تقوا هستیم، این ماه مبارک بهترین زمان برای فهمیدن، خواندن و عمل کردن به دستور امام المتّقین علیه السّلام است.
جریان از این قرار بود که جناب هَمّام خدمت حضرت عرض کرد: صِفْ لِیَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ؛ متّقین را آنچنان برای من وصف فرمایید که گویا من آنها را مینگرم. حضرت ابتدا یک جواب اجمالی دادند، امّا آن انسان بزرگ و باعظمت قانع نشد و از حضرت درخواست کرد که متّقین را بهتفصیل برایش وصف کنند. حضرت هم پذیرفتند و صفات مهمّی را دراینزمینه ذکر کرده و چنین آغاز فرمودند:
فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ…؛
امّا پرهیزکاران! در دنیا داراى فضیلتهاى برترند:گفتارشان درست است؛ پوشش آنان میانهروی است….
بحمداللّه خداوند متعال توفیق داد در سالهای گذشته بخشهای مهمّی از خطبهٔ متّقین را از ابتدا شرح و توضیح دادیم و تا اینجا رسیدیم که:
الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ وَ إِنْ کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ بَعِیداً فُحْشُهُ لَیِّناً قَوْلُهُ؛
مردم به خیر او امیدوار و از شرّ او در اماناند. اگر در میان غافلان باشد، جزء ذاکران محسوب میگردد و اگر در میان ذاکران باشد، جزء غافلان محسوب نمیشود. آنکس را که به او ستم کرده میبخشد، به آنکه محرومش ساخته عطا میکند، و با آنکه پیوندش را قطع کرده میپیوندد. از سخن زشت دور، و گفتار او نرم است.
غایب بودن امر زشت و ناپسند، و حاضر بودن امر نیک و پسندیده
حضرت پس از بیان خصوصیّات مذکور و در ادامهٔ بیان ویژگیهای فرد متّقی میفرمایند:
غَائِباً مُنْکَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُهُ؛
کار ناپسند او غایب، و کار پسندیدهاش حاضر است.
البتّه آنچه ما میخوانیم براساس متن کتاب شریف نهج البلاغه است؛ گرچه بعضی از نقلهای دیگر برخی اختلافات جزئی دارد. حضرت بنابر نقل نهجالبلاغه میفرمایند: از صفات فرد متّقی ـ و بالطبع جامعهٔ متّقین ـ آن است که امر زشت و ناپسند او غایب است.
دو معنا برای غایب بودن امر زشت و ناپسند
فرد متّقی اصلاً امر زشت و ناپسند ندارد، امّا اینکه حضرت تعبیر فرمودند: «غَائِباً مُنْکَرُهُ؛ امر زشت و ناپسند او غایب است»، دو وجه میتواند داشته باشد:
۱) فرد متّقی اصلاً امر منکری ندارد و آنقدر تلاش کرده که جانش کاملاً پاک شده و هیچ آلودگی ندارد. بنابراین اصلاً زمینهٔ کار زشت در او وجود ندارد.
۲) فرد متّقی فرضاً هم امر منکری داشته باشد، امّا روی آن پرده افتاده و پنهان است؛ یعنی در شرایطی قرار گرفته که این امر منکر بروز و ظهور پیدا نمیکند.
توضیح آنکه: معمولاً انسانها خالی از امور منکر نیستند و در درونشان بعضی خصوصیّات وجود دارد که آنها را بهسوی برخی امور ناپسند میکشاند. در روایتی از خود امیرالمؤمنین علیه السّلام آمده است:
الشَّرُّ کَامِنٌ فِی طَبِیعَهِ کُلِّ أَحَدٍ؛
بدی در درون هر کسی نهفته است.
بعضی افراد برای برخی بدیها آمادگی بیشتری دارند؛ یکی صفت بخل در او بیشتر است؛ دیگری صفت ترس بیشتری دارد؛ فرد دیگر صفت هجو او بیشتر است؛ شخص دیگر صفت غیبت کردن دیگران و…، امّا فرد متّقی فرضاً هم زمینهٔ صفات ناپسند را داشته باشد، امّا روی آن پرده افتاده و بروز و ظهور نمییابد.
معنای حاضر بودن کار نیک و پسندیده
خصوصیّت دیگر انسان متّقی آن است که: «حَاضِراً مَعْرُوفُهُ؛ امر خوب و کار نیکش حاضر است»؛ یعنی فرد متّقی خود را بهگونهای تربیت کرده که صفات خوب در او بهطور بالفعل بروز و ظهور دارد و برای انجام کارهای نیک آمادگی دارد. چنین نیست که اگر بخواهد صفت خوبی در او بروز کند، نیاز داشته باشد که با تلاش، خود را به کار نیک وادار نماید.
توضیح آنکه: بعضی افراد بهخاطر تلاشهایی که در گذشته از دست دادهاند و کارهایی که باید انجام میداده ولی انجام ندادهاند، و نیز بهخاطر پارهای از عوامل زمینهای، اگر بخواهند کار خوبی انجام دهند، باید تلاش وافر و زیادی بکنند تا خود را برای انجام یک کار خیر آماده سازند؛ مثلاً اگر بخواهند به نیازمندی کمکی کنند، یا عبادت یا تلاشی را در راه خدا انجام دهند، باید آنقدر با خود مبارزه کنند تا آمادگی انجام چنین کارهایی را پیدا نمایند. اینگونه افراد کسانی هستند که اعمال خوب در آنها حاضر نیست، بلکه بهسختی از آنها صادر میشود.
امّا انسان متّقی چون دارای ملکهٔ تقواست، صفات خیر در او حاضر است و احتیاج به تلاش مضاعفی ندارد. بدینجهت است که حضرت میفرمایند: غَائِباً مُنْکَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُهُ؛ فرد متّقی اعمال بد از او غایب است ـ به دو معنایی که ذکر کردیم ـ و اعمال نیک برای او حاضر است ـ با توضیحی که بیان کردیم ـ و سپس حضرت میفرمایند: مُقْبِلًا خَیْرُهُ مُدْبِراً شَرُّهُ که در جلسهٔ آینده دربارهٔ آن سخن خواهیم گفت، انشاءاللّه.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰