جلسه ۶، رمضان ۱۴۴۴ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد
بیانات
آیتالله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی دامت برکاته
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (۱۴۰۲ ش)، جلسه ششم
بیان شد که ماه مبارک رمضان، بهترین فرصت برای بهدست آوردن صفت، خصلت و ملکهٔ بزرگ تقواست که بهترین زاد و بهترین ابزار برای سفر آخرت و برای دنیای ماست، و بهترین وسیله برای رسیدن به تقوا، پرهیز از مشتهیات و محارم الهی است، و آنچه تقوا را ازبینمیبرد، غلبهٔ شهوات است، و بالاترین درجهٔ تقوا ترک شهوات است، و حتّی اگر کسی میخواهد مزۀ لذیذ عبادت پروردگار و اطاعت خداوند متعال را احساس کند، باید اهل تقوا باشد و از اسارت شهوات خارج شود، و کسی که اسیر شهوات است، لذّت عبادت پروردگار را نمیچشد.
لزوم شناخت نفس برای مقابله با شهوات
منشأ شهوات، تسلیم شدن در برابر خواهشهای نفس و شهوات برخاسته از نفس امّارۀ بالسوء است؛ یعنی نفسی که به بدیها فرمان میدهد و شهوات را تحریک میکند. لذا انسان باید نفس امّارهٔ بالسوء را مهار کند که اگر توانست آن را مهار نماید، اهل تقوا خواهد بود.
بدینجهت شناختن نفس و کمالات و شهوات نفس برای رسیدن به تقوا از لازمترین امور است. در روایتی از رسول اکرم صلّی الله علیه وآله نکات جالبی دراینزمینه آمده است. نقل شده که فردی به نام «مُجاشِع» بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله وارد شد و از ایشان سؤالاتی پرسید:
۱) راه شناخت حق
مجاشع ابتدا خدمت حضرت عرض کرد:
یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَهِ الْحَقِّ؛
ای رسول خدا! راه شناخت حق چیست؟
«حق» معنای گستردهای دارد: خداوند متعال حقّ است؛ پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله و ائمّهٔ معصومین علیهم السّلام حقّاند؛ ولایت امیرالمؤمنین و اولاد طیّبین و طاهرینشان علیهم السّلام، عصمت فاطمهٔ زهرا علیها السّلام، قرآن کریم و عبادات، اینها همه حقّاند؛ طریق اسلام حقّ است و طریقهای دیگر باطلاند.
وجود حقّ مطلق و ردّ نسبیّت در حقّ و باطل
در اینجا لازم است نکتهای را بیان کنم و آن اینکه: اسلام روی مسئلهٔ حقّ و باطل تأکید ویژهای دارد و از دیدگاه اسلام حق مطلق و باطل مطلق وجود دارد و شناخت آنها نیز امکانپذیر است. امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرمایند:
حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِکُلٍّ أَهْلٌ؛
حقّ و باطلی در کار است و هر یک اهل خود دارد.
یعنی چنین نیست که همه اهل حق یا همه اهل باطل باشند. یکی از افکار شیطانی که در سالهای اخیر در جامعهٔ ما دمیده و مرتّب تزریق کرده و مستمرّاً تکرار کردهاند، این است که حقّ مطلق و باطل مطلق نداریم! بعضی چیزها میتواند هم حق و هم باطل باشد و اینچنین نیست که کسی حقّ مطلق و دیگری باطل مطلق باشد!
امّا باید توجّه داشت که این افکار کاملاً غلط و صددرصد اشتباه است. ما حقّ مطلق داریم: خداوند متعال حقّ مطلق است؛ قرآن کریم حقّ مطلق است:
لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ؛
هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن (قرآن) نمىآید.
پیغمبر، امیرالمؤمنین و دیگر معصومین علیهم السّلام همه حقّ مطلقاند و هیچ باطلی بههمراه ندارند. خیلی چیزهای دیگر هم حقّ مطلق است و بهطور کلّی هرچه شرع فرموده و قطعی است که از جانب شرع رسیده، حقّ مطلق است و هیچ باطلی در آن راه ندارد. بله، فهم ما هم در مواردی که قطعی و صددرصد و جزء واضحات است، حقّ است؛ حتّی در مرحلهٔ اثبات (فهم و ادراک)، چه رسد به مرحلهٔ ثبوت (در متن واقع). بله، درمورد مرحلهٔ ثبوت و اثبات نکاتی داریم که در جای خود ذکر کردهایم، امّا بههرحال در مرحلهٔ اثبات یعنی فهم و ادراک هم خیلی چیزها حقّ است و هیچ باطلی در آن راه ندارد.
شگرد شیطان و دشمنان اسلام
این شگرد دشمنان اسلام است که در مفهوم حقّ و باطل تصرّف میکنند، و این شگرد شیطان برای اغوای بشریّت است که البتّه شیطان هم دشمن اسلام است و عوامل زیادی برای تحقّق اهداف خود دارد. متأسّفانه عدّهای هم به نحو غلط این سخن باطل را تکرار میکنند، درحالیکه این سخن که حقّ و باطلی نداریم، از باطلترین باطلهاست!
اتّفاقاً روایت مجاشع نیز خود ردّی بر این سخن است که ما حقّ و باطل نداریم؛ زیرا پیغمبر صلّی الله علیه وآله سؤال مجاشع را سؤال بهجایی دانستند و پاسخ دادند.
جالب اینکه وجود حق ثبوتاً ـ یعنی اینکه در واقع حقّی وجود دارد ـ جزء مسلّمات بوده و سؤال مجاشع فقط این بوده که شناخت این حق چگونه است: کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَهِ الْحَقِّ؛ راه شناخت حق چیست؟ بنابراین کسانی که میگویند: شناخت نیز نسبی است، آن هم اشتباه است، بلکه شناخت هم میتواند صددرصد باشد. بله، بعضی اوقات ممکن است خطایی دراینزمینه صورت گیرد و شکّی در این مطلب نیست، امّا چنین نیست که شناخت اصلاً ممکن نباشد.
رابطهٔ شناخت نفس و شناخت حق
بههرحال، مجاشع شخص خیلی زرنگی بوده و میخواسته معیاری برای شناخت حق بهدست بیاورد، لذا از پیامبر صلّی الله علیه وآله پرسید: ما چگونه میتوانیم حق را بشناسیم؟ حضرت در پاسخی بسیار کوتاه فرمودند:
مَعْرِفَهُ النَّفْسِ؛
شناخت نفس!
یعنی راه شناخت حق این است که انسان خودش را بشناسد. متأسّفانه بسیاری از ما خود را نمیشناسیم، درحالیکه اگر کسی خودش را بشناسد، خدایش را هم خواهد شناخت؛ چون معلوم است که نفس ما مخلوق خداست و اگر ما نفسمان را درست بشناسیم، یعنی فهمیدهایم که مخلوقیم، و این یعنی خالقی داریم، و معلوم است که خالق ما صفات مخلوقها را ندارد؛ او خالق است و ما مخلوق؛ او غنیّ بالذات است و ما محتاج و….
بدینجهت حضرت فرمودند: اگر میخواهی حق را بشناسی، خود را بشناس؛ چنانکه در روایت دیگری از آن حضرت آمده است:
مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛
کسی که خود را بشناسد، خدای خود را شناخته است.
۲) راه موافقت با حق
پس از اینکه از لحاظ نظری توانستیم با شناخت خودمان حق را بشناسیم، سؤال دیگری مطرح میشود که چگونه با حق موافقت کنیم؟ بههمینجهت مجاشع از رسول خدا صلّی الله علیه وآله پرسید:
یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى مُوَافَقَهِ الْحَقِّ؛
ای رسول خدا! راه موافقت با حق چیست؟
گاهی ما حق را میشناسیم، امّا موافقت با حق نداریم. حضرت در پاسخ فرمودند:
مُخَالَفَهُ النَّفْسِ؛
مخالفت با نفس!
یعنی راه موافقت با حق آن است که انسان با نفسش مخالفت کند. این مسئلهٔ مهمّی است و همان مطلبی است که قبلاً بیان کردیم که باید شهوات را مهار کنیم و عبد شهوات و اسیر هوسها و آرزوهای نفس نباشیم.
۳) راه خشنودسازی حق
سپس مجاشع پرسید:
یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى رِضَاءِ الْحَقِّ؛
ای رسول خدا! راه بهدست آوردن خشنودی حق چیست؟
بالاترین حق، خداوند متعال است و حقتر از خداوند متعال حقّی متصور نیست. چگونه ما میتوانیم خشنودی حق را بهدست آوریم؟ حضرت در جواب فرمودند:
سَخَطُ النَّفْسِ؛
ناخشنودی نفس!
یعنی نفس امّارۀ بالسوء را ناراضی کن تا خدا را راضی کنی.
۴) راه رسیدن به حق و سلوک الی اللّه
مجاشع خدمت حضرت عرض کرد:
یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى وَصْلِ الْحَقِّ؛
ای رسول خدا! راه رسیدن به حق چیست؟
چگونه ما میتوانیم به حق متّصل شویم و به لقای حق برسیم؟ حضرت فرمودند:
هَجْرُ النَّفْسِ؛
هجرت از نفس!
یعنی راه رسیدن به حق، آن است که انسان از نفس امّارهٔ بالسوء هجرت کند. بعضی میگویند: راه سلوک الی اللّه چیست و چگونه ما میتوانیم به خدا برسیم؟ البتّه روشن است که مقصود، رسیدن معنوی و در عالم عقل است. حضرت میفرمایند: اگر میخواهی به خدا برسی، باید از نفس امّارۀ بالسوء هجرت کنی و خودت را هیچ نبینی. اگر کسی خودش را مطرح کرد و گفت: من فلان و بهمان هستم، دیگر خدا را نخواهد دید.
۵) راه اطاعت از حق
سپس مجاشع پرسید:
یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى طَاعَهِ الْحَقِّ؛
ای رسول خدا! راه اطاعت از حق چیست؟
در مواردی باید حق را اطاعت و بندگی کرد، امّا راه اطاعت از حق چیست؟ حضرت فرمودند:
عِصْیَانُ النَّفْسِ؛
نافرمانی نفس!
۶) راه به یاد حق بودن
مجاشع خدمت حضرت عرضه داشت:
یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى ذِکْرِ الْحَقِّ؛
ای پیغمبر خدا! راه بهدست آوردن یاد حق چیست؟
انسان باید همیشه یاد خدا باشد، امّا چه کنیم که همیشه یاد خدا باشیم و چگونه یاد خدا را بهدست آوریم؟ حضرت فرمودند:
نِسْیَانُ النَّفْسِ؛
فراموش کردن نفس!
۷ و ۸) راه نزدیک شدن و انس با حق
مجاشع در ادامه دو پرسش دیگر مطرح کرد:
فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى قُرْبِ الْحَقِّ؛
پس عرض کرد: ای رسول خدا! راه نزدیک شدن به حق چیست؟
قَالَ التَّبَاعُدُ عَنِ النَّفْسِ؛
فرمودند: دور شدن از نفس!
فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَکَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى أُنْسِ الْحَقِّ؛
پس عرضه داشت: ای رسول خدا! راه انس با حق چیست؟
قَالَ الْوَحْشَهُ مِنَ النَّفْسِ؛
فرمودند: وحشت از نفس!
یعنی انسان باید از نفس گریزان باشد تا با حق انس پیدا کند.
۹) راه بهدست آوردن همهٔ موارد یادشده
درنهایت، مجاشع پرسید: همهٔ این مواردی را که فرمودید، چگونه بهدست بیاوریم؟:
یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ الطَّرِیقُ إِلَى ذَلِکَ؛
ای رسول خدا! راه بهدست آوردن اینها چیست؟
قَالَ الِاسْتِعَانَهُ بِالْحَقِّ عَلَى النَّفْسِ؛
حضرت فرمودند: کمک گرفتن از حق در برابر نفس.
یعنی از خدا استعانت بجو تا تو را کمک کند که با نفست مبارزه کنی:
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی؛
نفس بسیار به بدیها امر مىکند؛ مگر آنچه پروردگارم رحم کند.
نفس انسان، امرکننده به بدیهاست و چهبسا اینجا صیغهٔ مبالغه باشد؛ یعنی بسیار امرکننده به بدیهاست؛ مگر آنکه کسی مورد رحمت و لطف خداوند متعال قرار گرفته باشد.
نزدیکترین و دشمنترین دشمن انسان!
در این ماه مبارک رمضان با این شرایط استثنایی که خداوند متعال برای رحمت، مغفرت و برکت خود قرار داده، ما باید از ذات اقدس الهی استعانت بجوییم به و از او بخواهیم که ما را توفیق دهد در این ماه غفران، برکت و رحمت، با نفس امّارهٔ خود مبارزه کنیم؛ زیرا:
نَفْسُکَ أَقْرَبُ أَعْدَائِکَ إِلَیْکَ؛
نفس تو نزدیکترینِ دشمنانت به توست.
هرکسی نفس امّارهای دارد و این نفس امّاره از هر دشمنی به او نزدیکتر است:
أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ؛
دشمنترین دشمن تو نفس توست که درون توست.
خداوند متعال ما را از شرّ شیطان و نفس امّارهٔ بالسوء نگه دارد و همهٔ ما را مشمول غفران و برکات خود بهویژه در این ماه برکت، رحمت و غفران قرار دهد.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰