آنچه را دوست ندارى به تو گویند، مگو!

از دستورات مهمّ این است که: آنچه دوست نداری به تو گفته شود، به دیگران نگو؛ یعنی آنچه از دیگران ناپسند می‌داری که به تو بگویند یا با تو رفتار کنند، خودت نیز نسبت به آنان انجام نده.

بیانات

آیت الله سیّد محمّد‌رضا مدرّسی طباطبایی یزدی دام ظلّه

درس اخلاق، سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳

جلسهٔ بیست و دوم (۱۴۰۳/۰۲/۲۴)

آنچه را دوست ندارى به تو گویند، مگو!

امیرالمؤمنین علیه السّلام در ادامهٔ نامهٔ خود به فرزند گرامی‌شان می‌فرمایند:

وَ لَا تَقُلْ‏ مَا لَا تُحِبُّ‏ أَنْ یُقَالَ لَکَ؛

و آنچه را دوست ندارى به تو بگویند، تو هم به دیگران مگوى.

یکی از دستورات مهمّی که حضرت می‌فرمایند، این است که: آنچه دوست نداری به تو گفته شود، به دیگران نگو. نظیر این تعبیر و کلّی‌تر، در برخی کلمات دیگر آن حضرت نیز آمده است:

کَفَاکَ‏ أَدَباً لِنَفْسِکَ اجْتِنَابُ مَا تَکْرَهُهُ مِنْ غَیْرِکَ؛

در ادب تو همین بس که از آنچه از دیگران نمى‏‌پسندى، دوری کنى‏.

یعنی آنچه از دیگران ناپسند می‌داری که به تو بگویند یا با تو رفتار کنند، خودت نیز نسبت به آنان انجام نده.

همیشه از دیگران توقّع نداشته باشیم!

این مسئلهٔ بسیار مهمّی است که این‌چنین نباشد که ما همیشه از دیگران توقّع داشته باشیم! دائم به دیگران اعتراض کنیم که: چرا این‌چنین با من صحبت کردی؟! چرا چنین بی‌محلّی کردی؟! چرا تبعیض قائل شدی؟! چرا این‌چنین مرا از یاد بردی؟! و…، امّا از آن طرف، آیا خودمان چنین رفتارهایی را با دیگران نداریم؟! همین که دوست نداریم کسی به ما بی‌محلّی کند، با بی‌ادبی حرف بزند، حقّی از حقوقمان را ضایع کند و…، خودمان نیز نباید با دیگران چنین رفتارهایی داشته باشیم.

بعضی افراد در زندگانی اجتماعی انواع برخوردهای ناصواب را با دیگران دارند، امّا اگر کسی با آن‌ها برخورد ناصوابی انجام دهد، داد و فریادشان بلند می‌شود! حضرت می‌فرمایند این روش غلطی است، بلکه انسان باید همیشه به‌گونه‌ای باشد که همان‌طور‌که خودش می‌خواهد با او به‌نحو صواب و صحیح برخورد شود، او هم با دیگران به‌نحو صواب و صحیح برخورد کند؛ چه در رفتار و چه در گفتار.

با مردم نیکو سخن بگویید!

خداوند متعال در‌مورد نحوهٔ گفتار با دیگران می‌فرمایند:

قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً؛

با مردم نیکو سخن بگویید.

یعنی به روش نیک و خوب با دیگران سخن بگویید. و در‌مورد رفتار می فرماید:

أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللهُ إِلَیْکَ؛

همچنان‌که خدا به تو نیکى کرده، نیکى کن.

رعایت ادب حتّی میان دوستان صمیمی

ممکن است بعضی بگویند: ما با برخی افراد دوستی عمیقی داریم و دوستان صمیمی هستیم، لذا عیبی ندارد که به آن‌ها احترام نگذاریم یا بعضی الفاظ را در‌مورد آنان به کار ببریم.

ولی این مسئله در روایات مورد نهی قرار گرفته است؛ چنان‌که در روایتی از امام صادق علیه السّلام نقل شده که امام باقر علیه السّلام پیوسته چنین می‌فرمودند:

عَظِّمُوا أَصْحَابَکُمْ وَ وَقِّرُوهُمْ‏ وَ لَا یَتَهَجَّمْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ؛

یاران خود را بزرگ شمارید و احترام کنید و با یکدیگر با هجمه برخورد نکنید.

مرحوم دیلمی در کتاب ارشاد القلوب که انصافاً کتاب لطیف و با‌معنویّتی است، می‌فرماید: بعضی‌ گفته‌اند که جُنید گفته است: وقتی انسان به مرحلهٔ بالایی از محبّت می‌رسد، دیگر لازم نیست ادب را رعایت کند. این عبارتِ با‌قافیه هم معروف است که: تسقط الآداب بین الاحباب؛ در میان دوستان، آداب از بین می‌رود. امّا جناب دیلمی با صراحت می‌فرماید: هذا غلط؛ این سخن غلط است، بلکه هر‌گاه دوستى محکم و خالص شود، رعایت ادب مؤکّد و لازم‌تر می‌شود. دلیل این مطلب آن است که رسول خدا صلّی الله علیه وآله بالاترین محبّت را نسبت به ذات اقدس الهی داشتند و خداوند نیز نسبت به ایشان بیشترین محبّت را داشت و در‌عین‌حال مؤدّب‌ترین فرد نسبت به خداوند بودند و آنچه به‌عنوان خضوع و خشوع در درگاه الهی انجام می‌دادند، اصلاً از حدّ و حصر خارج است.

بنابراین آنچه بعضی می‌گویند که: «ما به مرحلهٔ حبّ رسیده‌ایم و دیگر نیازی به نماز و امثال آن که نشانهٔ ادب و وسیلهٔ قرب است، نداریم»، معلوم است که غلط می‌باشد.

ادب در هر جایی و نسبت به هر کسی اقتضایی دارد

البتّه در اینجا استثنایی وجود دارد ـ منتها نه از این باب ـ و آن اینکه گاهی در معاشرت‌ها رعایت بعضی از آداب نسبت به نزدیکان با دیگران فرق می‌کند، ولی این معنایش آن نیست که انسان نسبت به نزدیکان ادب نداشته باشد، بلکه به این معناست که ادب در هر جایی و نسبت به هر کسی اقتضایی دارد؛ ادبی که انسان با دیگران دارد، ادبی که با شاگرد دارد، ادبی که با استاد دارد، ادبی که با مادر دارد، ادبی که با پدر دارد و… این‌ها ممکن است با هم تفاوت داشته باشند.

امیدواریم خداوند متعال همهٔ ما را متأدّب به آداب الهی بگرداند.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته