جلسه ۲۱، رمضان ۱۴۴۵ قمری، صدا و سیمای مرکز یزد

تحقّق بسیاری از وظایف حاکمیّت اسلامی، وابسته به یاری مردم است. ما مردم نباید خود را کنار بدانیم و بگوییم دولت وظیفهٔ خودش را انجام دهد، بلکه در تک‌تک امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از هر نوعی باشد و به‌ویژه در یاری رساندن به ...

بیانات

آیت‌الله سیّد محمّد‌رضا مدرّسی طباطبایی یزدی دام ظلّه

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵، جلسۀ بیست و یکم

با تسلیت شهادت مولا و آقایمان امیر‌‌مؤمنان و سیّد وصیّان علیّ بن ابی‌طالب علیهما السّلام و بزرگداشت شبی که محتمل‌القدر است و با امید به اینکه خداوند متعال لطف و کرم و رحمت ویژه‌اش را شامل همهٔ ما بگرداند، مطالب گذشتهٔ خود را با کلماتی از امیرالمؤمنین علیه السّلام به مناسبت ایّام و لیالی شهادت حضرت پی‌می‌گیریم.

در جلسات گذشته بیان کردیم که خداوند متعال در برنامهٔ سالانه و ویژۀ ماه رمضان عواملی را برای کمال بخشیدن به انسان‌ها و جامعه‌ها قرار داده و عقل و احساس را هماهنگ کرده است و یکی از آن عوامل گرسنگی کشیدن است تا انسان‌ها رنج گرسنگان را بفهمند و نسبت به وظایف خود در‌این‌زمینه حسّاس‌تر شوند.

وظیفهٔ ویژهٔ عالمان و حاکمان نسبت به گرسنگی گرسنگان

توجّه به گرسنگی گرسنگان برای علما و حاکمان از دیدگاه اسلام وظیفه‌ای پر‌رنگ‌تر است. امیرمؤمنان علیه السّلام، صاحب این شب و بلکه صاحب همهٔ شب‌ها، آن بزرگمرد عالَم بشریّت، سیّد حکیمان و امام متّقیان در خطبهٔ معروف به خطبهٔ شقشقیّه، فلسفهٔ پذیرش حکومت را از‌جانب خود چنین بیان می‌فرمایند:

أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّهَ وَ بَرَأَ النَّسَمَهَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا؛

بدانید! سوگند به خدایى که دانه را شکافت و جان‌ها را آفرید. اگر حضور انبوه بیعت‌کنندگان نمى‏بود و گرد آمدن یاوران حجّت را بر من تمام نمى‏کرد، و اگر خداوند از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر شکم‌بارگى ستمکاران و گرسنگى ستم‌دیدگان خاموشى نگزینند، افسار شتر خلافت را بر گردنش مى‏افکندم و رهایش مى‏کردم و در پایان با آن همان مى‏کردم که در آغاز کرده بودم.

فلسفهٔ پذیرش حکومت: رفع نیاز مظلومان و محرومان
با توضیح من، حضرت می‌فرمایند: من ۲۵ سال از حکومت کناره‌گیری کردم؛ البتّه هر خدمتی از دستم برمی‌‌آمد، برای شما و برای پیشبرد اسلام انجام دادم، امّا در مسائل حکومتی دخالت مستقیمی نداشتم. اکنون که خلافت را پذیرفتم، می‌دانید برای چیست؟ برای دو امر است. این خیلی مهمّ است و حضرت قَسَم هم یاد می‌کنند و می‌فرمایند: قَسَم به آن کسی که دانه را شکافت و جان‌ها را آفرید، اگر این دو عامل نبود، من حکومت را نمی‌پذیرفتم و همان‌طور‌ که در این ۲۵ ‌سال کنار بودم، کنار می‌ماندم:

۱) حضور توده‌های عظیم مردم و تمام شدن حجّت به‌واسطهٔ وجود یاری‌رسان‌ها و یاوران.

۲) پیمانی که خداوند متعال از علما گرفته که در برابر شکم‌بارگی ظالمان و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند و همراهی نداشته باشند.

پس حضرت دو عامل را به عنوان عوامل پذیرفتن حکومت ذکر کردند: ۱. حضور و یاری مردم و ۲. پیمان خداوند از علما که در مقابل شکم‌بارگی ظالمان و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند. بنابراین اساساً یکی از فلسفه‌های قبول خلافت از‌سوی امیرالمؤمنین علیه السّلام همین بود که به رفع نیاز مظلومان و محرومان بپردازند و آنان را به حقوقشان برسانند؛ حقوقی که در اسلام برایشان تعیین شده است.

نیاز حکومت به حضور و یاری تک‌تک مردم

البتّه پذیرش حکومت، یک شرط دیگر هم داشت که مردم نیز حکومت را یاری کنند؛ یعنی مردم نباید کنار باشند و کمک نکنند؛ هر‌چند در رأس حکومت، امیرالمؤمنین علیه السّلام باشند که قدرت، شجاعت، مدیریّت، سیاست و عدالتشان هیچ همتایی ندارد؛ یعنی حتّی امیرالمؤمنین علیه السّلام هم به حضور و یاری تک‌تک افراد نیازمندند؛ چنان‌که در بعضی کلمات دیگر حضرت در نهج‌البلاغه آمده که می‌فرمایند: هر‌کس در هر موقعیّتی باشد، هرچند در‌نظر مردم بسیار حقیر و بی‌ارزش باشد، کمتر از آن نیست که حاکم اسلامی را یاری کند، هرچند آن حاکم منِ علی باشم.

این مسئله خیلی مهمّ است. تحقّق بسیاری از وظایف حاکمیّت اسلامی، وابسته به یاری مردم است. ما مردم نباید خود را کنار بدانیم و بگوییم دولت وظیفهٔ خودش را انجام دهد، بلکه در تک‌تک امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از هر نوعی باشد و به‌ویژه در یاری رساندن به مستضعفان، نیازمندان و محرومان در ابعاد گوناگون به همراهی مردم نیاز ‌است.

لزوم همراهی توده‌های عظیم مردم برای تحقّق اهداف بزرگ

بدانید اگر همراهی مردم نباشد، خیلی از کارهای بزرگ به سرانجام نمی‌رسد.در‌این‌زمینه نیز کلماتی از امیرالمؤمنین علیه السّلام در نهج‌البلاغه آمده که فوق‌العاده است. می‌دانید به‌واسطهٔ عدم حضور کافی مردم و سست‌عنصری عدّه‌ای، معاویه توانست برخی از سرزمین‌های اسلامی و تحت فرمان امیرالمؤمنین علیه السّلام را مورد تاخت‌و‌تاز قرار دهد. در یکی از این تهاجم‌ها که به شهر انبار شده بود، وقتی خبر به امیرالمؤمنین علیه السّلام رسید، حضرت بر‌افروختند و خودشان از کوفه بیرون آمده، در لشکرگاه نُخَیله خطبهٔ بسیار گله‌مندانه‌ای انشا فرمودند.

عدّه‌ای که افراد متدیّن و دلسوزی بودند، وقتی خطبهٔ حضرت را شنیدند، منقلب شدند؛ از‌جمله دو برادر بودند که خدمت امیرالمؤمنین علیه السّلام آمدند و عرض کردند: ای امیرالمؤمنین! هرجا ما را بفرستید، در هر شرایطی باشد، ما مقاومت خواهیم کرد، هرچند به جَمْرُ الْغَضَا وَ شَوْکُ‏ الْقَتَاد منجر شود؛ یعنی حتّی اگر ما را به‌سوی آتش شعله‌وری که خاموش نمی‌شود یا به‌سوی تیغ‌های تیز مجروح‌کننده بفرستید، ما حتماً خواهیم رفت و فرمان شما را انجام خواهیم داد.

حضرت وقتی حرارت این افرادِ واقعاً بااستقامت و پایبند به اصول را دیدند و سخن آنان را شنیدند، در روایت دارد: دَعَا لَهُمَا بِخَیْرٍ؛ برای آن‌ها دعای خیر کردند، امّا پس از آن فرمودند: وَ أَیْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِیدُ؛یعنی درست است که شما این‌چنین پا‌به‌رکاب هستید، امّا شما دو تن چگونه مى‏توانید نیاز ما را برآورید؟! این کار احتیاج به حضور توده‌های عظیم مردم دارد.

جمهوری اسلامی نیز که بحمداللّه امروزه پابرجا و سرافراز است و قدرتش در جهان زبانزد است، به‌خاطر حضور انبوه شما مردم متدیّن و دارای عقیدۀ راسخ و ثابت است. ما باید این حضور را قوی‌تر و فراگیرتر کنیم تا ان‌شاء‌اللّه هرچه زودتر به اهداف نهایی که برای جمهوری اسلامی ترسیم شده و اسلام از ما می‌خواهد، برسیم.

امیدواریم خداوند متعال به همهٔ ما توفیق عبادت و بندگی عنایت فرماید. در این شب عزیز و در این سحر نورانی از همهٔ عزیزان التماس دعا داریم.

و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته