پايگاه اطّلاع رساني مؤسّسه علمي، پژوهشي، فرهنگي پرتو ثقلين | qommpth.ir
     
 
فارسي | العربيه | اردو 
 
   
  •  
  • 25 فروردين 1400
  • 2021 Apr 14
 
 
   ویژه ها




 
   اوقات شرعي
 
   آمار پایگاه
امروز: 855
دیروز: 1739
ماه جاری: 60238
امسال: 60238
کل: 3371754
 
**به پایگاه اطّلاع رسانی مؤسّسه علمي، پژوهشي، فرهنگي پرتو ثقلين (پایگاه انعکاس و انتشار کامل اخبار و آثار حضرت آيت الله سيّد محمّد رضا مدرّسي طباطبايي يزدي دامت برکاته) خوش آمدید.**    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ     
تاریخ انتشار: 2/10/1399 - 10:26
کد خبر: 303 تعداد بازدید: 400 تعداد نظرات کاربران: 0  

  بیانات آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی یزدی پیرامون هتاکی‌های اخیر امجد/ یقین؛ مفهومی دارای مراتب و درّی کمیاب/ از مهم‌ترین نتایج یقین: ثبات قدم در راه حقّ/ اقدام ضدّ اولیای الهی در تاریخ اسلام و انقلاب/ دنیاطلبی و بی‌بصیرتی؛ عمده‌ترین دلایل انحراف از اسلام و انقلاب/ نمونهٔ انحراف، انحطاط، نفاق و فریب‌کاری/ قرارگیری در صف صهیونیست‌ها و جبههٔ دشمن‌ترین دشمنان اسلام
 
بیانات آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
 
در درس اخلاق (دوشنبه 1399/10/01)
 
و پیرامون هتاکی‌های اخیر امجد
 
یقین؛ مفهومی دارای مراتب و درّی کمیاب
 
یقین مفهومی تشکیکی و دارای مراتب است؛ چنان‌که در روایتی آمده: خدمت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله عرض شد: حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام روی آب راه می‌رفت. حضرت فرمودند: اگر یقینش بیشتر بود، روی هوا هم راه می‌رفت (1). پس معلوم می‌شود یقین مراتب و درجات مختلف دارد. همچنین در روایت دیگر آمده است:
 
 لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ الْعِبَادِ شَيْ‏ءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ (2)؛
 
 هیچ چیز بین بندگان کمتر از یقین تقسیم نشده است.
 
یقین واقعی ـ که اعتقاد جازم و مطابق حقّ است ـ کمتر به کسی داده شده ـ و اگر به کسی داده شد، مقام والایی دارد و مورد عنایت پروردگار عالَم قرار گرفته است.
 
از مهم‌ترین نتایج یقین: ثبات قدم در راه حقّ
 
یکی از مهم‌ترین نتایج یقین «ثبات بر راه حقّ» است. وقتی کسی حقّ را به روشنی و به طور قطع ببیند، ثباتش بر راه حقّ بسیار بیشتر از کسانی است که چنین یقینی ندارند. بعضی افراد با اینکه دنبال حقّ هستند، امّا چون به یقین نرسیده‌ و ابزار آن را هم فراهم نکرده‌اند، هر شبهه‌ای پدید می‌آید گرفتار شکّ و تردید می‌شوند. امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در آن کلمات معروف خود خطاب به کمیل چنین فرمودند (3):
 
إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً؛ در اینجا علم فراوانی است ـ و با دست مبارکشان به سينهٔ خود اشاره فرمودند ـ اگر کسی را پیدا کنم که حامل علمم باشد و بتوانم علمم را به او منتقل کنم. بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ؛ بله، کسی را پیدا کردم که مطالب را به خوبی فرا می‌گیرد و دریافت می‌کند و به تعبیری استعداد و فهمش خوب است، امّا قابل اعتماد نیست. مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا؛ دین را برای دنیا به کار می‌گیرد و آن را دستاویزی برای رسیدن به دنیای خود قرار می‌دهد. وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ؛ و با نعمت‌های الهی بر بندگان خدا تجاوز می‌کند و آن را وسیلهٔ فخرفروشی بر مردم قرار می‌دهد. وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ؛ حجّت‌های الهی و معانی علمی را که باید در طریق حقّ قرار گیرد، ضدّ اولیای الهی به کار می‌گیرد. أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ؛ بله کسی هم پیدا کردم که نسبت به حاملان حقّ مطیع و فرمان‌بردار است، امّا بصیرت ندارد و اصلاً درک نمی‌کند کجا و در چه موقعیتی قرار دارد. يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ؛ به محض اینکه شبهه‌ای پیدا می‌شود، دچار شکّ و تردید می‌شود و نمی‌تواند از حقّ دفاع کند و یقینش را ـ اگر داشته باشد ـ از دست می‌دهد.
 
اقدام ضدّ اولیای الهی در تاریخ اسلام و انقلاب
 
چقدر در طول تاریخ کسانی بودند که با حجج الهی، ضدّ اولیای الهی اقدام کردند. در صدر اسلام عدّه‌ای از اصحاب پیامبر صلّی الله علیه وآله به اسم اینکه کنار رسول اکرم صلّی الله علیه وآله بودند و با همین عنوان صحابه یا با مطالبی که احیاناً فراگرفته بودند، ضدّ امیرالمؤمنین علیه السّلام ـ که وصیّ پیامبر صلّی الله علیه وآله و مورد سفارش آن حضرت بودند ـ اقدام می‌کردند. حتّی افرادی بودند که تا «صفّین» هم با امیرالمؤمنین علیه السّلام آمدند و به نفع آن حضرت شمشیر زدند، امّا پس از آن جزء باند تبهکارترین تبهکاران عالَم قرار گرفتند و حتّی بعضی از آنان در لشکر عمر سعد در کربلا حضور پیدا کردند. و این مسئله در طول تاریخ پیوسته تکرار شده است؛ کسانی از اصحاب خاصّ ائمّه علیهم السّلام بودند که لغزیدند و گمراه شدند؛ ازجمله برخی اصحاب امام موسی بن جعفر علیهما السّلام که واقفی شدند و مورد لعن امام بعد قرار گرفتند. حتّی افرادی بودند که شیعه بودند و مرتد شدند ـ چه رسد به اینکه از تشیّع خارج شده باشند ـ و به‌خاطر فساد فراگیرشان دستور قتلشان به حسب برخی روایات صادر شده بود. 
 
این مسئله در طول تاریخ کم نبوده و در تاریخ معاصر ما نیز فراوان اتّفاق افتاده است. از ابتدای انقلاب اسلامی چه‌بسا افرادی که ـ هرچند به حسب ظاهر و به انگیزه‌های خاصّ خودشان و بعضی هم با انگیزه‌های درست ـ همراه انقلاب و امام قدّس سرّه و سایر مراجع بودند، امّا پس از مدّتی از نیمهٔ راه برگشتند.
 
باید توجّه داشت که انقلاب اسلامی علاوه بر آن که رهبر آن امام قدس سره بود مورد تأیید مراجع و علمای بزرگ نیز بود. اطّلاعیه‌هایی که مراجع در زمان انقلاب صادر می‌کردند و فرمایشاتی که پس از پیروزی انقلاب داشتند و مردم را برای شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی و قضایای بعدی تشویق می‌کردند، نشان می‌دهد این انقلاب مورد تأیید آنان نیز  بوده است. اساساً هدف این انقلاب همواره «اسلام» بوده و هست و این مطلب جزء بدیهیاتی است که همه آن را می‌فهمند؛ آن‌هم به عنوان دفاع از اسلام، نه به عنوان تهاجم به نقاط دیگر که کسی بخواهد اعتراض کند. درحقیقت، پیش از انقلاب، کشوری داشتیم که زیر لگدهای کفّارِ معاند لِه شده بود و دین و دنیای مردم به باد رفته بود و هر روز این فشار و هیمنه و سلطهٔ کفر و استکبار سنگین‌تر و عمیق‌تر می‌شد و انقلاب اسلامی در واقع رهایی این ملّت مسلمان از دست کفّار و دست‌نشانده‌های آنان بود.
 
دنیاطلبی و بی‌بصیرتی؛ عمده‌ترین دلایل انحراف از اسلام و انقلاب
 
تقریبا همه  با انقلاب اسلامی همراهی کردند و بسیاری  هم همراهی کردند، امّا درنهایت نتوانستند دوام بیاورند و به دلایل مختلف از مسیر اسلام و انقلابدور شدند. 
 
یکی از دلایل این انحراف، همان کلام امیرالمؤمنین علیه السّلام است که فرمودند: مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ. درواقع، این افراد طاقت نداشتند دین خود را حفظ کنند؛ زیرا کسی‌که بخواهد با ظلم مبارزه کند و در طریق عدالت باقی بماند، دچار محرومیت و محدودیت خواهد شد؛ چراکه عدالت سخت است؛ هم عدالت فردی و هم عدالت اجتماعی؛ مخصوصاً اگر کسی قدرتی داشته باشد و دستش به جایی برسد. آنها نمی‌توانستند این سختی‌ها را تحمّل کنند، بلکه می‌خواستند هرکاری خودشان و اطرافیانشان بخواهند انجام دهند. این انقلاب هم نمی‌توانست این مسئله را تحمّل کند. درنتیجه این‌گونه افراد از انقلاب بریدند.
دلیل دیگر انحراف در بعضی افراد، عدم بصیرت است؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ. متأسّفانه برخی افراد به محض اینکه موجودی پیدا می‌شود و سخنی می‌گوید، سست شده و فکرشان مغشوش می‌شود و نمی‌فهمند راه درستی را که انتخاب کرده‌اند باید ادامه بدهند و استمرار بر حقّ و استقامت داشته باشند. اینکه کسی صرفاً به زبان بگوید انقلاب اسلامی را قبول دارم امّا در این راه استقامت نداشته باشد، کافی نیست، بلکه هم یعنی راه مستقیم را رفتن و بر طریق مستقیم بودن لازم است  و هم استقامت به معنای پشتکار داشتن:
 
(إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا) (4)؛
 
كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست، ‏و بر راه راست استقامت ورزیدند فرشتگان بر آنان فرود مى‏آيند [و مى‏گويند:] بيم نداشته باشید و غمگين مباشيد.
 
نمونهٔ انحراف، انحطاط، نفاق و فریب‌کاری
 
نمونه‌های این انحراف‌ها و کج‌روی‌ها در تاریخ انقلاب فراوان است؛ از همان اوایل پیروزی انقلاب تا امروز که ملاحظه می‌کنید فردی که اصلاً معلوم نیست چقدر هویّت دارد و به کمک  تبلیغات و نفاق و بعضی فریب‌کاری‌ها، عدّه‌ای خوش‌نفس را به خودش متوجّه کرده بود ـ گرچه تیزبینان و آنان که از نزدیک اطّلاع داشتند نوعاً در آن تردید جدی داشتند، ولی متأسّفانه بعضی را به خود جذب کرده بود؛ البتّه چه‌بسا آنها هم تقصیری نداشتند و به‌هر‌حال حُسنِ ظنّ داشتند ـ وقتی عاقبت دید تلاش‌هایش به نتیجه نمی‌رسد و آن اهداف بلندپروازانه و منافقانه‌اش محقّق نمی‌شود و همچنین افرادی هم روی او کار کردند و به او خط دادند، ببینید چگونه از مسیر حقّ دور می‌شود و دقیقاً در نقطهٔ مقابل قرار می‌گیرد و همهٔ انقلاب را من البدو الی الختم زیر سؤال می‌برد و جالب این است که با مفاهیم اسلامی می‌خواهد ضدّ اولیای اسلام اقدام کند: مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ.
 
البتّه کور خوانده است و بحمداللّه خداوند متعال شرایطی را فراهم فرموده که این سنگ‌اندازی‌ها دیگر نمی‌تواند تأثیری داشته باشد، ولی مایهٔ عبرت برای ماست که فردی بعد از حدود هشتاد سال به عنوان یک مسلمان و شیعه و حدود پنجاه سال مرتبط با حوزه‌های علمیه باشد و خود را به عنوان شاگرد و همدم بزرگان معرّفی کند ـ البتّه گاهی هم نزد آنان حضور پیدا می‌کرد ـ امّا در نهایت در صف بدترین صهیونیست‌ها و دشمنان اسلام قرار گیرد و مردم مسلمان را دعوت کند که به او ملحق شوند! ( هجرت به دار الکفر)
 
قرارگیری در صف صهیونیست‌ها و جبههٔ دشمن‌ترین دشمنان اسلام
 
 این خیلی عجیب است که کسی از جبههٔ اسلام به جبههٔ دشمن‌ترین دشمنان اسلام و قرآن و نظام جمهوری اسلامی بپیوندد و دیگران را نیز به آن دعوت کند! انحطاط تا کجا؟! معلوم می‌شود چنین فردی ازاساس به فکر چیز دیگری بوده و شواهد نیز گویای این مسئله است؛ سخنانی بر زبان جاری می‌کند که حتّی دشمن‌ترین دشمنان اسلام تا کنون ‌چنین سخنانی نگفته‌اند! خداوند متعال همهٔ ما را حفظ کند و شرّ این‌ها را از سر مردم مسلمان کم کند و الحمدللّه این لطف را کرده است؛ چراکه اینان آن‌قدر منحط شده و در چشم مردم بی‌ارزش هستند که هیچ‌کس به آنها اعتنا نمی‌کند و بدانید دشمنان هم از اینان بیشتر از  یک کاغذ توالت استفاده نمی‌کنند. منتها این  بیچاره‌‌ها ردای اسلامیت را به تن می‌کنند و خودشان فکر می‌کنند جایگاهی دارند و مردم برای آنها محلّی از اعراب قائل هستند. 
 
واقعاً باید به درگاه خداوند ابتهال کنیم که دین و ایمان ما را عاریه قرار ندهد؛ چنان‌که در روایت است بسیار دعا کنید و از خداوند متعال این‌چنین بخواهید:
 
اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِين؛‏
 
خداوندا! ما را از کسانی که دین و اعتقادشان عاریه است، قرار مده؛ یعنی کسانی‌ که چند صباحی دین دارند و سپس از آنها گرفته می‌شود.
 
تازه اگر بتوان درمورد آنها گفت که قبلاً دین درستی داشته‌اند که آن‌هم با سوابق سوئی که درمورد آنها نقل شده و بعضی از آنها را می‌دانیم، واقعاً بعید است دین درستی داشته باشند. البتّه تفاوتی هم نمی‌کند و ممکن است واقعاً دین داشته باشند ولی عاریه باشد و پس از مدّتی به واسطهٔ اعمال سوئشان آن را از دست داده باشند. 
 
به‌هرحال مشکلات و ابتلائات در این عالَم بسیار است و خدا نکند ما گرفتار این ابتلائات شویم و خدای‌ناکرده از عهدهٔ آن بر نیاییم. امیدواریم خداوند متعال همهٔ ما را از این ابتلائات حفظ فرماید، به همهٔ ما لطف و مرحمت عنایت نماید، ما را بر صراط مستقیم مستدام بدارد و عاقبت خیر را نصیب همهٔ ما بفرماید.
 
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
 
تهیّه: گروه معارف مؤسّسهٔ پرتو ثقلین
 
------------------------------
1) مصباح الشريعة، ص177؛ بحار الأنوار، ج‏67، ص179:
قَالَ الصَّادِقُ علیه السّلام الْيَقِينُ يُوصِلُ الْعَبْدَ إِلَى كُلِّ حَالٍ سَنِيٍّ وَ مَقَامٍ عَجِيبٍ كَذَلِكَ أَخْبَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله عَنْ عِظَمِ شَأْنِ الْيَقِينِ حِينَ ذُكِرَ عِنْدَهُ أَنَّ عِيسَى علیه السّلام كَانَ يَمْشِي‏ عَلَى‏ الْمَاءِ فَقَالَ صلّی الله علیه وآله لَوْ زَادَ يَقِينُهُ لَمَشَى عَلَى الْهَوَاء. 
2) الكافی، ج‏2، ص52:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا علیه السّلام قَالَ: الْإِيمَانُ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ الْعِبَادِ شَيْ‏ءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ.
3) نهج البلاغة، حکمت 147، ص495:
قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السّلام فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ‏ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ‏ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ يَا كُمَيْلُ الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ يَا كُمَيْلُ [كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ] هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَى [أُصِيبُ‏] أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْ‏ءٍ أَقْرَبُ شَيْ‏ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْت.
4) فصلت : 30.

 

Share
   لطفاً دیدگاه خود را بنویسید:
*نام:
ایمیل:
*نظر:
 
   نظرات کاربران:
رنگ زمينه:
         
سايز قلم: سرعت:
جهت حرکت: تنظيم حرکت:    
   حدیث هفته
خدا پسندانه است
بیان علی (ع) در بيان رفتارش با فاطمه عليها السّلام: به خدا سوگند كه تا زنده بود، نه او را عصبانى نمودم و نه به كارى مجبورش كردم! او نيز، نه مرا عصبانى نمود و نه در كارى، از من نافرمانى كرد. هنگامى كه به او نگاه مى‌كردم، غم‌ها و اندوه‌ها از من برطرف مى‌شدند.
كشف الغمّة، ج۱، ص۳۶۳
 
ورود کاربران

 

نام کاربري:
رمز عبور:
مرا به خاطر بسپار!

موجودی سبد:
 
   نظر سنجی
دیدگاه شما درباره کیفیّت تدوین و تنظیم تقریرات دروس خارج حضرت آیت الله مدرّسی یزدی دامت برکاته

عالی
خوب
متوسّط

 
   پیوندها
پایگاه‌های خبری 
وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها 
علمی، پژوهشی 
فرهنگی و اطّلاع رسانی 
برخی سایت‌های مذهبی 
روزنامه‌ها 
حوزوی 
مراکز تحقیقاتی 
مراکز و مؤسّسات 
فروشگاه‌های اینترنتی کتاب 
بازرگاني، بانک و بيمه 
موتورهای جستجوگر 
نشریّات و مجلّات 
وبلاگ‌ها 
شبکه‌های اشتراک لینک 
 
   سایر پیوندها










 
 
 
 
 
 
کليّه حقوق مادّي و معنوي اين پايگاه متعلّق به مؤسّسه علمي، پژوهشي، فرهنگي پرتو ثقلين بوده و در جهت ترويج معارف اسلامي هيچ گونه محدوديّتي
نسبت به برداشت مطالب با ذکر منبع وجود ندارد. با معرّفي اين پايگاه به ديگران در اجر معنوي آن سهيم شويد.
® Copyright © 1399 Qommpth.ir All Rights Reserved