تقریرات درس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 92-1391
جلسهی سی و دوم؛ سهشنبه 14/9/1391
نقد استدلال به روایت منصور بن حازم بر کفایت صرف ادعا
اولاً: مورد روایت به گونهای است که احتمال اینکه آن کیسهی دراهم متعلق به شخصی غیر از آن ده نفر حاضر در آن مجتمع باشد، ضعیف است. در چنین موردی که نه نفر گفتهاند مال ما نیست، حتّی اگر آن یک نفر چیزی هم نمیگفت، چه بسا کسی اطمینان میکرد مال اوست؛ چه رسد به اینکه إدعا هم کرده است. و بالجمله احتمال اینکه کیسهی مذکور از دیگری بوده است که قبل از جلوس این ده نفر در اینجا مانده است، احتمال عقلایی نسبت به کیسهس هزار درهمی نیست که بتواند ادّعای مالکیت یکی از این ده نفر را در حالی که معارض ندارد بی اثر کند.
ثانیاً: اینکه در روایت میفرماید «وَسْطَهم کِیسٌ؛ در موضعشان کیسهای است» معلوم میشود کسی ید روی آن نگذاشته و اینکه میگوید هزار درهم در آن بوده، قرینه نمیشود بر اینکه از قبل هزار درهم را شمرده و ید بر آن گذاشته بود. شاید بعداً فهمیده هزار درهم بوده، به هر حال مفروض روایت این نیست که کسی بر آن ید گذاشته بود. در چنین جایی اگر کسی ادعا کرد و ید بر آن گذاشت، به سیرهی عقلائیه و به حکم این روایت میگوییم مال اوست و مشکلی ندارد و نهایت اگر به اطلاق شامل صورت وضع ید بر کیسهی مذکور نیز بشود، آن را به ادلّهی دیگر تقیید میکنیم و میگوییم صحیحهی منصور بن حازم در دلالت بر قبول ادّعای مالکیت چیزی مربوط به آنجا است که از قبل دیگری بر آن ید نگذاشته باشد. ولی در ما نحن فیه اینچنین نیست، بلکه فرض آن است که در ید آخذ است و مخاطب به این آیهی شریفه است: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها» و همینطور روایت «عَلَى الْيَدِ مَا أَخَذَتْ حَتَّى تُؤَدِّي» بنابراین آخذ موظف است آن را ردّ به اهلش کند که در درجهی اوّل مالک است، و باید احراز کند این وظیفه را انجام داده است و با صرف ادعای کسی اگر آن را تحویل دهد، شک میکند ردّ امانت به اهل کرده است یا نه، پس احراز نمیکند که وظیفهاش را انجام داده، بلکه استصحاب عدم ردّ امانت به اهلش میکند. پس در ما نحن فیه به صرف ادعا نمیتواند مال را به مدعی تحویل دهد ...
براي دريافت متن کامل جلسه سی و دوّم اينجا را کليک کنيد.