تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال سیزدهم ـ جلسه 33 ـ دوشنبه 22/9/95
بررسی احتمالی دیگر در صورت سوم از قسم اول
به تعبیر محقق نائینی قدس سره بعضی توهم کردهاند که ابتدا باید اخص را نسبت به عام إعمال کرد و ماحصل را با خاص دیگر نسبتسنجی کرد، که در این صورت انقلاب نسبت پدید میآید.
توضیح ذلک: متوهّم میگوید باید ابتدا عام «اکرم العلماء» را به «لا تکرم العالم المرتکب للکبیرة» تخصیص زد که محصلش چنین میشود: «یجب اکرام العلماء غیر المرتکب للکبائر»، سپس این ماحصل را با «لا تکرم العالم العاصی» نسبتسنجی کنیم و معلوم است که نسبت این دو عموم و خصوص من وجه است؛ زیرا عالم ممکن است عاصی مرتکب کبیره باشد و فقط «یحرم اکرام العالم العاصی» شامل او شود، همچنین ممکن است عالمی داشته باشیم که اصلاً مرتکب گناه نمیشود، لامحاله «یحرم اکرام العالم العاصی» نمیتواند شاملش شود و فقط آن عام مخصَّص یعنی «یجب اکرام العالم غیر المرتکب للکبیرة» شاملش میشود، پس مواد افتراق روشن شد. اما مادهی اجتماع «عالم عاصی غیر مرتکب کبیره» (یعنی فقط مرتکب صغیره) است؛ زیرا هم «یحرم اکرام العالم العاصی» شاملش میشود چون مرتکب صغیره و عاصی است و هم «یجب اکرام العالم غیر المرتکب للکبیرة» شاملش میشود زیرا عالمی است که مرتکب کبیره نمیشود. در نتیجه عام مخصَّص و خاص اعم در مادهی اجتماع با هم درگیر میشوند و باید طبق قواعد تعارض عمل کنیم.
مرحوم نائینی میفرماید این سخنان صحیح نیست؛ زیرا میگوییم به چه دلیل چنین میکنید؟! اخص چه مزیتی دارد که ابتدا آن را اعمال کنیم و بعد نتیجه را با خاص دیگر بسنجیم؟!
بیان دو مطلب از محقق نائینی قدس سره ذیل صورت سوم
در ادامه مرحوم نائینی دو مطلب مهم ذکر میکنند:
مطلب اول اینکه تا به حال فرض میکردیم عام و خاص های منفصل، وجود داشته باشد، اما اگر این اخص متصل به عام بود نه منفصل؛ یعنی از اول عام اینچنین بود: «اکرم العلماء غیر المرتکبین للکبائر» و یک دلیل دیگر بیان میکرد: «لا تکرم العالم العاصی»، در اینجا نسبت عموم و خصوص من وجه میشد؛ زیرا هم مادهی افتراق داشتند و هم مادهی اجتماع. «عالم عادل» مادهی افتراق «اکرم العلماء غیر المرتکب للکبائر» بود و «عالم مرتکب کبیره» مادهی افتراق «یحرم اکرام العالم العاصی» بود و «عالم عاصی غیر مرتکب کبیره» مجمع و مادهی اجتماع میشد و لذا باید به قواعد تعارض مراجعه کنیم. کسی هم با این مطلب مخالفتی ندارد و همه این سخن را قبول دارند که اگر به هر حال اخص متصل بود حکمش چنین است.
مثالهای متعددی در این رابطه میتوان بیان کرد. مرحوم نائینی در فوائدالاصول این مثال را مطرح کردهاند که: اگر عام «اکرم العلماء» وجود داشته باشد و دلیل خاص آن «لا تکرم النحویین» باشد و دلیل اخص آن «لا تکرم الکوفی من النحویین» باشد، هر دو خاص باید اعمال شود و نتیجهاش این است که اصلاً نحوی را اکرام نکن. ولی اگر اخص به عام متصل شد؛ یعنی بیان شد «اکرم العلماء غیر الکوفیین من النحویین» عموم و خصوص من وجه میشود؛ زیرا اگر عالم نحوی و کوفی باشد، «اکرم العلماء غیر الکوفیین» شاملش نمیشود؛ چون فرض شد که کوفی است و اگر عالم باشد ولی نحوی نباشد، «لا تکرم النحویین» شاملش نمیشود، ولی اگر عالم غیر کوفی نحوی باشد مورد اجتماع میشود؛ چون نحوی است و «لا تکرم النحویین» شاملش میشود، همچنین عالم غیر کوفی است و «اکرم العلماء غیر الکوفیین» شاملش میشود. در نتیجه نسبت بین دو دلیل عموم وخصوص من وجه میشود، لذا در مادهی اجتماع درگیر میشوند و قواعد تعارض به کار میرود ...
براي دريافت متن کامل جلسه سی و سوّم اينـجا را کليک کنيد.