تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال سیزدهم ـ سال تحصیلی 96 ـ 1395
جلسه هفتم ـ شنبه 3/7/95
خلاصهی مطالب گذشته
در تفاوت بین دو باب تزاحم و تعارض بیان شد که تعارض یعنی تکاذب دو دلیل در مرحلهی جعل؛ زیرا مدلول دو دلیل یا متناقض هستند یا متضاد، اما در تزاحم هر دو دلیل میتواند در مرحلهی جعل ثابت باشد و تکاذبی بین دو دلیل از نظر جعل وجود ندارد. نکتهی آن را نیز چنین تبیین کردیم که قضایای شرعیه علی وجه قضایای حقیقیه مجعول هستند که نظری به وجود و عدم موضوعشان ندارند و قدرت هم از جمله چیزهایی است که دخیل در موضوع است، اعم از قدرت تکوینی و شرعی. لهذا گرچه مثل «ازل النجاسة عن المسجد» و «صلّ» هنگامی که وقت صلات ضیق است به حسب نظر بدوی تنافی دارند؛ یعنی «صلّ» اقتضا میکند که مکلف نماز بخواند و «ازل النجاسة» اقتضا میکند مسجد را تطهیر کند، و هر دو نمیتوانند جعل شده باشند؛ زیرا علی الفرض در ما نحن فیه مکلف قدرت بر جمع بین این دو را ندارد و تکلیف به غیر مقدور قطعاً از شارع صادر نشده است، ولی در چنین جایی نمیگوییم یکی از آن دو کذب است و صادر نشده است؛ زیرا در موضوع تکالیف، قدرت اخذ شده است و شارع در حقیقت و در لباب اینچنین فرموده است که ای مکلف! اگر عقلاً و شرعاً قادر هستی، (قادر شرعی یعنی اینکه مثلاً مشغول به واجب دیگری که دارای ملاک مساوی یا اهم است نمیباشد) نماز بخوان. در مورد ازاله نیز اینچنین است؛ یعنی ای مکلف! اگر عقلاً قدرت داری و اگر مشغول به اتیان واجب مساوی یا اهم نیستی، باید ازالهی نجاست انجام دهی. بنابراین اگر مکلف مشغول صلات شود و علی الفرض اهم باشد، امر به ازاله فعلی نخواهد بود؛ چون موضوع امر به ازاله که قدرت باشد، (اعم از قدرت تکوینی و شرعی) محقق نیست؛ زیرا شرطش این بود که مشغول به واجب مساوی و اهم نباشد، در حالی که فرض این است که صلات، یا اهم از ازاله یا مساوی با آن است، پس آنجا امر به ازاله فعلی نیست.
پس هنگام تلبس به اتیان اهم یا مهم مساوی، امر دیگر از فعلیت ساقط میشود و دیگر تضادی بینشان نیست؛ زیرا موضوعش از بین رفته است و ما در تعریف تعارض گفتیم که باید بینشان تنافی مستقر و پابرجا باشد، ولی در تزاحم، تنافی پابرجا نیست و لهذا نمیتوان گفت که تزاحم از مصادیق تعارض است.
بیان شد محقق عراقی رحمه الله بر تفاوت مذکور چنین اشکال کردند که قضیهی قدرت، با سایر اموری که در موضوع اخذ میشود متفاوت است؛ زیرا وقتی مولا فرمود «ازل» یا «صلّ»، گرچه قدرت مأخوذ در موضوع است اما خطاب اقتضا میکند که مکلف قدرت را تحصیل کند و قدرت موجود را هم صرف در اتیان متعلقش کند.
«ازل النجاسة عن المسجد» یعنی ای مکلف! قدرت خود را صرف ازاله از مسجد کن و اگر قدرت نداری برو تحصیل قدرت کن. در مورد صلات هم اینچنین است. بنابراین قدرت شرطی است که تحصیل آن و صرف آن در متعلق واجب است، لهذا حتی اگر بگوییم احکام مشروط به قدرت است (قدرت عقلی و شرعی) چون اقتضاء خطابات، تحصیل قدرت و صرف قدرت در هر متعلقی است لذا هر یک از متعلقها با همدیگر تعارض پیدا میکنند؛ «صلّ» میگوید قدرت تحصیل کن و صرف در اتیان نماز کن، «ازل النجاسة» هم میگوید قدرت تحصیل کن و صرف در اتیان ازاله کن. از سویی یک قدرت بیشتر موجود نیست، پس اینها با یکدیگر تکاذب دارند. پس تفاوتی که محقق نائینی رحمه الله و من تبع ایشان بیان کردند سودی نخواهد داشت.
نقد و بررسی اشکال محقق عراقی رحمه الله
فرمایش محقق عراقی رحمه الله هرچند مشتمل بر نکتهی دقیقی است و نگاه عالمانهای نسبت به قدرت مأخوذه در خطابات به عنوان موضوع و غیر آن کرده است، اما این فرمایش ایشان مربوط به جایی است که کسی شک در قدرت داشته باشد؛ یعنی مثلاً خطاب شده است که «صلّ» ولی شک داریم که آیا میتوانیم نماز اختیاری یعنی با قیام و وضو و رکوع و سجود انجام دهیم یا خیر؟ اینجا همانگونه که علما فرمودهاند مکلف باید احراز کند که قدرت ندارد، لذا اگر شک داشته باشد باید احتیاط کند تا ثابت شود که قدرت ندارد ...
براي دريافت متن کامل جلسه هفتم اينـجا را کليک کنيد.