تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال سیزدهم ـ سال تحصیلی 96 ـ 1395
جلسه چهارم ـ شنبه 27/6/95
اشکال دیگری از شهید صدر بر کلام سید خویی رحمهما الله
شهید صدر در ادامهی نقد کلام استادش سید خویی رحمهما الله بیان کرده است بین حاکم و محکوم تنافی وجود دارد، در حالی که طبق بیان سید خویی رحمه الله حکومت یعنی تفسیر کلام دیگر و با توجه به اینکه ما میخواهیم تنافی مستقر را بحث کنیم و موارد جمع عرفی خارج است، باید پرسید واقعاً چه تنافی بین حاکم و محکوم است؟! تنافیای ولو غیر مستقر در بین نیست و حاکم و محکوم کمال ملائمت با یکدیگر را دارند.
در نهایت شهید صدر به نقد کلام سید خویی رحمهما الله در باب تخصیص میپردازد. همانگونه که بیان شد سید خویی رحمه الله در مورد تخصیص فرمودند دو مرحله وجود دارد؛ یک مرحله مربوط به نسبت دلیل خاص با دلیل عام است، که جمع آن به این صورت است که خاص، عام را تخصیص میزند. و یک مرحله مربوط به دلیل خاص و دلیل حجیت عام است که ایشان در اینجا فرمود خاص حاکم بر دلیل حجیت عام است و نسبتش با دلیل حجیت عام، نسبت حاکم و محکوم است، البته در جایی که قرینهی قطعیهی وجدانیه نباشد، اما اگر قرینهی قطعیهی وجدانی بود نسبت را ورود میداند.
شهید صدر رحمه الله در اینجا نسبت به کلام استادش یک کنکاش جدی دارد و میفرماید بین دلیل خاص و دلیل حجیت عام، هیچ تنافی وجود ندارد، حتی تنافی غیر مستقر نیز وجود ندارد و بحث ما در اینجا از چیزهایی است که جمع عرفی دارد و آنها را از تعارض خارج میکند.
شهید صدر رحمه الله در توضیح عدم تنافی میگوید دلیل حجیت عام همان اصالة الظهور است؛ یعنی سیرهی عقلائیه بر عمل به ظهور عام در تمام افرادش، و این سیرهی عقلائیه غیر مردوعه است و قطعاً عند الشارع پذیرفته شده است و یک طرف نیز دلیل خاص قرار دارد که ظهور در معنایی دارد؛ مثلاً «لا تکرم زیداً العالم؛ زید عالم را اکرام نکن». ایشان میفرماید بین این دو تنافی نیست (حتی به نحو غیر مستقر)، بنابراین وقتی ما در صدد بیان موارد جمع عرفی هستیم ذکر اینکه این موارد از بحث خارج است معنا ندارد؛ زیرا اصلاً هیچ تنافی حتی بدوی هم وجود ندارد. نکتهی عدم تقابل این دو نیز آن است که دلیل حجیت عام که همان اصالة الظهور باشد یک حکم ظاهری است؛ یعنی وقتی حجیت دارد که شک در مراد واقعی داشته باشیم، در آن وقت اصالة الظهور را به کار میبریم و میگوییم کلام ظهور در عموم و شمول دارد پس حجت است، ولی اگر در جایی شک در مراد نداشته باشیم اصالة العموم به کار نمیبریم. پس اصالة العموم یا اصالة الظهور در عموم، یک حکم ظاهری است. از طرف دیگر خاص یک حکم واقعی است، «لا تکرم زیداً العالم» یک حکم واقعی است و حکم واقعی با حکم ظاهری حتی تنافی بدوی ندارد و وقتی که حتی تنافی بدوی نداشت، معنا ندارد ما به عنوان جمع عرفی، عام و خاص را از مفاد تعارض خارج کنیم.
نقد و بررسی کلام شهید صدر رحمه الله
اولاً: مرحوم خویی نخواسته است فقط جاهایی که تعارض بدوی دارد خارج کند، بلکه مواردی را شمرده است و گفته است اینها تعارض ندارند، شاهدش این است که تخصص را هم از این قبیل شمرده است. بنابراین نهایتاً اگر بیان شهید صدر رحمه الله بر اینکه دلیل حجیت عام، حکم ظاهری است و خاص حکم واقعی است تمام باشد، مصداق تخصص میشود؛ یعنی تخصصاً موضوع این دو با هم فرق دارد. و صریح عبارت تقریرات سید خویی رحمه الله آن است که تخصص هم از بحث خارج است: «و ظهر بما ذكرناه من معنى التعارض: أنّ موارد التخصص و الورود و الحكومة و التخصيص خارجة عن التعارض» ...
براي دريافت متن کامل جلسه چهارم اينـجا را کليک کنيد.