تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دوازدهم ـ سال تحصیلی 95ـ94
جلسه 39 ـ شنبه 19/10/94
کاشف الغطاء علیه الرحمة که شیخ رحمه الله معمولاً از ایشان تعبیر به «بعض الاساطین» میکند، بیان کرد که همیشه استصحاب نسبت به لوازم عقلیه و عادیه، مبتلای به معارض است؛ مثلاً استصحاب حیات برای اثبات انبات لحیه در مثال مذکور، معارض با استصحاب عدم انبات لحیه است؛ زیرا انبات لحیه مسبوق به عدم بوده است و میتوان استصحاب عدم در آن جاری کرد، در نتیجه آثار شرعیه بر آن مترتب نمیشود. جناب صاحب فصول نیز همین سخن را قبول کردهاند، البته ظاهراً ایشان بیان اضافهای نیز دارند.
اشکال شیخ بر دلیل کاشف الغطاء رحمهما الله
شیخ انصاری بر استدلال شیخ کبیر رحمهما الله اشکال وارد میکند که اینجا تعارضی برقرار نیست؛ زیرا استصحاب عدم انبات لحیه، همیشه محکوم استصحاب حیات است؛ زیرا بین این دو، سببیت و مسببیت برقرار است؛ انبات لحیه معلول ادامهی حیات است، لذا معنا ندارد که بگوییم استصحاب عدم انبات لحیه، معارض استصحاب حیات میشود؛ زیرا بین حاکم و محکوم تعارضی برقرار نمیباشد.
شیخ رحمه الله نقضی نیز وارد ساختهاند و آن اینکه اگر واقعاً استصحاب عدم لازم، معارض استصحاب ملزوم باشد، اختصاص به آثار لوازم عادی و عقلی ندارد بلکه این محذور در آثار شرعیه هم وجود دارد. فرضاً آبی سابقاً کرّ نبوده است و با شک در کریت، استصحاب عدم کریت جاری میکنیم، سپس دست نجس را در این آب که مسبوق به عدم کریت بوده غسل میکنیم، لامحاله دست محکوم به طهارت نمیشود؛ زیرا در آبی که تعبداً غیر کرّ است غَسل شده است. اکنون اگر این دست که استصحاب نجاست دارد، با لباس دارای رطوبت ملاقات کند، کاشف الغطاء رحمه الله میگوید لباس هم نجس میشود؛ زیرا دستِ مسبوق به نجاستی که در غیر کرّ غسل شده پاک نمیشود و اگر به لباسی با رطوبت ملاقات کند، نجس میشود. شیخ رحمه الله میگوید چرا میگویید لباس نجس میشود؟! لباس سابقهی طهارت داشته است، پس اینجا هم باید بگویید استصحاب طهارت لباس جاریست و با استصحاب عدم کریت ماء معارض میشود، در نتیجه ساقط میشوند و دیگر نمیتوان حکم به نجاست لباس کرد!
و بالجمله جناب شیخ اعلی الله مقامه به شیخ کبیر کاشف الغطاء رحمه الله چنین نقض میکند: اینکه میفرمایید همیشه استصحاب ملزوم، معارض با استصحاب عدم لازم در آثار شرعیهی لوازم عقلیه و عادیه است، صحیح نیست؛ زیرا در خصوص آثار شرعیه نیز این محذور هست، در حالی که شما ملتزم نیستید.
اشکالی بر فرمایش شیخ انصاری در ردّ کلام کاشف الغطاء رحمه الله
بعضی خواستهاند بگویند در اینجا حکومت در کار نیست و تعارضی که شیخ کبیر رحمه الله گفته است، موجود است و در نتیجه اشکال شیخ انصاری بر شیخ کبیر رحمهما الله مندفع میشود.
بیان ذلک: حجیت مثبتات بنابر مبنای حجیت استصحاب به أخبار، به یکی از این دو طریق متصور است؛
طریق اول اینکه استصحاب، لوازم عادیه و عقلیهی مستصحب را اثبات میکند؛ یعنی وقتی شارع ما را متعبد به حیات کرد و در نتیجه متعبد به ترتب آثار شرعیهی حیات شدیم، ما را متعبد به انبات لحیه و بلوغ هجده سال نیز به اعتبار آثار شرعیهی ایندو میکند.
طریق دوم آن است که وقتی شارع ما را متعبد به مستصحبی کرد، یعنی تمام آثار آن حتی آثار با واسطه تعبداً بر آن مترتب میشود؛ زیرا اثر الاثر اثرٌ. اگر شارع ما را به حیات بعد از ده سال متعبد کرد، نه تنها اثر شرعی حیات زید مترتب میشود بلکه آثار شرعی که بر لوازمش هم مترتب است، مترتب میشود؛ چون آنها هم اثر حیات است؛ زیرا اثر الاثر اثرٌ.
اما طریق اول قابل التزام نیست و نمیتوان از این طریق، مثبتات را حجت دانست که تعبد به مستصحب به اعتبار اثری که بر آن مترتب است، تعبد به لوازم عقلیه و عادیه به اعتبار آثارشان باشد. این طریقی است که دون اثباته خرط القتاد؛ آسانتر از اثبات آن، دست به بوتهی خاردار کشیدن است.
بنابراین فقط طریق دوم معقول و قابل التزام است که بگوییم تعبد به شیء، به اعتبار تمام آثارش است حتی اثر با واسطه؛ چون اثر الاثر اثرٌ ...
براي دريافت متن کامل جلسه سی و نهم اينـجا را کليک کنيد.