تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 95-1394
جلسهی شصت و هشتم؛ سهشنبه 17/1/1395
استدلال به روایات صحت عقد نکاح فضولی عبد
عرض کردیم روایاتی که به نوعی تصحیح نکاح فضولی از آنها استفاده میشود دو قسم است، یک قسم روایاتی که در مورد نکاحِ فضولی حرّ وارد شده است. قسم دوم روایاتی است که در مورد عقد نکاح فضولی عبد وارد شده است.
روایاتی که در مورد نکاح فضولی حرّ بود را خواندیم و عرض کردیم روایات نکاح فضولی عبد را جداگانه ذکر میکنیم؛ زیرا غیر واحدٍ من الفقهاء گفتهاند از این روایات حتّی به غیر از طریق اولویت یا قطع به مساوات، میتوان صحت مطلق عقد فضولی بعد از الحاق اجازه را استفاده کرد، و در نتیجه اشکالی که در استدلال به اولویت یا قطع به مساوات وارد بود و ما هم پذیرفتیم، در اینجا وارد نیست، و آن از طریق استناد به تعلیلی است که در این روایات وارد شده است؛ چراکه مناط اشکال در این روایات، اختصاص به نکاح حتّی نکاح عبد ندارد، همچنین مناط رفع اشکال و پاسخ امام علیه السلام نیز اختصاص به نکاح ندارد، و همهی موارد فضولی را شامل میشود.
از جمله اعلامی که بر این استدلال تاکید کردهاند، محقق نائینی و حضرت امام قدس سرهما میباشند، در عین حال سید خویی قدس سره و برخی دیگر به این استدلال اشکال کردهاند. ما ابتدا بعض این روایات را ذکر میکنیم و سپس کلمات اعلام را نقل و بررسی میکنیم.
روایات دالّ بر صحّت نکاح فضولی عبد
صاحب وسائل قدس سره روایاتی که در مورد نکاح فضولی عبد وارد شده، در بیش از یک باب ذکر فرموده است از جمله در باب بیست و چهارم از أبواب نکاح عبید و إماء. بعض این روایات عبارتند از:
1. مصحّحهی زراره:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَمْلُوكٍ تَزَوَّجَ بِغَيْرِ إِذْنِ سَيِّدِهِ فَقَالَ: ذَاكَ إِلَى سَيِّدِهِ إِنْ شَاءَ أَجَازَهُ وَ إِنْ شَاءَ فَرَّقَ بَيْنَهُمَا قُلْتُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّ الْحَكَمَ بْنَ عُتَيْبَةَ وَ إِبْرَاهِيمَ النَّخَعِيَّ وَ أَصْحَابَهُمَا يَقُولُونَ إِنَّ أَصْلَ النِّكَاحِ فَاسِدٌ وَ لَا تُحِلُّ إِجَازَةُ السَّيِّدِ لَهُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیهما السلام: إِنَّهُ لَمْ يَعْصِ اللَّهَ وَ إِنَّمَا عَصَى سَيِّدَهُ فَإِذَا أَجَازَهُ فَهُوَ لَهُ جَائِزٌ.
وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ مِثْلَهُ.
این روایت از لحاظ سند تمام است و به خاطر پدر علی بن ابراهیم یعنی ابراهیم بن هاشم، از آن تعبیر به مصححه یا حسنهی کالصحیحه میشود.
زراره میگوید از امام باقر علیه السلام در مورد عبدی سؤال کردم که بدون إذن مولایش ازدواج کرده است، حضرت فرمودند: امر آن به دست مولایش است، اگر خواست اجازه بدهد و اگر خواست بین آنها جدایی بیندازد. عرض کردم: خدا امر شما را به صلاح آورد. همانا حکم بن عتیبه و ابراهیم النخعی و اصحاب آن دو میگویند اصل نکاح فاسد است و اجازهی سید آن را برای عبد حلال نمیکند. حضرت فرمودند: همانا عبد عصیان خداوند متعال نکرده بلکه عصیان سیدش را کرده است، پس هرگاه مولا اجازه بدهد، نکاح برای عبد جایز است.
[دلالت این روایت بر تصحیح عقد نکاح فضولی عبد با الحاق اجازهی مولا، تمام است.]
این مطلب را هم تذکر دهیم که برخی در استدلال به مثل صحیحهی ابو عبیدة الحذاء اشکال کردند که لحن این روایت با لحن روایات نکاح عبد بدون إذن سیدش متفاوت است؛ زیرا در این روایت لفظ [«جائزٌ»] و «خیار» آمده، در حالی که در روایات نکاح فضولی عبد تعبیر به «أجاز» و امثال آن آمده است، لذا معلوم میشود این صحیحه درصدد بیان نکاح خیاری است و ربطی به نکاح فضولی ندارد.
در جواب عرض میکنیم چنین نیست که آن روایات با این روایت متفاوت باشد بلکه در بعض جاها عین هم است مانند اینکه در این روایت داشت «ذاک الی سیده» و در بعض روایات نکاح فضولی حر داشت «ذاک الی ابنه»، پس اینکه در آن روایت لفظ خیار آمده امّا در روایات دیگر «أجاز» و امثال آن آمده، موجب نمیشود بگوییم روایت درصدد بیان مطلب دیگری است ...
براي دريافت متن کامل جلسه شصت و هشتم اينـجا را کليک کنيد.