تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 95-1394
جلسهی بیست و هشتم؛ دوشنبه 23/9/1394
دلیل چهارم: تمسّک به روایات بطلان طلاق مکره
دلیل دیگری که مرحوم شیخ قدس سره برای بطلان بیع مکرَه اقامه میکند، تمسّک به روایات دالّ بر بطلان طلاق اکراهی است، که با ضمیمهی عدم فرق بین طلاق، بیع و بلکه سایر عقود و ایقاعات میتوان از این روایات استفاده کرد که بیع مکرَه هم مثل طلاقش باطل است.
برای بررسی این دلیل، ابتدا باید روایات مفید بطلان طلاق مکرَه را بررسی کنیم، سپس با توجه به مقدار دلالت آنها، منتقل به بحث بطلان بیع اکراهی شویم.
روایات دال بر بطلان طلاق مکرَه
صاحب وسائل قدس سره این روایات را در کتاب الطلاق، در باب37 از ابواب مقدمات و شرایط طلاق، تحت نام «بَابُ أَنَّهُ يُشْتَرَطُ فِي صِحَّةِ الطَّلَاقِ الِاخْتِيَارُ فَلَا يَصِحُّ طَلَاقُ الْمُكْرَهِ وَ الْمُضْطَر» ذکر کرده است. این روایات عبارتند از:
1. حسنهی کالصحیحهی زرارة:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السّلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ طَلَاقِ الْمُكْرَهِ وَ عِتْقِهِ فَقَالَ: لَيْسَ طَلَاقُهُ بِطَلَاقٍ وَ لَا عِتْقُهُ بِعِتْقٍ فَقُلْتُ: إِنِّي رَجُلٌ تَاجِرٌ أَمُرُّ بِالْعَشَّارِ وَ مَعِي مَالٌ فَقَالَ: غَيِّبْهُ مَا اسْتَطَعْتَ وَ ضَعْهُ مَوَاضِعَهُ فَقُلْتُ: فَإِنْ حَلَّفَنِي بِالطَّلَاقِ وَ الْعَتَاقِ؟ فَقَالَ: احْلِفْ لَهُ ثُمَّ أَخَذَ تَمْرَةً فَحَفَرَ بِهَا مِنْ زُبْدٍ كَانَ قُدَّامَهُ فَقَالَ: مَا أُبَالِي حَلَفْتُ لَهُمْ بِالطَّلَاقِ وَ الْعَتَاقِ أَوْ أَكَلْتُهَا.
این روایت از لحاظ سند تمام است [و به خاطر پدر علی بن ابراهیم یعنی ابراهیم بن هاشم، از آن تعبیر به حسنهی کالصحیحه میشود.]
زراره میگوید از امام باقر علیه السّلام دربارهی طلاق و عتاق مکرَه سئوال کردم. حضرت فرمودند: طلاقش طلاق نیست و نیز عتقش عتق نیست (یعنی باطل است). زراره میگوید خدمت حضرت عرض کردم: من مردی تاجر هستم و بر مالیات بگیر عبور میکنم در حالی که همراهم مالی است. حضرت فرمودند: تا میتوانی پنهانش کن و در جای خوبی نگهدار. عرض کردم: اگر بر طلاق و عتاق قسمم دادند چه؟ فرمودند: برای او قسم بخور. سپس حضرت خرمایی را برداشتند و درون سرشیری که روبرویشان بود زدند و فرمودند: ابائی ندارم که برای آنها به طلاق و عتاق قسم بخورم یا اینکه این خرما را بخورم.
این روایت دلالت میکند که طلاق مکرَه باطل است و اثری بر آن مترتب نیست.
توهم نشود که این روایت مربوط به حصّهی خاصی از اکراه بر طلاق و عتاق است یعنی إکراه بر قسمِ به طلاق و عتاق؛ چراکه در جواب میگوییم: سؤال آقای زراره عام است (سَأَلْتُهُ عَنْ طَلَاقِ الْمُكْرَهِ وَ عِتْقِهِ) و جواب حضرت هم عام است. بله، حضرت بعد از تمام شدن جواب، مصداق خاصی را ذکر میکنند که این ذکر خاص بعد از عام، موجب مضیّق شدن عام (سؤال زراره و جواب حضرت) نمیشود. وجهی هم برای انصراف روایت به خصوص اکراه بر حلف به طلاق و عتاق وجود ندارد. لذا روایت شامل سایر موارد اکراه بر طلاق و عتاق هم میشود.
2. روایت عبدالله بن سنان:
وَ عَنْهُ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ ] عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: لَوْ أَنَّ رَجُلًا مُسْلِماً مَرَّ بِقَوْمٍ لَيْسُوا بِسُلْطَانٍ فَقَهَرُوهُ حَتَّى يَتَخَوَّفَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ يُعْتِقَ أَوْ يُطَلِّقَ فَفَعَلَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ شَيْءٌ.
مرحوم کلینی قدس سره این روایت را از علی بن ابراهیم ثقه نقل میکند، ایشان از پدر بزرگوار خود ابراهیم بن هاشم نقل میکند که در حکم ثقه است. اما مرویٌعنه ابراهیم بن هاشم مردد بین «ابن ابی عمیر» و غیر ایشان است که این «أو غیره» برای ما مجهول است و نمیدانیم چه کسی است. البته در مصدر یعنی الکافی، ابراهیم بن هاشم «عن بعض اصحابه عن ابن أبی عمیر أو...» نقل میکند که «بعض اصحابه» نیز برای ما مجهول است. بنابراین سند این روایت حداقل به خاطر مردد بودن بین ابن ابی عمیر و غیر ایشان، ناتمام است.
عبدالله بن سنان میگوید از امام صادق علیه السّلام شنیدم که فرمودند: اگر مرد مسلمانی بر قومی عبور کند که سلطان نیستند [ولی ظالم هستند] پس به او فشار بیاورند تا اینکه خوف بر نفسش پیدا کند که قسم به طلاق و عتاق بخورد و آن فرد این کار را انجام دهد، چیزی بر عهدهی او نیست.
این روایت هم موید مطلب است و بیان میکند اثری بر طلاق و عتاق مکرَه مترتب نیست.
دو روایت دیگر در این باب وجود دارد، امّا چون صاحب وسائل قدس سره این روایات را در اینجا تقطیع کرده، لذا این دو راوایت را از باب 18 نقل میکنیم ...
براي دريافت متن کامل جلسه بیست و هشتم اينـجا را کليک کنيد.