تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 95-1394
جلسهی بیست و هفتم؛ سهشنبه 3/9/1394
1. صحیحهی بزنطی:
وَ [أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الْمَحَاسِن] عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السّلام فِي الرَّجُلِ يُسْتَكْرَهُ عَلَى الْيَمِينِ فَيَحْلِفُ بِالطَّلَاقِ وَ الْعَتَاقِ وَ صَدَقَةِ مَا يَمْلِكُ أَ يَلْزَمُهُ ذَلِكَ؟ فَقَالَ: لَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله: وُضِعَ عَنْ أُمَّتِي مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ مَا لَمْ يُطِيقُوا وَ مَا أَخْطَئُوا.
صفوان بن یحیی و محمد بن ابی نصر بزنطی از امام رضا علیه السّلام نقل میکنند در مورد مردی که اکراه شده بود بر قسم به طلاق و عتاق و صدقهی آنچه که مالک است، آیا این قسمها بر او نافذ است؟ حضرت فرمودند: نه، پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله فرمودند: برداشته شده از امت من آنچه که بر آن اکراه شدهاند و آنچه که طاقت آن را ندارند و آنچه که خطاءً انجام میدهند.
این روایت از لحاظ سند صحیحه میباشد.
قسم به طلاق و عتاق، اصطلاحی است که مربوط به رسوم رائجهی عرب بوده که مثلاً میگفتند «إن کنت کاذباً فکل مملوک لی حرٌ أو کل إمرةٍ لی طالقٌ»، نه اینکه از الفاظ و أدات قسم استفاده کنند. برای روشن شدن معنای قسمِ به طلاق و عتاق، یک روایت صحیحه ذکر میکنیم که به روشنی این معنا را تبیین کرده است.
ـ صحیحهی سعد بن ابی خلف:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى علیه السّلام إِنِّي كُنْتُ اشْتَرَيْتُ أَمَةً سِرّاً مِنِ امْرَأَتِي وَ إِنَّهُ بَلَغَهَا ذَلِكَ فَخَرَجَتْ مِنْ مَنْزِلِي وَ أَبَتْ أَنْ تَرْجِعَ إِلَى مَنْزِلِي فَأَتَيْتُهَا فِي مَنْزِلِ أَهْلِهَا فَقُلْتُ لَهَا إِنَّ الَّذِي بَلَغَكِ بَاطِلٌ وَ إِنَّ الَّذِي أَتَاكِ بِهَذَا عَدُوٌّ لَكِ أَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّكِ فَقَالَتْ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ خَيْرٌ أَبَداً حَتَّى تَحْلِفَ لِي بِعِتْقِ كُلِّ جَارِيَةٍ لَكَ وَ بِصَدَقَةِ مَالِكَ إِنْ كُنْتَ اشْتَرَيْتَ جَارِيَةً وَ هِيَ فِي مِلْكِكَ الْيَوْمَ فَحَلَفْتُ لَهَا بِذَلِكَ فَأَعَادَتِ الْيَمِينَ وَ قَالَتْ لِي فَقُلْ كُلُّ جَارِيَةٍ لِي السَّاعَةَ فَهِيَ حُرَّةٌ فَقُلْتُ لَهَا كُلُّ جَارِيَةٍ لِي السَّاعَةَ فَهِيَ حُرَّةٌ وَ قَدِ اعْتَزَلْتُ جَارِيَتِي وَ هَمَمْتُ أَنْ أُعْتِقَهَا وَ أَتَزَوَّجَهَا لِهَوَايَ فِيهَا فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْكَ فِيمَا أَحْلَفَتْكَ عَلَيْهِ شَيْءٌ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا يَجُوزُ عِتْقٌ وَ لَا صَدَقَةٌ إِلَّا مَا أُرِيدَ بِهِ وَجْهُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ثَوَابُهُ.
وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ وَ الَّذِي قَبْلَهُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ مِثْلَهُ.
سعد بن ابی خلف میگوید خدمت امام کاظم علیه السّلام عرض کردم: من جاریهای را به صورت پنهانی خریدم ولی خبرش به همسرم رسید [و قهر کرد] و از خانهی من خارج شد و إبا داشت که به منزلم برگردد. در منزل خویشانش به دنبالش رفتم و به او گفتم آنچه خبرش به تو رسیده باطل است و کسی که خبر را برای تو آورده، دشمن توست و میخواسته تو را تحریک کند. همسرم گفت: نه به خدا قسم بین من و تو هیچ خیری تا ابد نیست مگر اینکه قسم بخوری برای من به آزاد بودن تمام جاریههایی که برای توست و به صدقه بودن اموالت اگر جاریهای خریده باشی و الان در ملک تو باشد. پس به آنچه گفته بود قسم خوردم. اما دوباره یمین را اعاده کرد و به من گفت: بگو هر جاریهای که در این ساعت برای من است آزاد باشد، پس گفتم به او هر جاریهای که در این ساعت برای من است آزاد باشد. پس از جاریهام کناره گرفتم و تصمیم گرفتم که آزاداش کنم و با او ازداواج کنم به خاطر علاقهای که به او داشتم. حضرت فرمودند: چیزی بر تو به سبب ٱنچه که قسم خوردی نیست و بدان همانا جایز نیست عتق و نه صدقه مگر آنچه که به آن وجه الله عز وجل و ثوابش اراده شده باشد.
وجه دلالت صحیحهی بزنطی بر تعمیم حدیث رفع نسبت به احکام وضعیه
حضرت در این روایت «مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ» را بر طلاق و عتاق تطبیق نمودند و فرمودند که طلاق و عتاق و صدقهای که اکراهی باشد باطل است، و از آنجا که طلاق و عتاق اموری وضعی هستند، پس معلوم میشود که حدیث رفع شامل احکام وضعیه هم میشود.
مناقشه در استدلال به صحیحهی بزنطی
استدلال به صحیحهی بزنطی برای استفادهی تعمیم از حدیث رفع، دو اشکال دارد. اشکال اول را مرحوم شیخ و برخی دیگر ذکر کرده و از آن پاسخ دادهاند ...
براي دريافت متن کامل جلسه بیست و هفتم اينـجا را کليک کنيد.