تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دوازدهم ـ سال تحصیلی 95ـ94
جلسه 27 ـ سهشنبه 3/9/94
مسألهی آخر در استصحاب تدریجیات
تا کنون بحث مربوط به جایی بود که موضوع حکمی زمان یا زمانی باشد یا متعلق حکم به گونهای باشد که زمان یا زمانی در آن مأخوذ باشد و در همهی این موارد فرض در جایی بود که موضوع، کبرویاً مشخص است و شک به نحو شبههی موضوعیه و خارجیه وجود دارد؛ مثلاً میدانیم مولا فرموده است «تا نهار موجود است فلان ذکر را بگویید»، میدانیم (کبرویاً) هرگاه نهار تمام شد دیگر ذکر گفتن واجب نیست، تنها شکی که وجود دارد به این خاطر است که نمیدانیم آن نهاری که موضوع است هنوز باقیست یا منتفی شده است. همچنین در متعلق حکم؛ مثلاً میدانیم نماز باید در نهار باشد، شک داریم آیا نهار هنوز باقی است یا نه.
مرحوم آخوند رحمه الله سنخ دیگری از شک را مطرح میکند که عکس صورت سابق است:
میدانیم آن زمان و زمانیِ مأخوذ قطعاً زائل شده است و شبههای در آن نداریم، ولی احتمال میدهیم علیرغم زوال موضوع، همچنان حکم باشد؛ یا از این باب که حکم در هنگام تحقق آن موضوع معلوم، به نحو تمامِ مطلوب بوده است به این معنا که وقتی که آن زمان خاص بود، نهایت مطلوبیت وجود داشت ولی اگر آن زمان خاص برود، نه اینکه مطلوبیت نباشد بلکه همچنان مطلوبیت باقی است و در حدّ وجوب است؛ پس حکم هنوز باقی است. یا از این باب که آن موضوع در حدوث حکم دخالت داشت اما در بقاء، علت و ملاک دیگری میتواند جایگزین باشد. یا اینکه اصلاً همین که این حکم حادث شد، این کافی است در استمرارش و به تعبیر دیگر آن علتی که موجب پدید آمدن حکم بود علتی بود که نیاز به آن فقط در مرحلهی حدوث بود و همان حدوث، برای استمرار حکم در طول زمان کافی است.
پس سه وجه وجود دارد:
-
یا حکم در هنگام وجود آن موضوع، تمام مطلوب بوده و بعد از زوال هم مطلوب است و در عین حال همان حکم است.
-
یا اینکه ملاکی که برای حکم بود گرچه رفته، ولی ملاک دیگری آمده است، به شرط آنکه صادق باشد عرفاً همان حکم باقیست؛
-
یا اینکه آن موضوع فقط دخیل در حدوث بود، همین که آمد کافیست تا حکم مستمراً بعد از زوال موضوع هم باشد؛
آیا در این موارد میتوان استصحاب جاری کرد؟
مرحوم آخوند میفرماید اگر زمان یا زمانی که اخذ شده است، به گونهای باشد که عرف آن را مقوّم حکم بداند و تلقّی عرف آن باشد که حکم وجوداً و عدماً دائر مدار آن قید است ـ اعم از زمان یا زمانی ـ طبیعی است که استصحاب حکم در زمان شک جاری نمیشود؛ زیرا علی الفرض آن قید، مقوّم است؛ یعنی حکم وجوداً و عدماً دائر مدار آن است، پس هنگام فقد آن قید اگر حکم را استصحاب کنیم یعنی حکم جدیدی را جعل کردهایم و حال آنکه استصحاب، ابقاء حکم است نه احداث حکم. به لسان دیگر وحدت قضیهی متیقنه و مشکوکه که شرط جریان استصحاب است، با رفتن قید مقوم، مفقود میشود، پس استصحاب جاری نیست.
امّا اگر زمان، برای آن حکم ظرف باشد و زمانی نیز در حکمِ ظرف باشد؛ یعنی مقومیتی نداشته باشند، چون عرفاً وحدت قضیهی متیقنه و مشکوکه وجود دارد، میتوانیم استصحاب را جاری کنیم.
مثلاً مولا فرمود: «اجلس فی المسجد الی الزوال» و شک کردیم آیا این زوال به گونهای است که بعد از تحققش دیگر وجوبی نیست و فرد آزاد و رها میشود یا اینکه باید تا پایان زوال در مسجد بنشیند. بیان شد اینکه چنین شکی به وجود میآید یا به خاطر این است که نشستن تا زوال تمام مطلوب است و بعد زوال نیز باز مطلوب است، یا به خاطر این است که ملاک دیگری جانشین ملاک اول میشود. در اینجا آیا میتوان استصحاب وجوب نشستن جاری کرد با اینکه قطعاً زوال محقق شده است؟
به تعبیر دیگر مرحوم آخوند میفرماید در اینجا باید نگاه به عرف کرد. اگر عرف مثلاً اول صبح تا زوال را قید برای متعلق حکم میداند، با تحقق زوال و پایان وقت، استصحاب وجوب جلوس جاری نمیشود؛ زیرا اگر وجوب جلوسی وجود داشته باشد حکم جدیدی است و استصحاب، حکم جدید را اثبات نمیکند بلکه ابقاء ما کان است. ولی اگر زمان ظرف باشد؛ یعنی از صبح تا زوال، ظرف نشستن است، حال که این ظرف تمام شد آیا حکم باقی است یا خیر؟ میتوانیم استصحاب حکم را جاری کنیم؛ زیرا اگر وجوبی باشد همان وجوب است نه وجوبی جدید.
سپس مرحوم آخوند اشکالی بر خودشان وارد میکنند که: اگر زمان ظرف هم باشد، در حقیقت قید است؛ زیرا یا دخالت در حکم داشته که اخذ شده یا دخالت نداشته است، اگر دخالت نداشته پس چرا اخذ شده و اگر دخالت داشته پس با انتفائش دیگر حکم منتفی است ...
براي دريافت متن کامل جلسه بیست و هفتم اينـجا را کليک کنيد.