تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دوازدهم ـ سال تحصیلی 95ـ94
جلسه 25 ـ یکشنبه 1/9/94
فرمایش محقق نائینی رحمه الله در امکان اخذ زمان در موضوع احکام، به نحو کان ناقصه
محقق نائینی رحمه الله فرموده است هر آنچه به عنوان زمان در موضوع احکام اخذ میشود به نحو کان تامّه است و اساساً اخذ زمان در موضوع احکام به نحو کان ناقصه امکان ندارد؛ زیرا تحقّق متعلق در زمان خاص، متفرع بر حکم و متأخر از آن است و اگر این زمان در موضوع اخذ شود یعنی رتبةً متقدم است، پس اخذ زمان به نحو کان ناقصه یعنی تقدیم ما هو المتأخر، و این محال است.
در قالب مثال، اگر زمان خاص یعنی بین زوال شمس و ذهاب حمرهی مشرقیه در موضوع وجوب صلات ظهر اخذ شود، معنایش این است که اگر صلات ظهر در این فاصله محقق شد وجوب دارد، و این نامعقول است؛ زیرا تحقق متعلق در مرتبهی متأخر از وجوب است و خودِ وجوب نیز رتبةً متأخر از موضوع خود است، در این صورت اگر آنچه که رتبةً متأخر است (یعنی متعلق) در موضوع حکم خودش اخذ شود، تقدیم ما هو المتأخر لازم میآید و چنین چیزی محال است.
آنچه بیان شد فرمایش محقق نائینی رحمه الله در اجود التقریرات بود. ظاهراً ایشان چنین مسألهای را در فوائد الاصول مطرح نفرموده است.
بررسی فرمایش محقق نائینی رحمه الله
به نظر میآید با توضیح و تصویری که ارائه کردیم که چگونه ممکن است زمان به نحو کان ناقصه در موضوع اخذ شود، پاسخ محقق نائینی رحمه الله روشن شده باشد. اگر مولایی بگوید: «بین زوال الشمس و ذهاب الحمرة المشرقیة تجب علیک الصلاة» چرا باید متعلق محقق شود تا وجوب پیدا بشود؟!
آری، اگر فرموده بود: «لو تَحقّق صلاة الظهر بین الحدّین تجب صلاة الظهر» این اشکال وارد بود، اما اینچنین نفرموده است، بلکه به نحو کان ناقصه فرموده: «اذا کان زمانک بین الحدّین فتجب صلاة الظهر»، در این حالت هیچ محالیتی از جمله تقدیم ما هو المتأخر لازم نمیآید.
پس روشن شد که ثبوتاً، زمان هم میتواند به نحو کان تامّه مأخوذ در موضوع حکم باشد مانند اینکه گفته شود: «إن کان النهار فتصدق»، «ان کان الجلوس النهاری فتصدق» و هم میتواند به نحو کان ناقصه مأخوذ باشد: «إن کان هذا الزمان نهاراً فتصدق»، «ان کان جلوسک فی هذا الزمان الجلوس فی النهار، فتصدق».
اما در عالم اثبات؛ آیا زمان به نحو کان تامّه اخذ شده است یا به نحو کان ناقصه؟ واقع امر این است که اگر کسی بخواهد حکمی کلی صادر کند مشکل است و باید همهی موارد را استیعاب کند تا متوجه شود زمان چگونه اخذ شده است. ولی به نحو جزئی، ظاهر بعض ادله آن است که زمان به نحو کان ناقصه مأخوذ در موضوع است؛ مثلاً آیهی مبارکه که میفرماید: (فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْه) ظاهر معنای آیه آن است که اگر این ماهی که در آن هستی ماه رمضان باشد و ماه رمضان را شهود کنی، نه اینکه ماه رمضانی باشد یعنی به نحو کان تامه باشد. یا در آیهی (أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْل) میفرماید اگر این زمانی که تو در آن به سر میبری طلوع فجر تا شب بود، صوم خود را تمام کن. و بعض موارد دیگر هم اینچنین است که ظاهرش آن است که اگر این زمانِ موجود نهار باشد، لیل باشد و امثال اینها. چه بسا در مواردی نیز زمان به نحو کان تامه مأخوذ در موضوع باشد.
بنابراین هر دو حالت ممکن است و احتمالاً هر دو قسم نیز از ادله استفاده شود.
مطلب دوم: بررسی ترتب حکم در استصحاب زمان به نحو کان ناقصه
آیا اگر زمان به نحو کان ناقصه مأخوذ در موضوع بود، با استصحاب آن، حکم مترتب است یا خیر؟ بارها بیان شد اگر زمان به نحو تامّه مأخوذ باشد حکم مترتب است، امّا به نحو ناقصه چگونه است؟
در اینجا دو مسأله وجود دارد: مسألهی اوّل اینکه آیا میتوان زمان را به نحو کان ناقصه استصحاب کرد؟ ممکن است کسی معتقد شود نمیتوان زمان را به نحو کان ناقصه استصحاب کرد، کما اینکه مشهور شاید چنین معتقد باشند که استصحاب به نحو کان ناقصه جاری نیست.
اگر بگوییم نمیتوان استصحاب کرد، مسأله روشن است که إنشاءالله بحث خواهیم کرد. امّا اگر بتوان به نحو کان ناقصه زمان را استصحاب کرد، مسألهی دوم مطرح میشود که آیا با استصحاب زمان، حکم مترتب میشود یا نه؟ پس دو مسأله وجود دارد.
فعلاً مسئلهی دوم را بیان میکنیم و سپس به مسألهی اول رسیدگی خواهیم کرد. فعلاً بنا را بر این میگذاریم که استصحاب به نحو کان ناقصه جاری میشود. اکنون میگوییم:
اگر زمان به نحو کان ناقصه مأخوذ در موضوع احکام باشد، گاهی به نحوی است که یک عنوان انتزاعی موضوع یا دخیل در موضوع است و گاهی عنوان انتزاعی به معنای دقیق کلمه دخیل نیست و فیالجمله اضافه کافی است ...
براي دريافت متن کامل جلسه بیست و پنجم اينـجا را کليک کنيد.