تقریرات دروس خارج فقه
حضرت آیت الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی (دامت برکاته)
سال تحصیلی 95-1394
جلسهی شانزدهم؛ سهشنبه 12/8/1394
2. اشتراط قصد در متعاقدین
دومین شرطی را که مرحوم شیخ قدس سره جزء شروط متعاقدین ذکر میفرماید، «قصدهما لمدلول العقد الذی یتلفظان به» است؛ یعنی متعاقدین وقتی إنشاء عقد میکنند ـ چه عقد بیع، اجاره، هبه، مضاربه، نکاح و... ـ باید آن الفاظی را که تلفظ میکنند بما لها من المعانی مقصودشان باشد.
مرحوم شیخ انصاری قدس سره میفرماید: اشتراط قصد به این معنا در صحّت عقد و بلکه در تحقق مفهوم عقد، امری نیست که کسی در آن اختلاف داشته باشد؛ زیرا اگر فرد اصلاً لفظ را قصد نکند ـ مثل نائم و غالط ـ در این صورت دیگر اصلاً عقد صادق نیست؛ مثلاً کسی که در خواب حرف میزند اگر بگوید «بعت قلمی» یا فردی که غالط است و اشتباهاً به جای «قمتُ» بگوید «بعتُ»، در این صورت با إنتفاء چنین قصدی اصلاً مفهوم عقد محقق نمیشود.
همچنین اگر فرد، معنای لفظ را اراده نکرده باشد؛ یعنی لفظ را قصد کرده و آن را در معنای خود نیز استعمال کرده امّا ارادهی جدّی آن را نداشته بلکه به داعی هزل، تعجیز، تمسخر و ... لفظ را به کار برده باشد ـ [مثل اینکه مشتری به داعی تمسخر به بایعی که جنس دون و پستی دارد بگوید این کالای نفیس شما را به هزار دینار خریدم] ـ در این صورت نیز با انتفاء چنین قصدی دیگر مفهوم عقد صدق نمیکند.
مرحوم شیخ قدس سره میفرماید: إنشائی که قصد جدّی معنا در آن منتفی باشد، نظیر امر صوری است که شبیه کذب در إخبار است؛ مثلاً مولایی به داعی تعجیز، تهدید، تمسخر یا امثال آن، به عبد خود امر کند که سنگ چند تنی را بلند کند در حالی که میداند عبد او توانایی این کار را ندارد. [پس همانطور که در کذب، قصد لفظ و معنا وجود دارد امّا مطابق واقع نیست،] در امر صوری هم که متکلم امری را که برای بعث است در هزل، تمسخر و امثال آن به کار برده، کأنّ مرتکب کذب شده است.
[همچنین اگر عاقد معنایی را قصد کند که مغایر مدلول عقد است به اینکه قصد إخبار یا استفهام داشته باشد؛ نه إنشاء و ایجاد، یا اینکه مجازاً یا غلطاً، معنای غیر بیع را إنشاء کند، در این صورت عقد بیع واقع نمیشود؛ زیرا آن را قصد نکرده است، کما اینکه مقصود هم واقع نمیشود؛ چراکه در إنشاء آن، لفظ خاصی شرط میباشد.]
کلام محقق نائینی قدس سره در اشتراط قصد
محقق نائینی قدس سره در اینجا ـ به حسب آنچه در منیة الطالب آمده است ـ مطالب مفیدی دارند که مناسب است خلاصهی آن را ذکر کنیم. ایشان میفرمایند:
هر یک از إنشاء و إخبار، دارای سه مرحله است.
مرتبهی اوّل این است که در إنشاء و إخبار، قصد به لفظ شرط میباشد و اگر متکلّم قصد به لفظ نداشته باشد، دیگر آن لفظ متّصف به إنشاء یا إخبار نمیشود، کما اینکه لفظ صادر از غالط و نائم اینگونه است؛ یعنی اگر لفظی از غالط یا نائم صادر شود، اثری ندارد و متّصف به إنشاء یا إخبار نمیشود.
مرتبهی دوم این است که متکلّم علاوه بر قصد لفظ، قاصد معنا به همان لفظ هم باشد. مراد از مرتبهی دوم این نیست که متکلم، لفظ را در معنا استعمال کرده باشد؛ چراکه این مقدار مفروغمنه است و هر کسی که میداند فلان لفظ برای فلان معنا وضع شده و با اختیار و هوشیاری آن را استعمال میکند، معنای آن لفظ را قصد کرده است، بلکه مراد این است که متکلّم با استعمال لفظ، در إخباریات قصد حکایت و در انشائیات قصد ایجاد را داشته باشد.
به تعبیر دیگر ظاهراً مراد ایشان این است که داعی جدی متکلّم از استعمال لفظ در إخبار، حکایت از وقوع مدلول آن در موطن خودش باشد؛ اعم از اینکه موطن آن ذهن باشد یا خارج، و نیز داعی جدی او در إنشاء، ایجاد مُنشأ باشد. و اگر متکلم قصد حکایت یا ایجاد را نداشته باشد، هازل، لاعب و امثال آن خواهد بود و دیگر بر کلام او، اثری که مترتب بر إنشاء یا إخبار است مترتب نمیشود.
انتفاء هر یک از مرتبهی اولی یا ثانی ـ یعنی چه لفظ مقصود نباشد و چه معنا مقصود نباشد ـ همانطور که اشاره کردیم اگر در إخباریات باشد، موجب عدم صدق حکایت میشود و دیگر نمیتوان گفت متکلم، حکایت از وقوع مدلول لفظ میکند ...
براي دريافت متن کامل جلسه شانزدهم اينـجا را کليک کنيد.