تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دوازدهم ـ سال تحصیلی 95ـ94
جلسه 11 ـ دوشنبه 13/7/94
نقد کلام برخی در تأیید اشکال محقق نائینی رحمه الله بر استصحاب فرد مردّد
برخی خواستهاند ولو فیالجمله، کمکی نسبت به بیان مرحوم نائینی داشته باشند و گفتهاند در مثل فرد مردّد، هنگام شک در بقاء نمیتوان به شیئی اشاره کرد و گفت این شیء قبلاً ثابت بود و اکنون مشکوک البقاء است؛ زیرا اگر حادث، فرد قصیر باشد الآن معدوم است در حالی که در استصحاب، صحت اشاره به متیقن لازم است.
اما باید گفت این سخن نیز مشکلی را حل نمیکند؛ زیرا در استصحاب لازم نیست مشارٌ الیه در خارج موجود باشد، بلکه در جزئی معیّن هم نمیتوانیم اشاره کنیم.
مثلاً کرّی در سابق بوده است، شک میکنیم هنوز آن کرّ باقی است یا خیر؟ وقتی شک وجود دارد چگونه میتوان اشارهی حسّیه کرد؟! لعلّ از بنیاد نابود شده است، در حالی که هیچ شکی در جریان استصحاب در آنجا نیست. پس معلوم میشود اشارهی حسّیه لازم نیست بلکه همان وحدت قضیهی متیقنه و مشکوکه کافی است؛ به این معنا که اگر آن مشارٌ الیه باقی باشد، همان شیء سابق است و همین مقدار در جریان استصحاب کافی است.
اشکال محقق اصفهانی رحمه الله بر جریان استصحاب در فرد مردّد
ایشان فرموده است در استصحاب فرد مردّد، یقین به حدوثی که در استصحاب رکن است، موجود نیست؛ زیرا علم اجمالی به جامع بین فردین تعلّق میگیرد بدون اینکه سرایت به خارج کند و در حقیقت، علم به تحقق فرد مردّد یعنی علم به تحقق جامع و شک در تحقق هر یک از دو فرد، و چون یقین به تحقق فرد در سابق نداریم، استصحاب جاری نیست.
نقد و بررسی اشکال محقق اصفهانی رحمه الله
با توضیحاتی که در رابطه با فرد مردّد بیان شد، روشن میشود که علم به فرد مردّد، غیر از علم به جامع و شک در هر یک از دو فرد است. در علم به جامع مثلاً میدانیم حیوانی محقق شد، احتمال دارد این حیوان در ضمن بقر باشد و احتمال دارد در ضمن غنم باشد و موضوع حکم و موضوع دارای اثر، جامع است و نگاه ما نیز به جامع است. امّا در فرد مردّد، ما نگاه به جامع نداریم بلکه فرد را بما له من التشخص و التمیّز و التعیّن مدّ نظر داریم و میدانیم آن فرد با آن مشخصات واقعیهاش موجود شده است، إلا اینکه ما نمیتوانیم همهی مشخصاتش را علی التفصیل بدانیم، ولی معلوم ما غیر قابل صدق بر کثیرین است.
فرض کنید کسی از دور به سمت شما میآید و دید شما هم خوب است، در این حالت میفهمید یک شخص که یا «زید» یا «عمرو» است به سمت شما میآید و احتمال انطباق بر کثیرین نیست؛ یک فرد است، مشخص است و غیر قابل صدق بر کثیرین است ولی چون فاصلهی او از شما زیاد است نمیدانید زید است یا عمرو. در این حالت نمیتوانید بگویید ما علم به جامع داریم و فرد مشکوک است؛ زیرا اصلاً جامعی را اینجا در نظر ندارید؛ آنچه که مورد نظر است، فرد است و میدانید فردی محقق شده است، ولی نمیدانید آن جزئی که غیر قابل انطباق بر کثیرین است زید است یا عمرو.
بنابراین هیچ مشکلی وجود ندارد تا گفته شود یقین به تحقق فرد، محقق شده است و بسیار متفاوت است با جایی که فقط جامع را در نظر داریم و میگوییم جامع محقق شده است. پس بیان و اشکال محقق اصفهانی رحمه الله در جهت ابطال تمسک به استصحاب فرد مردّد هم ناتمام است.
فرمایش محقق عراقی رحمه الله در اشکال به استصحاب فرد مردّد
بیان سوم که مفصلترین بیان است و قاعدتاً با نظر به برخی کلمات گذشته است، فرمایش محقق عراقی رحمه الله است. ایشان بیان مبسوطی در ردّ استصحاب فرد مردّد ذکر کرده است.
حاصل بیان مرحوم عراقی چنین است که:
در مورد فرد مردّد، یا اصلاً یقین و شکی نداریم و در نتیجه استصحاب معنا ندارد، یا اگر یقین و شک داریم، اثر شرعی نداریم تا استصحاب را جاری کنیم.
بنابراین یکی از دو محذور به صورت مانعة الخلو موجود است؛ یا یقین و شک وجود دارد اما اثر شرعی نیست پس استصحاب جاری نیست، یا اثر هست امّا یقین و شک وجود ندارد.
توضیح بیشتر
همانگونه که بارها بیان شده است، استصحاب باید در جایی اعتبار شود که اثر شرعی وجود داشته باشد و از آنجا که در امثال مقام، اثر شرعی مربوط به مصادیق با عناوین تفصیلیه است، لامحاله عنوان «فرد مردّد» یا آنچه که این معنا را افاده میکند مانند «مأمورٌ به علی الاجمال»، «موضوع حکم شرعی علیالاجمال» و سایر عناوین گنگ و مبهم، موضوع احکام شرعیه نیستند، در نتیجه نمیتوانند مورد استصحاب قرار گیرند. استصحاب روی مصادیق با عناوین تفصیلیه جاری میشود؛ زیرا آثار، مربوط به عناوین تفصیلیه است ...
براي دريافت متن کامل جلسه یازدهم اينـجا را کليک کنيد.