تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دوازدهم ـ سال تحصیلی 95ـ94
جلسه هفتم ـ دوشنبه 6/7/94
نقد مرحوم نائینی در اجود التقریرات نسبت به سخن صاحب کفایه رحمه الله
به نظر میرسد محقق نائینی رحمه الله به واسطهی تأمل یا به واسطهی گزارش پاسخهای مرحوم عراقی به ایشان، از بعض اشکالات خود نسبت به صاحب کفایه رحمه الله رفع ید کرده و بلکه به گونهای تجلیل از کلمات صاحب کفایه انجام داده است. در اجود التقریرات آمده است که: «فقد تمحّل لذلك تمحّلاً لطيفاً» یعنی صاحب کفایه برای دفع شبههای که ذکر کردیم، راه چارهی لطیفی را اندیشیده است.
البته محقق نائینی دوباره به نقد کلام آخوند رحمهما الله پرداخته است و همانند فوائد، ابتدا نقدی مبنایی مطرح نموده است که اساساً این مبنا که مجعول در امارات، منجزیت و معذریت است، مبنایی مخدوش است؛ همانگونه که در بحث جمع بین حکم واقعی و ظاهری هم این اشکال را ذکر کرده است و ما در آنجا متعرض کلام ایشان شدیم و گرچه مبنای آقای آخوند را نپذیرفتیم اما اشکالی را که محقق نائینی رحمه الله بیان کردند پاسخ دادیم و آن را وارد ندانستیم.
سپس ایشان اشکالی بنایی مطرح کرده است که اشکال مذکور در اجود التقریرات تقریباً همان اشکال مذکور در فوائد الاصول است که با لسان دیگری بیان شده است.
در فوائد بیان شد که ملازمه امری انتزاعی است و قابل جعل نیست و محقق عراقی رحمه الله نیز در پاسخ فرمودند که این یک ملازمهی اعتباریه است نه ملازمهی حقیقیه، و اعتبار سهل المؤونه است. و بیان کردیم که این پاسخ صحیح است و چه بسا به همین جهت مرحوم نائینی نیز از آن رفع ید کرده و آن را در دورهی اخیر بیان نکرده است.
اما ایشان بهگونهی دیگری اشکال بنایی را در أجود التقریرات بیان کرده است که حاصل آن چنین است:
ملازمهی مجعولهای که ادعا شده است، آیا در متن واقع اثبات بقاء علی تقدیر حدوث میکند یا تنها در فرض شک این کار را انجام میدهد؟
اگر گفته شود واقعاً اثبات بقاء علی تقدیر حدوث میکند دیگر استصحاب، اصل عملی و مربوط به حال شک نمیشود، بلکه امارهای میشود که میگوید اگر حکمی بود و حادث شد، بقاء هم دارد، در حالی که نمیتوان به این سخن ملتزم شد؛ زیرا در این صورت نظیر سایر احکام واقعیه میشود که علی تقدیر ثبوتِ موضوعشان، موجود است.
و اما اگر مقصود، حکم به بقاء در عالم ظاهر و در ظرف شک در بقاء است، چارهای جز احراز حدوث نیست؛ زیرا فرض آن است که ادلهی استصحاب بیان میکند حین شکّ در بقاء، آن حکم یا موضوع مستمر است و شکّ در بقاء بدون احراز ثبوت ممکن نیست. بدون احراز ثبوت، شک در اصل حکم میشود، ولی علی الفرض موضوع استصحاب، شک در بقاء است و شک در بقاء بعد از احراز ثبوت معنا دارد و بدون احراز ثبوت، شک در بقاء معنا ندارد.
لهذا اینکه مرحوم آخوند بیان کردند موضوع استصحاب، ثبوت واقعی است ولو احراز نشود، با معنای استصحاب که ملازمهی ظاهریه بین ثبوت و بقاء، عند الشکّ در بقاء است سازگاری ندارد.
بررسی اشکال محقق نائینی رحمه الله در اجود التقریرات
محقق عراقی رحمه الله در پاسخ به همین اشکال که در فوائد به لسان دیگری بیان شده بود، بیان کردند مبنای استاد ما این است که علی تقدیر ثبوت و شکّ در استمرار آن امر ثابت، استصحاب جاری است. در حقیقت آن ملازمهای که جعل شده است ظاهریه است نه واقعیه، ولی لازم نیست احراز ثبوت شود.
اگر فیالواقع شیئی در متن واقع ثابت باشد و ما شک کنیم آن شیء ثابت استمرار دارد یا ندارد، دلیل استصحاب بیان میکند استمرار دارد و لزومی ندارد که آن را احراز کنیم.
إن قلت: اینکه اگر چیزی در متن واقع باشد و در استمرارش شک کنیم، حکم به بقائش میشود چه فایده دارد؟ ما نمیتوانیم احراز کنیم فیالواقع بوده یا نبوده است، بنابراین حکم به استمرار آن چه ارزشی دارد؟
قلت: در حقیقت مادامی که احراز ثبوت نشود این استصحاب باعثیت و محرکیت ندارد، ولی وجود دارد و لغو هم نیست؛ زیرا با احراز ثبوت ولو فیالجمله و در بعض موارد، استصحابی که فیالواقع وجود دارد، محرکیت و باعثیت نیز خواهد داشت. بنابراین تا این اندازه اشکال مذکور در أجود التقریرات هم قابل دفع است ...
براي دريافت متن کامل جلسه هفتم اينـجا را کليک کنيد.