تقریرات درس خارج اصول
حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته
دورهی دوم ـ سال دوازدهم ـ سال تحصیلی 95ـ94
جلسه پنجم ـ یکشنبه 29/6/94
مرحوم آخوند فرمودند در جریان استصحاب، فعلیت شک و یقین لازم است. از سویی میدانیم با قیام اماره یقین حاصل نمیشود، پس چگونه مفاد اماره را عند الشک در بقاء، استصحاب کنیم؟
مرحوم آخوند یک گام فراتر نهادند و فرمودند در موارد قیام امارات و سپس شک در بقاء، آن شکّ در بقائی که در استصحاب مورد نیاز است نیز وجود ندارد؛ زیرا مراد از شک در آنجا، شک در بقاء متیقن است؛ یعنی شک در بقاء چیزی که یقین به آن تعلق گرفته و در قیام امارات که یقین حاصل نشده است و طبیعتاً شک در بقاء متیقن بما هو متیقن نیست. بلی شک در این است که حکمی وجود دارد یا خیر، ولی شک در بقاء امر متیقن نیست.
بنابراین اشکال مذکور در تنبیه دوم پیچیدهتر میشود و همانگونه که توضیح دادیم این اشکال طبق مبنای آخوند و محقق اصفهانی رحمهما الله خیلی شدید است؛ زیرا اینان قائلند که مجعول در امارات فقط منجزیت و معذریت و حجیت است نه بیشتر، لذا با قیام اماره نهایت این است که اگر شیئی موجود باشد منجز شده است، ولی ثبوت یک شیء و یقین به ثوبت شیء حاصل نمیشود.
با روشن شدن شبهه بنابر همهی مبانی خصوصاً مبنای مرحوم آخوند، باید دید راهحل این شبهه چیست؟
راهکار مرحوم آخوند در حل شبههی مذکور در تنبیه دوم
مرحوم آخوند برای حل این مشکل، مبنایی ارائه میدهند و میفرمایند باید ببینیم که مجعول در بحث استصحاب چیست و از ادلهی استصحاب، اعتبار چه چیزی استفاده میشود، اگر در آنها دقت کنیم، اشکال مذکور دفع میشود البته به همراه توضیحی که بعداً خواهیم داد.
مرحوم آخوند میفرماید: از ادلهی استصحاب فقط ملازمهی بین حدوث و بقاء را میفهمیم که چنین بیان میکند:
بر فرض آنکه چیزی حادث باشد، در ظاهر ملازمهی با بقاء دارد، امّا اینکه آن شیء حادث شده است یا خیر، دلیل استصحاب متعرض آن نیست و یا اینکه آیا باید حادث باشد یا خیر، دلیل استصحاب متعرض آن نیست. ادلهی استصحاب بیان میکند «لو ثبت شیء یحکم ببقائه ظاهراً». وقتی گفته میشود «ظاهراً» یعنی عند الشک. به تعبیر دیگر ادلهی استصحاب، ملازمهی بین حدوث و بقاء را ظاهراً اثبات میکند و چیزی بیش از ملازمه را ذکر نمیکند.
نظیر آیهی شریفه که بیان میکند (لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللهُ لَفَسَدَتا) ؛ «اگر آلههای غیر از خدا وجود داشت، آسمان و زمین فاسد میشد» ولی بیان نمیکند که آلهه هست یا نیست یا بیان نمیکند که فساد هست یا نیست، بلکه فقط ملازمهی بین شرط و جزاء را بیان میکند (البته اینجا ملازمه واقعی است). ادلهی استصحاب هم بیش از این بیان نمیکند که «لو ثَبتَ شیءٌ لاستمرّ ظاهراً» ولو لفظ «ظاهراً» در کلام آخوند نیست امّا از مجموع سخنان ایشان این مسأله روشن میشود.
و بالجمله مجعول در استصحاب، ملازمهی تعبدیه بین حدوث شیء و بقاء شیء است. حال که چنین شد پس اگر چیزی به صورت یقینی در زمانی ثابت شد و در بقائش شک شد، دلیل استصحاب میگوید چون ثابت شده است با بقاء عند الشک، ملازمه دارد. اما اگر چیزی با یقین ثابت نشد و فقط اماره بر آن قائم شد و با اماره منجز شد، مرحوم آخوند میفرماید چون آن ملازمه وجود دارد، حجت بر حدوث همراه با حجت بر بقاء است. به تعبیر دیگر اصل ثبوت و حدوث با اماره منجز میشود و بقاء آن به ادلهی استصحاب منجز میشود؛ زیرا ادلهی استصحاب بیان میکند «ما ثبت یدوم و یستمر» یعنی آنچه که با اماره منجز شد، استصحاب با ملازمهای که افاده میکند، در ادامه آن را منجز میکند.
بنابراین حتی اگر قائل شویم امارات منجز هستند نه بیشتر، استصحاب با تقریبی که آخوند ذکر کرد کارایی خود را حفظ میکند و لامحاله اشکالی وارد نیست.
این بیان مرحوم آخوند با اختصاری که دارد، با توضیح یکی از ذکیترین و فهیمترین تلامیذشان که محقق عراقی هستند به خوبی روشن میشود.
یک اشکال و دفع آن
در اینجا اشکالی پدید میآید که مرحوم آخوند متوجه آن بوده و در صدد دفع آن برآمدهاند:
در تنبیه اول بیان شد که در استصحاب، فعلیت شک و یقین لازم است و ظاهر لفظ فعلیت این است که بر سر یقین هم در میآید و در هر حال مراد این است که یقین باید فعلی باشد، ولی آنگونه که استصحاب در تنبیه دوم معنا شد مبنی بر اینکه مفاد ادلهی استصحاب، جعل ملازمه بین ثبوت و استمرار در مقام ظاهر است، یعنی یقین جایگاهی ندارد؛ زیرا در موضوع استصحاب، یقین اخذ نشده است و تنها ملازمه بین ثبوت شیء و بقاء شیء میباشد، در حالی که آخوند فرمودند فعلیت شک و یقین لازم است ...
براي دريافت متن کامل جلسه پنجم اينـجا را کليک کنيد.